٢ رأی
١ پاسخ
٣٣ بازدید

Look at the energy of what your life would be like if you were being the energy of a benevolent leader at all times. Ask for the awareness of the energy you might be like if you were willing to be the energy you CAN be. What would that energy be like? It’s not what it would LOOK like; it’s what it would BE like.

١ ماه پیش
٠ رأی

تصور کنید انرژی زندگی شما چگونه خواهد بود اگر همیشه انرژی یک رهبر خیرخواه را داشته باشید. از خودتان بخواهید تا به انرژی که می‌توانید باشید، آگاه شوید. آن انرژی چگونه خواهد بود؟ مهم نیست چگونه به‌نظر برسد، بلکه مهم این است که چگونه خواهد بود.

١ ماه پیش
٢ رأی
١ پاسخ
٤٦ بازدید

Even among "normal" adults, sublimated responses occur when the individual is vicariously stimulated by images associated with one of the major erogenous zones. 

١ ماه پیش
٠ رأی

حتی در بین بزرگسالان «عادی»، واکنش‌های جانشینی زمانی رخ می‌دهد که فرد به طور غیرمستقیم تحت تأثیر تصاویری قرار گیرد که با یکی از مناطق حساس بدن مرتبط است.

١ ماه پیش
٢ رأی
١ پاسخ
٥٨ بازدید

برای موضوع مدیریت، چه ترجمه ای پیشنهاد میکنید What generative energy, space and consciousness can you and your body be beyond the schematic of time, dimensions, reality and matter that would manifest with you as the catalyst that changes every single solitary molecule you come into contact with?

١ ماه پیش
٠ رأی

«چه نیروی پدیدآورنده، فضا و حس آگاهی می‌تواند تو و بدنت را فراتر از چارچوب زمان، بُعد، واقعیت و ماده داشته باشد که با تو به‌عنوان عاملی برای تغییر تک‌تک مولکول‌هایی که با آن‌ها تماس پیدا می‌کنی، آشکار شود؟»

١ ماه پیش
١ رأی
٤ پاسخ
٨٥ بازدید

ترجمه ی اصطلاح عامیانه ی  Spill the beans

٢ ماه پیش
٠ رأی

reveal secret information unintentionally or indiscreetly. رازی را به‌طور ناخواسته یا با بی‌احتیاطی فاش کردن. راز را برملا کردن -- همه چیز را گفتن

٢ ماه پیش
٢ رأی
٦ پاسخ
١٥٥ بازدید

این جمله رو هرجا میرم معنیشو پیدا نمیکنم  کسی  معنیشو به فارسی بلده؟ boys being boys?

٢ ماه پیش
٠ رأی

• گویی پسرها بزرگ نمی‌شوند • پسرها همیشه پسرانه رفتار می‌کنند • پسرها همیشه بازیگوشی‌های خودشان را دارند ==================== used to indicate that it is not surprising or unusual when men or boys beh ...

٢ ماه پیش
١ رأی
٣ پاسخ
١١٦ بازدید

Part-oriented tendencies 

٢ ماه پیش
٠ رأی

گرایش‌های جزئی‌نگر / تمایلات جزئی‌نگر

٢ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
٨١ بازدید

معنی ford اینجا چیه؟ همون شرکت فورد منظورشه یا چی؟ اینجا یه نفر داره آدرس میده به یکی دیگه Walk up Second Street for a block. It's on your left on the corner of Ford and Second.

٢ ماه پیش
٣ رأی

Ford نام خیابان است. ترجمه: یک بلوک در خیابان دوم بالا بروید. سمت چپ شما در گوشه خیابان فورد و دوم قرار دارد.

٢ ماه پیش
٢ رأی
٤ پاسخ
١٢٠ بازدید

ترجمه ی  روان  اصطلاح : "Burn the midnight oil"

٢ ماه پیش
١ رأی

شب‌بیداری کشیدن

٢ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٥ پاسخ
١٨٧ بازدید

ضرب المثل فارسی معادل اصطلاح انگلیسی :  "Butter someone up"

٢ ماه پیش
٢ رأی

(غیررسمی - گفتاری) خ*** مالی کردن 

٢ ماه پیش
٢ رأی
٧ پاسخ
١٣٩ بازدید

بنظرتون واژه های  " دِراز گُذَر " و " دِراز راه "  برای معادل پارسی کوریدور  Corridor   مناسبه ؟ بررسی که کردم دیدم  معنای ریشه ای ایتالیایی این کلمه  همین میشه ...

٢ ماه پیش
رأی

در متون مربوط به سیاست و اخبار و نظایر آن از همان کریدور استفاده می کنند

٢ ماه پیش
٣ رأی
٤ پاسخ
١٠٤ بازدید

all dressed up and nowhere to go Clothes make the man Off the rack To be dressed to the nines

٢ ماه پیش
١ رأی

1 حسابی خوش‌تیپ کرده‌ام اما جایی برای رفتن ندارم (idiomatic) Elaborately attired or otherwise fully prepared for an anticipated situation or activity which, nevertheless, fails to occur. 2 مردِ و لباس ...

٢ ماه پیش
٣ رأی
تیک ٦ پاسخ
١٤٥ بازدید

گزاره  زیر را  چگونه به انگلیسی بخوانیم

١٠,٧٥٩
٢ ماه پیش
٠ رأی

reading Reich's statement

٢ ماه پیش
٤ رأی
٦ پاسخ
١٥٥ بازدید

it is being inside a person's body.

٣ ماه پیش
٠ رأی

میشه جمله یا پاراگراف کامل یا اطلاعات بیشتری از ش بهمون ارائه کنی که ترجمه درستی رو پیشنهاد بدیم؟

٣ ماه پیش
١ رأی
٤ پاسخ
١١٧ بازدید

Error free utterance       ترجمه این عبارت چی میشه ممنون میشم راهنماییم کنید 

٤ ماه پیش
٠ رأی

بیانی عاری از اشتباه

٤ ماه پیش
١ رأی
٣ پاسخ
١١٢ بازدید

out of touch  تو جمله ی  I feel out of touch  چه معنی میده؟

٤ ماه پیش
٠ رأی

من احساس عدم آمادگی می کنم. (I feel a lack of preparedness.) درک صحیحی از شرایط ندارم. (I lack a proper understanding of the situation.) اعتماد به نفس لازم برای انجام این کار را ندارم. (I lack ...

٤ ماه پیش