پیشنهاد‌های مـجـتـبـی عـیـوض صـحـرا (١,٥٦٦)

بازدید
٤,٩٩١
تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣

بار کردن!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٦

ورپریده!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣

تی تیش!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٣

چُسان فُسان، بچه ننه، نُنُر، پاستوریزه ( فرانسوی ) !

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٠١

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - ژنِ خوب، یقه سفید، بچه بالا، وصله، خَرِش میره!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - اهلش، آماده، حاضر، پاکار، همراه

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - عیش و نوش، حال وصفا، انفجار هیجان و غوغا - منفجر، نابودی، پُوکُوندَن ( لهجه اصفهانی ) - بی نقص و کم و کاس ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - در زبان بچگانه: به کسی که خیلی لباس خوشگلی پوشیده و خیلی تَرگُل وَرگُل هست بکار می رود! امروزه از همون زب ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١١

کُری - رَجَز خوانی، کل!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

فِنچ ( فنچول ) در مورد دختر کم سن و سال هم بکار می رود! کوچولو، ریزه میزه ( مرکّب اتباعی ) ، گوگولی مگولی! ( مرکّب اتباعی )

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد

خاک انداز، جا کلیدی ( جا سوئیچی ) !

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٢

قاراشمیش!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ای ترکی - قار ( برف ) ، آش ( باز کُن ) ، میش ( ببند ) یعنی: برفو باز کنو گلوله کن - برف میباره و نمیباره، معلوم نیست هوا چطوره؟ ( این واژه اولی ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١١

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - فضول، آدم فروش، خبرچین، جاسوس، نخ دادن!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٩

مَشَنگ، سیرابی، گلابی، هالو، اُسگُل!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٧

زِپِرتی!، فَکَسَنی ( فَکَستَنی ) !

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنبوشه!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٠

کُری ( کُری خوانی ) !

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

عوامل، دست اندر کاران!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

چِت زدن، خُل وضع شدن!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٤٩

وقتی کسی شراب یا نوشیدنی های مستی آور بخورد و از حدّ و اندازه آن بگذرد می گویند طَرَف رد داده! از خود بی خود شدن، مست، ملنگ، مدهوش، منگ، آب از سَر گذ ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٦

گِلِ هم در سُفالگری، وقتی می خواستند گِلی را درست کنند تا در سُفال، مجسمه، ساختمان و. . . بکار بِبَرند؛ گِل ها را به هم می چسباندند و لگد کوب می کردن ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه ای فرانسوی - طُفیل، آویزون! - موج منفی، بسامد اخلالگر، خیزِ خراب کننده

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣

به جای واژه ی فرانسوی پارازیت!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد

به جای واژه ی فرانسوی پارازیت!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد

بی نظیر و مانند، عالی، دبش!، محشر!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١

معرکه!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣

تابلو!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

انگشت به دهن ماندن، کف کردن، بُریدن، سنکوپ!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شاسگول!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١

پاپی شدن، وبالِ گردن، موی دماغ، تِلِپ!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٦

آویزون!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

اُرت! - با قُمپُوز دواملایی است - واژه ای ترکی قمپز، نوعی توپ جنگی سَرپُر بود؛ که دولتِ امپراتوری عثمانی ( ترکیه ) در جنگهایش با ایران مورد استفاده ق ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُرت!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کَل - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - انتظار، توقع، چشم داشتن - رقابت، مسابقه، چالش! مثل: کل انداختن >>>>> یعنی به چالش کشیدن، رو کم کنی، ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٤

تَنبوشه - واژه فارسی اوستایی و پارسی میانه ( پارسیک ) نخستین تنبوشه ها ( آبراهه، لوله کشی ) را می توان در تمدن ( فرهنگ ) شهرنشینی "هخامنشیان" پیدا ک ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١

تابلو، زپرتی!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١١٥

چَنیم - واژه فارسی، در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - چَن ( چان ) : کوتاه شده چانه - کلام، حرف، بیان، سخن، گفته، فرموده یم: ضمیر متصل فاعلی ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٧

به گوشه ی چشم اشاره کردن، نگاه و اشاره کردن به سوی چیزی، چشمک زدن برای رساندن چیزی یا اشاره به چیزی، چِشمَک!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٢

طارمی - ضربه گیر، سِپَر!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣

خَفَن!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٣٩

خَفَن - واژه فارسی، در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - خَف: کوتاه شده خفه _َ_ ن: ضمیر سوم شخص جمع، پسوند دارندگی! مانند: مردن، خوردن، بِخرن، ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) و ترکی - زا: بن فعل ( مصدر ) زاییدن! قارت: ناجور، بدشکل، بی قواره، کج و چوله! - نامیزان، ناهماهنگ، نابرابر ی ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خَز - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - جواد ( جوات ) ، بی کلاس و بی ریخت، نادَخ!، مسخره، ضایع، زاقارت!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٨

تابلو!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - واضح و مبرهن، هویدا، آشکار - ضایع، گاف، سوتی، سه شد!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد

مثلِ بروبچ!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١١١

بَروبَچ - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - بَر: در زبان لَکی ( کُردی ) به معنی دسته، گروه، خیل بَچ: مخفف بچه هَمگِنان، بچه ها، رُفَقا، دوست ...

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بَبو، چاقال!

تاریخ
٨ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

نادَخ - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) - دَخ به معنی:خوب، جور، هماهنگ، متناسب، هنجار و. . . ناجور، ناهماهنگ، نامتناسب، ناهنجارو. . . - بدق ...