ترجمههای میثم نبی پور (٢٨)
دفترش با انبوهی از تقاضا برای بلیط مواجه شد
ما با انبوهی از درخواست برای کمک رو به رو شده ایم
به هتل زنگ می زنم و میگم که فردا میایم و اتاق رو تحویل می گیریم.
این سفارش من نیست؛ من گوشت کباب شده می خواستم نه استیک.
گارسن باز فنجان قهوه ی ما راپر کرد. /پیشخدمت باز برای ما قهوه ریخت.
وقتی که معلوم بود ناراحته چرا باهاش شوخی کردی؟
ما از پنجره نمای کامل دریاچه را داریم.
آیا از این ژاکت قرمزش رو دارید؟آیا از این ژاکت رنگ قرمزش را دارید؟
بهترین گشت و گذار یا با اتوبوس تور و یا با دوچرخه انجام می شود.
آیا اینجا اتوبوس تور گردشگری دارد؟ آیا در اینجا اتوبوس تور گردشگری هست؟
من می خواهم این شغل را بر اساس شایستگی به دست بیاورم.
رِد ( قرمز ) نام مستعارش را به خاطر موهای قرمزش گرفت.
هرکس می تواند خودش را یک روان درمانگر بنامد.
صبر داشته باش تا دفتر یادداشت را بررسی کنم ( در مورد ترجمه های قبلی دوستان: چه کسی دفتر خاطراتش برا برای فرد دیگری بررسی می کند؟؟؟! و اصلا به منظور؟؟ ...
از سر عادت دخترانه اشان، خواهرها عادت داشتند که علیه برادرشان دست به یکی کنند.
یک ساندی گردویی لطفا، با خامه زده شده اضافی ( توضیح: طرف داره از فروشنده میخواد که خامه بیشتری داشته باشه )
نزدیک به 15 سال است که در روستاهایی دورافتاده ییلاق می کنند
اینکه تصمیم گرفتند کاری نکنند، مقصرند.
رجزخوانی در مخالفت با افتخار از انسانیت به دور است
فقط برو داخل بازار بگرد و توی اون فضا غرق شو
به یه کافه توی پیاده رو برو، یه قهوه سفارش بده و غرق فضاش شو ( از فضاش لذت ببر )