سبات


معنی انگلیسی:
lethargy

لغت نامه دهخدا

سبات. [ س ُ ] ( ع اِ ) خواب. ( اقرب الموارد ). خواب سبک و خفی یا ابتدای خواب در سر تا که بدل رسد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ( ص ) مرد زیرک. ( ناظم الاطباء ).زیرک از مردان. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) روزگار. ( منتهی الارب ). دهر. ( اقرب الموارد ). زمانه. ( غیاث ). || راحت و آسایش. ( مهذب الاسماء ) ( کشاف اصطلاحات الفنون ) ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || نام مرضی است. ( غیاث ). نام بیماری در سر. ( ناظم الاطباء ). و در تداول طب عبارتست از سیلان خلط یا بالا رفتن بخار در حواس تصرف کند و آن دو نوع است آنکه کسالت و کندخاطری و فتور خواب همراه بود و آن سبات نام دارد. ( تذکره ضریر انطاکی ).
- ابناسبات ؛ شب و روز. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - خواب . ۲ - اول خواب خواب سبک .

فرهنگ معین

(سُ ) [ ع . ] (اِ. ) خواب ، خواب سبک .

فرهنگ عمید

۱. خواب یا اول خواب.
۲. خواب سبک.
۳. دهر، روزگار.
۴. مرد زیرک.
۵. (اسم مصدر ) (پزشکی ) بیماری خواب زدگی که تا آستانۀ از دست رفتن هشیاری می رسد.

مترادف ها

lethargy (اسم)
رخوت، بی علاقگی، سبات، خواب مرگ، بی حالی، مرگ کاذب، موت کاذب، تهاون

coma (اسم)
اغماء، بیهشی، سبات

فارسی به عربی

خمود

پیشنهاد کاربران

خمودگی
سبات در لغت از ماده سبت ( بر وزن وقت ) به معنی قطع نمودن است ، سپس به معنی تعطیل کردن کار به منظور استراحت آمده ، و اینکه روز شنبه را در لغت عرب یوم السبت می نامند به خاطر آنست که نامگذارى آن از برنامه یهود گرفته شده چرا که روز شنبه ، روز تعطیلی آنها بود .
- سِنَه /senat/
- پینکی
آرامش ، استراحت
آرامش و استراحت

آرامش و استراحت
این آماسی در ابتدای مغز ، از مایة آمیخته از صفرا و بلغَم است مانند آن تب که آن را غب غیر خالص می خوانند و نشان این بیماری آن است که بیمار به آن می ماند که گوئی در خواب است ولکن چشمش بازاست . هدایت المتعلمین فی طب ص 240

بپرس