پیشنهاد‌های میثم نبی پور (٧٥٠)

بازدید
٤٥٥
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Oxford Dictionary: /kaɪpər bɛlt'/ A region of the solar system beyond the orbit of Neptune, believed to contain many comets, asteroids, and other sma ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

A slight trace a hint نشانه، اثر، رد خفیف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

خیلی زود/سریع، به زودی at any moment very soon in a moment at or within a short time for or in a short time very soon

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

manned: دارای سرنشین و یا خدمه manned: past simple and past participle of man Webster: carrying or performed by a human being مثال از دیکشنری لان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

همچنین: all the better/easier/more etc Webster: even more Cambridge: even more than before Longman: used to emphasize how much better, easier etc so ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

محتمل نبودن به دور از یقین بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اتمسفر خورشید نجوم: تاج خورشید Cambridge definition/meaning: a circle of light that can sometimes be seen around the moon at night, or around the su ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

متخصص اخترفیزیک متخصص فیزیک اختری/ستاره شناسی اما از نظر اینجانب "متخصص فیزیک نجومی" و "متخصص اخترفیزیک" معادل های بهتری می باشند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

wreak havoc/mayhem/destruction ( on something ) wreak havoc: خرابی/ویرانی به بار آوردن دست خوش مصیبت کردن مثال از دیکشنری کیمبریج: The storm wreak ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنی: نوعی جراحی مغز که در گذشته برای درمان بیماری های ذهنی و یا مشکلات روانی انجام می شده که در آن قسمتی از بخش قدامی مغز ( که زیر استخوان پیشانی قر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

همچنین: once for all 1. دیکشنری هزاره: برای همیشه، برای دفعه ی آخر، معنی اینجانب: بلاخره هم معنی آکسفرد: for always, forever, permanently, finally, ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

غلاف کردن اسلحه holster your weapon: اسلحه ات رو غلاف کن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کسب و کار ( معمولا نوپا )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کالبدشکافی، تشریح جسد هم معنی: autopsy تعریف:An examination of a dead body to determine the cause of death

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

run ( or take ) its course ( معمولا در مورد بیماری ) مراحل خود را طی کردن Complete its natural development without interference to develop and fini ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

روابط عمومی کیمبریج: the relationship that a company, organization, etc. has with the people who live in the area in which it operates

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

have ( or get ) cold feet آریان پور: ترسیدن، دستخوش واهمه شدن معادل های اینجانب با توجه به تعاریف در فرهنگ های انگلیسی: خونسری، اعتماد به نفس و یا ق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

فرهنگ هزاره: خم به ابرو نیاوردن، ( در برابر مشکلات ) خونسردی خود را حفظ کردن، طاقت آوردن، لب نجنباندن فرهنگ آریان پور: ( عامیانه ) علی رغم مشکلات جرا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بشر دوست، نوع پرست، انسان دوستانه، نوع دوستانه، خیریه، نیکوکاری هم معنی: public - spirited, philanthropic

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

the Chief Executive در ایالات متحده: رییس جمهور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اقلیت تندرو بر اساس دیکشنری آکسفرد: An extreme or eccentric minority within society or a group بر اساس دیکشنری لانگمن: the small group of people in ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

مسئول تبلیغات ( برای یک شخص، کالا و یا شرکت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

organizer, stage manager* A person who organizes and often finances concerts, plays, or operas* a person who arranges different types of public enter ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سکوت محض سکوت کامل

پیشنهاد
٠

انجمنِ حمایت از حیوانات

پیشنهاد
٩

همچنین: heave a sigh of relief نفس راحت کشیدن احساس خوبی پیدا کردن آسوده خاطر گشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

امداد جاده ( ای )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

patch it/things up ( with somebody ) ( patch something up ) فیصله دادن، ( اختلافات ) حل کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a tempest in a teapot/ teacup British: a storm in a teacup - سر و صدای زیاد درباره ی چیز کم اهمیت - دیکشنری هزاره: ( در آمریکا ) هیاهوی بسیار برا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تابلوی تبلیغاتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

thumbs up ( or down ) خودمانی/غیر رسمی: انگشت شصت رو به پایین: نشان رد یا شکست و یا قبول نکردن یا نپذیرفتن چیزی انگشت شصت رو به بالا: نشان رضایت یا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( چشمه /رودخانه ) خشک شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

stir somebody/something up تحریک کردن، بر انگیختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

دیکشنزی هزاره: پا روی دم مار نگذاشتن، به مسئله دامن نزدن، مسئله را مسکوت گذاشتن دیکشنری آریان پور: گذشته ها را فراموش کردن، به حال خود گذاشتن، پا رو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

به صورت red - letter day نیز نوشته می شود Cambridge Definition: INFORMAL: a special, happy, and important day that you will always remember بر اساس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

( باد را با خنده و خشم از دماغ بیرون دادن به نشانه ی تمسخر، ناراحتی و یا کم اهمیت جلوه دادن ) پوزخند زدن از روی خشم و یا تمسخر و تحقیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

( در یک مهارت یا کار خاص ) خوره ی چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

در مورد اختراعات: در انتظار ثبت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

by implication=به طور ضمنی، به طور مفهومی، به طور تلویحی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

باور کردن/پذیرفتن ( یک دروغ، داستان، توضیح و یا بیانیه ) بدون هیچگونه تردید یا مخالفتی آکسفرد: Believe unquestioningly ( a lie or unlikely assertion ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

I'm from Missouri ( Informal ) : آدم بدبین، آدم شکاک، دیر باور Definition: one who is not easily convinced کسی که به سادگی متقاعد نمی شود هم معنی: s ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

در نزدیکی ساحل/سواحل در ( نزدیکی ) کرانه مثال از دیکشنزی آکسفرد: Several types of endangered sea turtles live in the waters off the Angolan coast تر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

extension wire نیز گفته می شود که به معنی "سیم رابط برق" و یا " سه راهی برق" می باشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

the elements: آکسفرد: The weather, especially strong winds, heavy rain, and other kinds of bad weather کیمبریج: the weather, usually bad weather به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

sally out/forth راه افتادن، حرکت کردن، رهسپار شدن هم معنی/synonym: set out

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

sally out/forth راه افتادن، حرکت کردن، رهسپار شدن هم معنی/synonym: set out

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اسم ( Noun ) : بر اساس دیکشنری آسکفرد: A sudden clever idea به معنی ایده ناگهانیِ هوشمندانه/خلاقانه، جرقه ی فکری، فکر بکر اسم ( Noun ) :بر اساس دیکش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تست الکل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

- ( ایده، نگرش، اندیشه، رفتار و یا فعالیت ) متداول، متعارف - گرایش اصلی در مُد، نسبت به ایده ها و اندیشه ها و یا در هنر - بر اساس دیکشنری هزاره: گ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

sobriety test تست الکل