پیشنهادهای کُرِ آیاپیر (٤٣٨)
لری بختیاری ژِمیگ:زمین
لری بختیاری زِرَع:دریا بَزگ:صحرا
لری بختیاری زَرم:بهار
لری بختیاری پِروِنیدن، هَفنیدن:غنی سازی
یک بازی کهن لری که در سینی زرین منقوش به سنن ایلامی کشف شده در ایذه آشکار است
لری بختیاری پادوالpadwal، کِرژِلِنگkerzheleng: خرچنگ
لری بختیاری گاری: مالیات
لری بختیاری دِرغَّرَ:معطل
لری بختیاری قِمنیدن: اعتراف کردن
لری بختیاری بورنکینburnekin: انتظار
لری بختیاری نیار، کویار، مندیر:منتظر
لری بختیاری گُئدواگُئد: مناظره
لری بختیاری اَوْف:تاسف اَوْفین:متاسف اَوْفینوِلَه: متاسفانه
لری بختیاری گِر:مکث، توقف گِرگِری:بامکث و توقف
از کوه های معروف و کهن بختیاری
در پاسخ به تمامی کسانی که کامنت های بی اساس گذاشتن اولا این تمثیل های احمقانه فوتبال و والیبال بزارین کنار دوما اینقدر معنی چرت و پرت از خودتون درست ...
در پاسخ به پانکردان و پانفارس های بی خرد و نادان اولا یکی نیست که بگه به شما چه که لک از چه تیره و طایفه است دوما اینقدر زور الکی و بیجا نزنین که به ...
لری بختیاری خَو ( khaw ) ، اِلال ( elal ) :خواب خَوْنیدن:خواباندن خَوْسِهِستِن:خوابیدن خَوینkhawin:خواب آلود خَوْسِهِستُم: خوابیدم خَوْسُم:میخوابم
لری بختیاری وَچیر:دستور، فرمان
لری بختیاری دُشدُش، آنتِریک:تحریک
لری بختیاری ایتاژ:احتیاج، نیاز ایتاژین:گدا، نیازمند ایتاژیهْ:بدبختی، دربدری
لری بختیاری تَلپیسَ:متضاد، تضاد
لری بختیاری بَسیم، خَش:خوش، خوب
لری بختیاری وَلم، خَش:خوب، عالی، درجه یک
لری بختیاری لیش:بد لیشیهْ:بدی لیشسُوَ:بدذات
لری بختیاری پَلگار:قانون پَلگارَل:قوانین در لری بختیاری دو واژه پلگار و داته به معنای قانون می باشد اما واژه ی داته بسیار بسیار کم استفاده میشه
لری بختیاری پَلگار:قانون
لری بختیاری دَخشَگ، خیشکال:وظیفه
لری بختیاری گِرامَکَ، گیپَک:مال، ثروت
لری بختیاری اَرپَکarpak:لذت مثلا:ژِس اَرپَک گِرِئدُم یعنی ازش لذت بردم
لری بختیاری ایژَizha:تمنا
لری بختیاری موتکَmutka:حلوا
لری بختیاری نَگَسپُوْ، هَرِتَر:نگهبان
لری بختیاری وِئِرکَve erka:گرگ
لری بختیاری وویَوْwuyaw:هوا
لری بختیاری وَهَیwahay:اهمیت
لری بختیاری گُژین، بیژال:مهم
لری بختیاری اِسپینَespina:اضافه
لری بختیاری وُچَکwochak:اجاق
لری بختیاری پورمانگ:بدر، ماه شب چهارده
لری بختیاری پورمانگ:ماه شب چهارده ، بدر
لری بختیاری مِنَوْmenaw، مِنَوْشْچیتْرَmenawshchitra:منوچهر
لری بختیاری پَدیمُوpadimow:تعادل، اعتدال
لری بختیاری پُوتیکَpowtika:فندق
لری بختیاری پَرَگوتنیدِن:بخشیدن، معاف کردن پَرَگوتِهِستِن:معاف شدن، بخشیده شدن پَرَگوت:معاف پَرَگوتنا:معاف کننده
لری بختیاری زوموبورتzumuburt:زمرد
پولاد واژه ای پارسی در لری بختیاری میشه پولاپَت و در پارسی پهلوی پولایپَتا آمده است
لری بختیاری شَپ:دست لاگِرمین:پا
لری بختیاری دارگَردِنیدِن:اعدام
لری بختیاری زِواzewa:کتاب زِوائیدِن:خواندن