تفث

لغت نامه دهخدا

تفث. [ ت َ ف َ ] ( ع اِ ) چرکین و ژولیده موی گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) آنچه محرم بعد از ادای حج بجا آرد از ناخن چیدن و موی ستردن و قصر بروت و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). بروت و ناخن و موی بغل و سر را تراشیدن و غسل کردن در روزهای حج و رمی و نحر. ( غیاث اللغات ). قوله تعالی : ثم لیقضوا تفثهم. ( قرآن 29/22 ). عن الرضا علیه السلام : التفث ، تقلیم الاظفار و طرح الوسخ و طرح الاحرام. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

تفث. [ ت َ ف ِ ] ( ع ص )چرک. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). کسی که چرکین و ژولیده موی باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفث واژه ای قرآنی به معنای آلودگی های برآمده از احرام است.
برای واژه «تفث» معانی گوناگون و گاه متضاد یاد شده است؛ از جمله: ۱. چرک و آلودگی. ۲. چرک ناخن و مانند آن. ۳. زدودن چرک و آلودگی. ۴. ناخن گرفتن و ازاله مو ۵. مناسک حج ۶. حلق و تقصیر و ذبح و رمی. ۷. اعمال حج هنگام بیرون آمدن از احرام. ۸. محرمات احرام جز نکاح.
واژگان مرتبط با تفث
مهم ترین واژگان مرتبط یا هم معنا با تفث عبارتند از: «شعث» (پریشانی و ژولیدگی مو و روغن نزدن آن)، «تف» (چرک زیر ناخن)، «تفل» (آب دهان، بوی بد، به کار نبردن عطر، و پلیدی) و «تفن» (چرک)
منای اصلی تفث
معنای اصلی «تفث» مطلق چرک و آلودگی است؛ چنان که در برخی روایات بدان اشاره شده است. این واژه در سخن بادیه نشینان و برخی اشعار عرب نیز به همین معنا به کار رفته است. نزدیکی مفهوم «تفث» با واژگانی چون تف، تفل و تفن هم مؤید این نکته است. بر این اساس، دیگر معانی یاد شده در منابع واژه شناسی، ناظر به مفهوم قرآنی تفث یا تفسیر تعبیر قرآنی «قضاء تفث» است، نه معنای لغوی آن. واژه «قضاء» به معانی گوناگون به کار می رود؛ از جمله: انجام دادن و به پایان رساندن، محکم کردن، فارغ شدن، وصیت کردن، ساختن، حکم کردن، و فرمان دادن.
کاربرد تفث در قرآن
...

[ویکی الکتاب] معنی تَفَثَهُمْ: آلودگیهایشان (تفث به معنی چرک بدن است)(در این جا کنایه از خارج شدن از احرام است)
تکرار در قرآن: ۱(بار)
چرک.اصل آن چرک ناخن و غیره است که لازم است از بدن زایل شود (مفردات). ، اهل تفسیر، قضاء تفث را زایل نمودن آلودگی‏های بدن گفته‏اند که در ایّام احرام به وجود می‏آید از قبیل گرفتن ناخن، اصلاح مو، شستشو و غیره. در مجمع از زجّاج نقل شده که آن کنایه است از خروج از حرام. در المیزان نیز چنین اختیار نموده است و معنی آیه این است: سپس چرک و آلودگی خود را زایل کنند و به نذورشان وفا نمایند.

[ویکی حج] «تَفَثَ»، واژه ای قرآنی و برگرفته از آیه 29 سوره حج است. ﴿ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ...﴾
به گفته بسیارى از ارباب لغت و مفسران معروف تفث، به معنى چرک، کثافت و زوائد بدن همچون ناخن و موهاى اضافى است. اهل تفسیر، قضاء تفث را زایل نمودن آلودگى هاى بدن گفته اند که در ایّام احرام بوجود می آید از قبیل گرفتن ناخن، اصلاح مو، شستشو و ... .
به عبارت دیگر، قضاء تفث اشاره به برنامه «تقصیر» دارد که از مناسک حج محسوب مى شود. در روایات اسلامى و منابع فقهی این جمله، به گرفتن ناخن، پاکیزه کردن بدن و کنار گذاشتن احرام تفسیر شده است که در یک جمع بندی می توان آن را به معنای زدودن آلودگی های بدنی، قلبی و روحی دانست.

پیشنهاد کاربران

قانون ابو علی سینا : تف که دیگران آن را بزاق ما آن را تفث نامیده ایم

بپرس