پیشنهادهای محمد کوشکی (١٢٩)
قرار دهند
گیاهی است از تیره ٔ گندمیان که دارای خوشه های کوچکی میباشد. نباتی است یکساله و دانه های آن مدت مدیدی قادرند که قوه ٔ نمای خود را حفظ نمایند. ؛ زوان . ...
واژه نامه پزشکی نیاکان : گسلاندن= ( بضم گاف و فتح سین ) بریدن، پاره کردن رشته چیزی. گسلاننده: پاره کننده، کسی که رشته ای را بگسلاند . گسل: "بضم گاف و ...
فوت کن، نفس بگش
ذخیره خوارزمشاهی ص 163 : آنچه از درازا شکافته شود و یک شکاف بیش نباشد
هدایت المتعلمین فی طب ص 192 و ذخیره خوارمشاهی ص 163 : استخوان شکسته که دو قسمت شده
ذخیره خوارزمشاهی ص 163: کوفتگی - خرد شده
از هم جدا شده
این آماسی در ابتدای مغز ، از مایة آمیخته از صفرا و بلغَم است مانند آن تب که آن را غب غیر خالص می خوانند و نشان این بیماری آن است که بیمار به آن می ما ...
هدایت المتعلمین فی طب : انضام آن است که مجاری به داخل خود کشیده شود بخاطر خشکی یا گرفتگی یا ورم که در تنة مجرای بوجود آید مثل خناق گلو صفحه 192 باری ...
ذخیره خوارمشاهی : دست و پا ی و هم تن کشیدن و دراز کردن
دارویی تلخ مانند صبر که آب منجود درختی است شبیه مغیلان
شربین از تیره صنوبر است و ثمرش به ثمر سرو می ماند و از آن زرد تر است درختی است خاردار . . . این درخت را در زبان فارسی اورس گویند قانون ج 2 ص 317.
بحر الجواهر : آواز بینی دیگشنری عربی به فارسی :صدای خرخر خوک , خرخر کردن , نالیدن
نمک هندی سیاه رنگ است ولی سیاهش نفطی نیست در گوهر سیاه است . کتاب قانون ج 2 ص 227
کوز = جوز یعنی گردو
فرار کردن
بیمارى بوذ کی او را سورنک خوانند و ناصور خوانند و سبب وى خونی بوذ سودائی. هدایت المتعلمین فی طب ص 293
افشره درختی است که آن را شربین می گویند. جلد 2 قانون ابن سینا ص 291
فرژه معادل کلمه فراشا یعنی لرزه می باشد
هدایه المتعلیمن فی طب : بن دندان
خواب، رویا
هدایت المتعلمین فی طب ص 192و ذخیره خوارمشاهی ص 163 : : زخم تازه را جراحت گویند و اگر کهنه شود ریش گویند
زخم و قرحه ای که بر سر و روی پدید آید
بدانکه معنی خوذه سردردی باشد که همه سر ناگهانی درد خیزد . هدایت المتعلمین فی طب ص 231
تغییر مزاج ، بیماری
در متن کتاب هدایت المتعلمین صفحه 362 نانخواه و کرویا در کنار هم برای درمان باد شکم ذکر شده پس نانخواه و کرویا یکی نیستند
و امکان دارد که این بالا آمدن بخارهای بلغَمی غلیظ از معده یا از اندامی دیگر به سمت مغز بر آمده باشند و این شخص در خواب خفه می گردد و این بیماری را در ...
براده فلزات
این بیماریی است که موی سر و ابرو و ریش را میریزاند تا پوست از موی برهنه گردد و این بیماری از صفرای تُند گشته می باشد هدایت المتعلمین فی طب صفحه 205
بمالی
قانون ابو علی سینا : تف که دیگران آن را بزاق ما آن را تفث نامیده ایم
اجزاء شبیه به هم
منقطع
ودن کوهی که آن را کاکوتی خوانند . هدایت المتعلمن فی طب ص 262
شربین:شربین از تیره صنوبر است و ثمرش به ثمر سرو می ماند و از آن زرد تر است درختی است خاردار . . . این درخت را در زبان فارسی اورس گویند قانون ج 2 ص 31 ...
. روش ساخت شلیثا : قرصی بسیار نیکو برای این بیماری ( صرع ) است ؛ بگیرد شحم حنظل واسطوخودوس و بیضه سگ آبی از هر کدام برابر به وزن یک دِرم ، ایارج فیقر ...
کتاب ابیدیمیا مربوط به جالینوس است اخوینی در کتاب هدایت المتعلمین فی طب می فرمایند: "جالینوس به تفسیر این فصل [سل] را از بقراط حکایت میکند در کتاب اب ...
درصفحه 278 متن کتاب هدایت المتعلمین بنام کندر توضیح داده شده
یک رطل = 422 گرم و نیم من که هر من 180 مثقال یعنی 844 گرم است و 12 اوقیه است و هر اوقیه 35 گرم می باشد
غار و غور - قار و قور
غجی یعنی شیر زنه . هدایت المتعلمین فی طب ص 167
( الحاوی ) = درکتاب صیدنه آمده است : قیر را ازقعر دریاها بیرون آورند و کشتی ها را با آن بیندایند ونوعی ازآن رابادوکها می مالند و برخی هم زفت خشک راقی ...
امبروسیا را بطرس و ارطاماسیا نیز می نامند و آن گیاهی است علفی با شاخه هاى زیاد به درازاى سه وجب، برگ آن به برگ سداب شباهت دارد و به ساق آن نزدیک اس ...
پرند - چرند و پرند. پرت و پلا. چرت و پرت . حرف مفت . هذیان . گفتار بیهده . سخن بیهوده و مهمل . رجوع به چرند شود.
کوز هندى که ورا نارجیل خوانند. هدایت المتعلمین فی طب ص 162
درهم سنگین 35 گرم یعنی 8. 5 دانگ و هر دانگ 0. 4 گرم است که دو قیراط میشود درهم سبک 1. 6 گرم یعنی 4 دانگ است درهم متوسط 2. 4 گرم یعنی 6 دانگ است
پاییز تولد سودا بیشتر اندر فصل خریف باشد که به پارسی تیر ماه گویند . ذخیره خوارزمشاهی ، ج1، ص: 39
تفه: نوعی بلغم است، بفتح تاى مثناة فوقانیه و کسر فا و ها که مسیخ نیز نامند بفتح میم و کسر سین مهمله و یاى مشاة تحتانیه و خاى معجمه و تفاهت که به معنی ...
ریم، چرک. آنچه از ریم رقیق باشد آن را صدید نامند و به فارسی زردآب گویند و آنچه معتدل و هموار و سفید باشد آن را قیح گویند و مده نیز خوانند . اکسیر اع ...
یحیى بن ماسویه وقیه را یازده درم سنک مىکوید و بسر سرابیون دوازده درم سنک و جالینوس ایذر یک قوطولی مىکوید و قوطولی را هفت وقیه کفته اند. هدایت ال ...
جهیدن
الزج که نیزه بازى بود. کلیات قانون ابن سینا ( ترجمه ) ، متن، ص: 186
فحج که نوعى از راه رفتن بود که پاها را بعرض نهند و پاى رفیق خود را در میان پاى خود آورند و امثال این اشکال از آنچه کشتىگیران در میان خود عمل کنند. ک ...
فنک که بتازى بزر البنج گویند. الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة، ص: 365
هدایت المتعلمین فی طب ص 192 و ذخیره خوارمشاهی ص 163 : زخم تازه را جراحت گویند و اگر کهنه شود ریش گویند
چرند و پرند. پرت و پلا. چرت و پرت . حرف مفت . هذیان . گفتار بیهده . سخن بیهوده و مهمل . رجوع به چرند شود.
هرگاه حال کبد تباه شد و، ناتوانی بر آن چیرگی یافت، حالتی براى کبد رخ مىدهد که پیشدرآمد بیمارى استسقا است. این حالت را سوء قنیه گویند و به اسم سوء م ...
صفت ذوالخطاطیف. تخم کرفس و انیسون و نانخواه و فقاح الادخر و اصل سوسن و دارصینی و حماما و زراوند طویل و شب یمانى و هزار اسفند و مر صافی و سلیخه و زعفر ...
نوع دوم ( رمد ) روی تمام قرنیه را می گیرد اما رقیق است مثل ابر کم حجم و این را غمامه می خوانند . هدایت المتعلمین فی طب ص 273
چو ثولول که بر عضوی پدید آید و ثولول را به شهر من گندمه گویند و چون گوشت فزونی یا ثولول که زندرون بینی روید. ذخیره خوارزمشاهی 6 جلدی چاپ انتشارات سفی ...
برک اسبغول [اسفرزه] بخارى اعنی لسان الحمل و آب باران بخورذ. هدایت المتعلمین ص 337
و به [تدریس ] کندن شکم مشغول می شوم که آن را به یونانی دیسانتری گویند. هدایت المتعلمین فی طب صفحه 403 دیسانتری یعنی اسهال خونی
روینه گیاهى است چند ساله به ارتفاع 100 - 30 سانتىمتر ساقه آن افراشته، برگها متناوب، باریک، بیضى، دراز، نوک تیز . . . این گیاه در جنگلهاى مناطق معت ...
اسفناج رومی به نقل از ذخیره خوارمشاهی صفحه 1031
به حجر ارمنی مراجعه شود - یعنی لاجورد شسته . هدایت المتعلمین فی طب ص 227
هلیون به فتح ها و سکون لام و ضم یاى مثناة تحتانیه و سکون واو و نون لغت رومى است و به عربى خشب الحیه و به فارسى مارچوبه و اهل مغرب اسفراج و به فرنگى ...
* حماما* بفتح حاء مهمله و فتح دو میم و دو الف لغت نبطی است و امامون و امومن نیز کویند * ماهیت ان چند نوع میباشد نوعی نباتی است شجرى مشبک از شاخهاى س ...
فارح خوردن و این آن است که دو نفر پشت در پشت هم قرار دهند و بغلهای دست یکی با دیگری را در هم می کنند و مثل حمال گاهی این آن را برمی دارد و گاهی آن ای ...
سخن بیهوده گفتن
غم از سبب جیزى بوذ که کم کشته بوذ و هم از قبل جیزى کی طلب کنی و نیابی . هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 654
کلانه در داروهای گیاهی همان کلکلانه یا کلکلانج است به این دو کلمه مراجعه شود
دیاقوذا یعنی شراب خشخاش . هدایت المتعلمین فی طب ص 269
فرژه : معادل کلمه فراشا در فارسی و یا قشعریره در عربی است و آن به معنی حالتی که آدمی را از به هم رسیدن تب ایجاد می شود . و آن خمیازه و به هم کشیده پو ...
فرزه : معادل کلمه فرژه در فارسی و یا قشعریره در عربی است و آن به معنی حالتی که آدمی را از به هم رسیدن تب ایجاد می شود . و آن خمیازه و به هم کشیده پوس ...
کنکاو: در کتاب هدایت المتعلمین فی طب بیش از 15 بار کنکاو آورده شده است هرچه گشتم چنین دارویی نیافتم لذا نزدیکترین دارویی که برای صداع گرم مفید است و ...
صدای شدید رعد و برق، تکه ای از آتش را با خود به پایین می آورد عذاب ویرانگر مرگ، وهر عذاب ویرانگر و فریاد عذاب آتشی که از آسمان می بارد. گریه عذاب ...
سونوخس تبها حمی یوم و سونوخس یعنی تب یکروزه و تبی که از غلیان خون باشد . طب یوسفى ( جامع الفوائد ) ، ص: 106 در کتاب هدایت المتعلمین فی طب سوناخوس نا ...
احضار یعنی دویدن و سرعت مشی بود یا گویند که سرعت مشی قسمی بود بحال خود و داخل در عدد نبود که در احضار نبود . کلیات قانون ابن سینا ( ترجمه ) ، متن، ص: ...
حالتی است که با آن قدرت بر نگاه داشتن خویش از لرز نباشد. گنجینه بهارستان ( بدیعات اختیارى ) ، ج2، ص: 140
ذخنح: بقله الیمانیه دیوسکورید این گیاه را بلیطش نامیده و مىنویسد: بلیطش خوراکی است لینت دهنده مزاج است و اثر درمانی ندارد ( کتاب یاسقوریدوس م - 2 ش ...
رابوعا آن بوذ که بروز جهارم هفته بوذ کروز انذار بوذ جن روز جهارم از هفته نخستین و روز یازدهم از هفتهء دیکرم و روز هفدهم از هفتهء سدیکرم و روز بیست ...
انتظار کشیدن. و چشم دوختن برکار. و سر ستیخ کردن جهة برخاستن یق قعد فما یتتلع. فرهنگ نفیسی ج 2 ص 800
زیر گلو جن بیاماسذ لهازم بیمار اعنی زیر کلو اندر بیمارى تیز دلیل هلاک بوذ . هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 733
متراکم ، فشرده و کر تن بیمار متخلخل بوذ نوبه بکاهذ و کر متلزّز بوذ نوبه بفزایذ. هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 747
پونۀ بری بودنه برّى کی کاکوتی خوانند . هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 754
تیغ بزنند ، خراش ایجاد کنند آن اماس را بنشتر بیازنند و کبّهی حجام برنهند و اندکاندک بمکّند تا خون بیرون آیذ . هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 618
از کتب جالینوس است . جالینوس یاذ کرده است بکتاب تدبیر الاصحّا . هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 776
ملاکزت بود یعنی سینه بر سینه زدن . کلیات قانون ابن سینا ( ترجمه ) ، متن، ص: 186
مباطشت که آن دست بازى بود مثل مقدمه کشتی و جنگ و مشط زدن باشد. کلیات قانون ابن سینا ( ترجمه ) ، متن، ص: 186
مثاقفت که آن شمشیربازى بود. کلیات قانون ابن سینا ( ترجمه ) ، متن، ص: 186
کشاله ران
احلیل یعنی قضیب ، آلت تناسلی مرد و از همه بتر آن بوذ که با حلیل نزدیک بوذ یعنی بقضیب . هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 414
بر پشت همه این فقرات زوائدیست خارمانند که آنها را شواک و سناسن گویند . خزائن الملوک، ج1، ص: 6 زائده خاری
قفز یعنی جستن از جاى بر جاى که آن را بگیرد یا خود را در آنجا بند کند و خود را از ان آونگان کند و معلق سازد. کلیات قانون ابن سینا ( ترجمه ) ، متن، ص: ...
ورم و آماس صفراوی بود کی حصبه کند و آبله و ماشرا آنکه آماس صفرایی گویند هدایت المتعلمین فی طب صفحه ۷۰۴
اگر بر روی صورت غده باشد و زشت شده باشد آن را دشبد می خوانند. هدایت المتعلمین فی طب صفحه 590
خایه را دو بوست بوذ یکی از بیرون سخت و دیکر از اندرون تنک، ان تنک را غرقی کویند. هدایت المتعلمین فی طب ص 600
در کتاب هدایه المتعلمین فی طب صفحۀ 615 زموره را نمله خوانده است
با توجه به نسخه کتابخانه ملی که معنی با بهن را بعد از این کلمه آورده و خواص آن که با کتاب قانون مقایسه شده قانون ( ترجمه شرفکندى ) ، ج2، ص: 97 معنی ...
تخم مورد
سؤ الحال: این بیمارى کویند بیش از استسقا آیذ جنانک کابوس بیش از صرع، اکر ان کابوس را اندر نیابی بصرع باز کردذ، این سو الحال را نیز اکر اندر نیابذ باس ...
نوعی بیمارى است که انسان تا آب بنوشد بعد از مدتی کوتاه همان آب را میشاشد. یونانیان این بیمارى را علاوه بر دیانیطس، دیاسقومس ( دیاسقوس - نسخه. ) و قرا ...
دیانیطس: دیانیطس کلمهاى یونانی است و نوعی بیمارى را گویند که انسان تا آب بنوشد بعد از مدتی کوتاه همان آب را میشاشد. یونانیان این بیمارى را علاوه بر ...
اوقیه 35 گرم است که 10 درم سنگین و و 7. 5 مثقال می شود
منشعب - پخش
همان باغر یا باغره است . و سبب این تب زخمی است که بر پا ( یا دست ) پدید می آید و از به دلیل آن زخم طبیعت به سمت آن زخم می رود تا آن را بهبودی بخشید ...
ثابت ، تب دق نام دق مشترکست بدو معنی یکی را بیونانی اقطیقوس کویند اعنی ثابت، و این تب دق بوذ، و بدان ثابت خواندندش که این تب متمکن کشته بوذ باندامه ...
فرخواک : [به راى مهمله و خاى معجمه و واو. بوزن افلاک] گوشتابه را گویند . فرهنگ مجمع الفرس، ج3، ص: 977 فرخواگ ، قرخواک ، مدققه ، طعامی است که از گو ...
سوناخوس آن است که خون در داخل عروق و رودهها عفونت گیرد و تبى دایم عارض گردد. فردوس الحکمة، ص 292. ابن رشد گوید: �تب معروف به مطبقه ( فراگیر ) که سون ...
در هدایه المتعلمین فی طب ( 684 - 685 ) آمده است میتوان چنین استنباط کرد که شکستن اندام یعنی احساس ضعف و سستی و به اصطلاح کوفتگی است که به بیمار در ا ...
سوناخوس از بوسیدن خون بوذ، اندر اجواف رکها سه نوع بود: یکی آنک عفونت او کمتر از تحلل او بوذ و این تب از اول صعب بوذ باز کمترکمتر همىکردذ و سلیم بوذ ...
مرحله ای از تب محرقه می باشد قسم سوم در محرقه و آن را بزبان یونانى قاوسوس و قوسوس و قاریقوس و قاریقسوس و فاریطوس نامند به اختلاف نسخ و آن تب لازم حا ...
استخوان گیجگاهی عظام صدغ: میان گوشه ابرو و گوش است و آن را شقیقه یا کلالک نیز گویند. تشریح الأبدان، ص: 68
بدانک سبب این تبها بلغم زجاجی بود کی سردترین اصناف بلغم است، جو این بلغم بپوسذ از سردى این بلغم کی هست باطن تن سرد کردذ و این را ابیالوس کویند. هدایة ...
خُراجی : طبیبان هر آماسی را که ریم کند، خراج گویند. خلاصة الحکمة، ج3، ص: 381
مطنجنه بضم میم قسمی از گوشت پخته است آن گوشت را شرحه شرحه کنند پس با مصالح و نمک در آب جوشانیده در روغن زرد بریان سازند و قدرى پیاز و زیره و دارچ ...
تیرماه = پائیز اکنون آغاز کنیم آن هواها کی بنواحی بوذ و بشهرها و بتابستان و زمستان و بهارکاه و تیرماه . هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 148 و دیکر ...
روش ساخت کلکلانه مروزى که استسقا را و معده سرد و تبهاء کهن و سرفه بلغمی و ضیق النفس و جگر و سپرز سخت و باسور و قولنج و صرع را سود دارد و باز گرفتن ب ...
با توجه به کتاب هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 404 نوعی از اسهال خونی است که در آن خون روشن است
اخوینی می گوید : "بقراط می کوید که ذات الریه بیشتر بلغمی بود و ذات الجنب از مرّه یعنی گش " در واقع گش و مره ( صفرا ) را یکی میداند. هدایت المتعلمین ...
فدم یعنی گنگ . هدایت المتعلمین ص 254
و امکان دارد که این بالا آمدن بخارهای بلغَمی غلیظ از معده یا از اندامی دیگر به سمت مغز بر آمده باشند و این شخص در خواب خفه می گردد و این بیماری را در ...
برک اسبغول [اسفرزه] بخارى اعنی لسان الحمل و آب باران بخورذ. هدایت المتعلمین ص 337
طعام جائیده شده. و هر چیز که اعانت بر هضم غذا کند و هضم غذا را گوارا نماید. فرهنگ نفیسی ، ج4، ص: 2748
کرفس چندین نو است: کوهی، بیابانی، کاشتنی، و نوعی در آب یا کنار آب روید که این نو اخیر از کرفس کاشتنی بزرگتر است و تأثیر هر دو برابر است. نوعی دیگر هس ...
در کتاب هدایت المتعلمین فی طب جناب اخوینی این کتاب را به بقراط نسبت داده است. صفحه 435
شیطرج: وى را عصاب به زبان بربرى و به یونانی لیبدیون. و آن انواع بود و بهترین آن صاحب منهاج گوید هندى بود یا بحرى. و مؤلف گوید که امتحان کرده شد بهتر ...
عصفور بضمّ عین و سکون صاد مهملتین و ضمّ فا و سکون واو و راى مهمله بفارسی کنجشک و بترکی سرجه نامند برى و اهلی مىباشد برى آن در جثه از اهلی بزرکتر و م ...