پیشنهادهای محمد کوشکی (١٢٩)
تخم مورد
سؤ الحال: این بیمارى کویند بیش از استسقا آیذ جنانک کابوس بیش از صرع، اکر ان کابوس را اندر نیابی بصرع باز کردذ، این سو الحال را نیز اکر اندر نیابذ باس ...
نوعی بیمارى است که انسان تا آب بنوشد بعد از مدتی کوتاه همان آب را میشاشد. یونانیان این بیمارى را علاوه بر دیانیطس، دیاسقومس ( دیاسقوس - نسخه. ) و قرا ...
دیانیطس: دیانیطس کلمهاى یونانی است و نوعی بیمارى را گویند که انسان تا آب بنوشد بعد از مدتی کوتاه همان آب را میشاشد. یونانیان این بیمارى را علاوه بر ...
اوقیه 35 گرم است که 10 درم سنگین و و 7. 5 مثقال می شود
منشعب - پخش
همان باغر یا باغره است . و سبب این تب زخمی است که بر پا ( یا دست ) پدید می آید و از به دلیل آن زخم طبیعت به سمت آن زخم می رود تا آن را بهبودی بخشید ...
ثابت ، تب دق نام دق مشترکست بدو معنی یکی را بیونانی اقطیقوس کویند اعنی ثابت، و این تب دق بوذ، و بدان ثابت خواندندش که این تب متمکن کشته بوذ باندامه ...
فرخواک : [به راى مهمله و خاى معجمه و واو. بوزن افلاک] گوشتابه را گویند . فرهنگ مجمع الفرس، ج3، ص: 977 فرخواگ ، قرخواک ، مدققه ، طعامی است که از گو ...
سوناخوس آن است که خون در داخل عروق و رودهها عفونت گیرد و تبى دایم عارض گردد. فردوس الحکمة، ص 292. ابن رشد گوید: �تب معروف به مطبقه ( فراگیر ) که سون ...
در هدایه المتعلمین فی طب ( 684 - 685 ) آمده است میتوان چنین استنباط کرد که شکستن اندام یعنی احساس ضعف و سستی و به اصطلاح کوفتگی است که به بیمار در ا ...
سوناخوس از بوسیدن خون بوذ، اندر اجواف رکها سه نوع بود: یکی آنک عفونت او کمتر از تحلل او بوذ و این تب از اول صعب بوذ باز کمترکمتر همىکردذ و سلیم بوذ ...
مرحله ای از تب محرقه می باشد قسم سوم در محرقه و آن را بزبان یونانى قاوسوس و قوسوس و قاریقوس و قاریقسوس و فاریطوس نامند به اختلاف نسخ و آن تب لازم حا ...
استخوان گیجگاهی عظام صدغ: میان گوشه ابرو و گوش است و آن را شقیقه یا کلالک نیز گویند. تشریح الأبدان، ص: 68
بدانک سبب این تبها بلغم زجاجی بود کی سردترین اصناف بلغم است، جو این بلغم بپوسذ از سردى این بلغم کی هست باطن تن سرد کردذ و این را ابیالوس کویند. هدایة ...
خُراجی : طبیبان هر آماسی را که ریم کند، خراج گویند. خلاصة الحکمة، ج3، ص: 381
مطنجنه بضم میم قسمی از گوشت پخته است آن گوشت را شرحه شرحه کنند پس با مصالح و نمک در آب جوشانیده در روغن زرد بریان سازند و قدرى پیاز و زیره و دارچ ...
تیرماه = پائیز اکنون آغاز کنیم آن هواها کی بنواحی بوذ و بشهرها و بتابستان و زمستان و بهارکاه و تیرماه . هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 148 و دیکر ...
روش ساخت کلکلانه مروزى که استسقا را و معده سرد و تبهاء کهن و سرفه بلغمی و ضیق النفس و جگر و سپرز سخت و باسور و قولنج و صرع را سود دارد و باز گرفتن ب ...
با توجه به کتاب هدایة المتعلمین فی الطب، متن، ص: 404 نوعی از اسهال خونی است که در آن خون روشن است
اخوینی می گوید : "بقراط می کوید که ذات الریه بیشتر بلغمی بود و ذات الجنب از مرّه یعنی گش " در واقع گش و مره ( صفرا ) را یکی میداند. هدایت المتعلمین ...
فدم یعنی گنگ . هدایت المتعلمین ص 254
و امکان دارد که این بالا آمدن بخارهای بلغَمی غلیظ از معده یا از اندامی دیگر به سمت مغز بر آمده باشند و این شخص در خواب خفه می گردد و این بیماری را در ...
برک اسبغول [اسفرزه] بخارى اعنی لسان الحمل و آب باران بخورذ. هدایت المتعلمین ص 337
طعام جائیده شده. و هر چیز که اعانت بر هضم غذا کند و هضم غذا را گوارا نماید. فرهنگ نفیسی ، ج4، ص: 2748
کرفس چندین نو است: کوهی، بیابانی، کاشتنی، و نوعی در آب یا کنار آب روید که این نو اخیر از کرفس کاشتنی بزرگتر است و تأثیر هر دو برابر است. نوعی دیگر هس ...
در کتاب هدایت المتعلمین فی طب جناب اخوینی این کتاب را به بقراط نسبت داده است. صفحه 435
شیطرج: وى را عصاب به زبان بربرى و به یونانی لیبدیون. و آن انواع بود و بهترین آن صاحب منهاج گوید هندى بود یا بحرى. و مؤلف گوید که امتحان کرده شد بهتر ...
عصفور بضمّ عین و سکون صاد مهملتین و ضمّ فا و سکون واو و راى مهمله بفارسی کنجشک و بترکی سرجه نامند برى و اهلی مىباشد برى آن در جثه از اهلی بزرکتر و م ...