ترجمه‌های Moonlight (٢١)

معاون اجرایی ( اداری ) او، جلسه را برای هفته آینده ترتیب داد.

هدف او این است که یک نوازنده شود و در یک ارکستر درجه یک ( سطح بالا ) بنوازند.

من میرم و فورا یه نگاه میندازم

کتاب پایان خیلی بدی داشت.

من فقط یک تصور ( تصویر ) ضعیفی ( کم رنگی ) از پدرم دارم.

بیا درمورد آیندت به طور جدی حرف بزنیم.

بیا نوبتی شلیک ( تیراندازی ) کنیم، اول تو شلیک کن.

اکنون فصل ( زمان مناسب ) مارچوبه بریتانیایی است.

اون درواقع یه جورایی خوبه

یک صبحانه معمول آمریکایی.

این دستگاه آب لیمو ها را میگیرد.

من بیمارستانی رو در سمت راستم میبینم.

مستقیم برو تا برسی به یک ساختمون بزرگ سفید

ما در امتداد ساحل قدم زدیم.

آن ها در طول مسیر، دو بار توقف کردند.

باز در طول شب به شدت می وزید.

اون نمی تونه هماهنگ آواز بخونه.

( من ) مطرودم. حالا فقط خودمو دارم.

این سیب از چه نوعی است ؟

دانش آموزرام در خواندن بهتر عمل میکنند ، اما مهارت های ریاضی آنها هنوز نیاز به بهبود دارد.

پیشرفت های عظیمی در زمینه پزشکی ایجاد شده است.