پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٩٦)
فقدان
to work slowly or make slow progress, especially in a way that is boring یه سری لغتا واقعا هیچی معنی انگلیسیشون رو نمیگیره، مثه این، منبع لانگ من
دوستان دقت کنن که seashell در واقع پوسته خالی صدف هست که گوشتی توش نیست، مثه همین صدفای کنار ساحل، اون صدفی که توش گوشته و خوراکیه میشه clam
جور بودن
پیش تمرین
• جناب نظری، اتفاقا “فاصله جنسیتی” درستی، نه تبعیض! تبعیض جنسی یا جنسیتی میشه gender bias. اینجا منظور همون شکاف و فاصله ای هست که وجود داره، نه شکا ...
ماده مخدر
شکار کردن در جنگل ( اینجا منظور از بگ همون کیسه ای هست که پرندگان شکار شده رو توش میریزن )
لازم الاجرا شدن
Be discounted: به حساب نیاوردن، جدی نگرفتن
دستخوش تغییر
تبعیت کردن، رفتار کردن بر اساس عرف
در حال گسترش
• اگر ابتدای جمله باشد: بدین سان • اگر وسط جمله با that بیاید: به خودی خود • اگر وسط جمله و بعدش ویرگول بیاید: به معنای واقعی کلمه
• پرسه زدن • برانداز کردن ( با چشم )
سر شاخ شدن با حریف ( بازیکن حریف )
دیگه از . . . نگم ( براتون )
پلمپ کردن، تخته کردن
عشق متقابل داشتن، دوست داشتن کسی که بهت عشق میورزه
آیا طرف مقابل هم دوسم داره ( عاشقمه ) ؟
مورد تایید بودن از لحاظ ( از نظر )
پا به ماه بودن
در ورزش: شرایطی که در اون شخص یا یک تیم به دلیل فشار و توقعات بالا نمیتونه عملکرد مطلوبی از خودش ارایه بده
موهای وزوزی و غیرصاف
علاوه بر "شک و پیک" : صاف و صیقلی ( مثلا مو )
In existence : موجود، چیزی که وجود داره
مست و مدهوش چیزی شدن، از خود بیخود شدن به خاطر چیزی
Rim
سر کردن و گذران یک روز
•الکی، بیخودی مثلا وقتی میگیم� بیخود نیست که میگن…� یا � یا بیخودی بهش هرکول نمیگن ( حتما قدرت زیادی داره ) � • مفتی
an occasion when you practise a particular activity, performance, or journey در واقع از پیش تمرین کردن یا تست کردن یه چیزی برا اینکه بفهمی چقدر سخته، ...
آخه پدرتون خوب مادرتون خوب، اومدین اینجا ترجمه کردین تراشد تراگذر ترا چی چی، مگه ما دانشجوی ادبیات باستانی هستیم، طرف به این ترجمه برای کار روزمرش نی ...
میتونه معنی “ مربوط به خانه و منزل “ هم داشته باشه
وضعش خوبه
با احترام به دوستان این کلمه بک اسم هست نه صفت، پس باید بگیم “ یک شخص یا یک چیز دردسر ساز” ، “ آدم یا چیزی که کار خراب کن هست” معنای دیگری هم داره ک ...
To honk somebody off یعنی To irritate somebody آزاردن، رو مخ رفتن، عصبی کردن
emblem
چیز جالب و باحالی گفتن
زدن به تیپ و تاپ هم، عصبانی شدن ( چند نفر سبت به هم )
● وقتی مایعی در حجم کمی جاری میشه ( هم فعل هم اسم ) A trickle of melted butter made its way down on the his chin ● نم نمک وارد شدن یا رفتن People t ...
● ریختن ( با اختیار، مثلا چای ریختن ، نه ریختن سهوی چای روی لباس که میشه spill ) ● سرازیر شدن ( مثلا به سمت درب خروجی سرازیر شدند )
پنجر کردن
Locksmith
به صورت محاوره ای خودمون: تو خماری چیزی بودن
زخم بستر
have a solid background in something دانش و تجربه بالایی در چیزی داشتن
نظر خود را در مورد چیزی تغییر دادن
نگاه غضب آلود وطولانی درخشندگی زننده
sneak a taste
پف دار مثلا در مورد کیک