پیشنهادهای کُرِ آیاپیر (٥٨٩)
در پاسخ به علی اکبر زمانی که این سکه ها توسط حکومت 500ساله اتابکان لر کوچک لر تبار در لرستان ضرب میشد و در عصر مغولی ایران به لرستان از جنوبش کهگیلوی ...
سرداری دلاور از سرزمین پاک مرد خیز لرستان کسی که از نخستین سرداران ایرانی بود که درفش شورش بر تازیان کژاندیش و بدخوی و اهریمن را برافراشت
درود بر کاربر حسین بنده نیز هم عقیده با شما هستم من هرگز نگفتم قوم لر اصیل ترین و. . . قوم در ایران هست. هنوز قوم ها و طوایف اصیل دیگر در این سرزمین ...
در پاسخ به کر لکستانی یا پانکرد تفرقه انداز لک=ایلی از ایلات لر بدرود
در پاسخ به علی اکبر شما یا پانکرد شیرین عقلی یا یک بی سواد زمانی که دکتر انگلس مایک بریتانیایی در سال های ۱۲۸۸تا ۱۳۰۶ میان لرهای جنوبی ایران بود کتا ...
لری بختیاری لیش، گَژ
لری بختیاری یکتادل
لری بختیاری چندی، یَغا، یَتیت:مقداری، کمی، تعدادی
لری بختیاری چرب گهدار
لری بختیاری ژِبَهرَ ( در شاهنامه از بهره آمده ) :درمورد، درباره
لری بختیاری ژین سان، چینو:اینطوری
لری بختیاری تَبیرَگ:دهل، کوس
لری بختیاری ایچو، واچینو، اَیدَر:اینجا
لری بختیاری کیهینه:کوچکترین، اصغر
لری بختیاری باز:دعا کردن یواش به صورت آرام و زمزمه مانند
لری بختیاری باژ
لری بختیاری وُرَندِن، وَندِن، اوژنیدِن: انداختن، افکندن
لری بختیاری اَمباز:شریک، همتا
از نشانه های جمع برای اجناس، اشیا، اعضای بدن و. . کلا بی جان ها در زبان لری بختیاری مانند مِرژِنگَل:مژه ها پَریسپَل:دیوار ها، حصار ها
لری بختیاری لایْژُۆ ( layzow ) : اصطلاحات لایْژُۆَل ( layzhowal ) : اصطلاحات
لری بختیاری گرفت:یبوست
لری بختیاری هُمبو، هُمدُرُنگ:مانوس، غمخوار
لری بختیاری دِگه دِگه، شیم، تور:نحس، شوم
لری بختیاری کوزکوزَک، کورکوروچَک: غضروف
لری بختیاری بِرازا، بی یَرز:لایق، شایسته
لری بختیاری شلِفتَه، شیوِسته، شِشته گِلِشته: مخلوط
لری بختیاری پَزینوِلَّه:متکبرانه پَز ( کبر ) این ( پسوند مفعولی ) وِلّه ( پسوند تاکیدی )
لری بختیاری پَزین، پُزُک:متکبر
لری بختیاری پَز:کبر، غرور پَزین:متکبر
لری بختیاری بورِسِن:روییدن بورنیدِن:رویاندن
لری بختیاری لوژَه، دِپ، فِراغّ:تنبلی، تنبل
پیجور، ژِخُهدِرار: مخترع ، سازنده
لری بختیاری خُهدِراری: اختراع
لری بختیاری هَچَه، هَلکِن ( حلقه عربی از واژه اَلکِن پارسی کهن گرفته شده ) ، پیچَک:حلقه
لری بختیاری دَسپیلیچیdaspilichi: همگانی، عمومی
لری بختیاری هِپنیدِٚن، زِیدِٚن ۆا مزگ، چِرنیدِٚن، گِریٚۆِسِّن:گریە کردن، گریستن مَگِریٚۆ:گریە نکن وا گیریوی، وُر گِریٚۆ، وَگِریٚۆ:گریه کن
لری بختیاری غّاروِلِنگ، گِریٚۆَ :گریه نا وا گریٚۆَ:گریه کرد، گریست
لری بختیاری کا، کووَک ( kuwak ) ، گِئو ( geu ) ، گَگه ( gage ) : برادر، دادش
در لری بختیاری دِئو ( deu ) ، دَدِ ( Dade ) : خواهر
لری بختیاری اَسَهیَه
لری بختیاری سِیل کِرتِن ، نی یَشتِن، ری کِرتِن، تیَه وَندِن وُر:نگاه کردن
لری بختیاری نِمِشتِن، وا گِرز کِرتِن:کتابت، نوشتن
لری بختیاری گَلَگ، اُچکَد: مرتفع
لری بختیاری فِشنادِن
لری بختیاری آمار کِرتِن: حساب و کتاب کردن
لری بختیاری یَشتنیدِن:ستایش کردن، تکریم یَشتِسِن:مورد ستایش قرار گرفتن
از اسامی کهن لری اشتباهی نام کردی به معنای زندگی طلایی؟ثبت شده که هیچ ربطی ندارد. واژه بورژین در لری بختیاری به معنای با شکوه است که از فعل بورژنید ...
از اسامی کهن لری بختیاری به معنای ستایش کننده از فعل یشتنیدن
لری بختیاری بورژین
لری بختیاری وَلم، بِهٚدَٚر ( حروف ویژه بختیاری ) :عالی، بهترین، خوب