پیشنهادهای Moonlight (٣٨٢)
بهشت : رها کرد ⬅️ فعل ماضی از مصدر هِشتن به معنای رها کردن
گیلک: منسوب به گیلان ، از مردم گیل
محیط زیست محلی
آزمایش پزشکی
بیش از نیاز
به سهولت
به طور کسل کننده به شکلی کسل کننده
مستقر کردن ، محل یابی کردن
گله گاو و گوسفند
سخت تر ، جدی تر
واضح تر ، شفاف تر
جور کردن
جست و جو کردن ، مرور کردن
دقیق
معضل اجتماعی
با شک و تردید
سوغاتی
ارزش قائل شدن
رو به رشد
ناشی از
گزینه
نام یکی از قمر های مشتری
نام یکی از قمر های مشتری
نام یکی از قمر های سیاره مشتری
حفره
درک
گذشته notice
گذشته crack
از عهده کاری برآمدن، موفق شدن
زدودن
اهدا کردن
مدال فیلدز . جایزه ای که هر چهار سال یکبار به ریاضی دانان جوان کم تر از چهل سال که کار ارزنده ای در ریاضی انجام داده باشند، داده می شود .
المپیاد
کسب کردن
نقطه ، نکته ، نمره درس
امتیاز دهی
سال بعد
دانشگاه صنعتی شریف
دانشگاه استنفورد
محسوب شدن، محسوب کردن
بی رنگ می ، شراب رنگ
رعنا در معنای قدیمی ⬅️ زن زشت خودآرا . که اکنون دچار تحول معنایی شده و معنای قدیمی خودش رو از دست داده . و حال به معنای �زیبا و خوش قد و قامت � استفا ...
یک نوع ظرف سفالی بزرگ
فشرده
غنی از اکسیژن
جمع trace ⬅️ نشانه ، اثر ، ردپا
مدل های رایانه ای ، مدل های کامپیوتری
کیلومتر مربع
Square kilometer , km� کیلومتر مربع
قابل مصرف