معاهده

/mo~Ahede/

مترادف معاهده: پیمان، عهدنامه، قرارداد، مقاوله

برابر پارسی: پیمان، پیمان نامه، سوگند

معنی انگلیسی:
compact, concordat, treaty, agreement

لغت نامه دهخدا

معاهده. [ م ُ هََ دَ / م ُ هَِ دِ ] ( از ع ، اِمص ، اِ ) عهد و سوگند و پیمان و شرط. ( ناظم الاطباء ).معاقده. میثاق. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به معاهدة شود. || اسم نوعی از عقد صلح بین مسلمانان و غیر مسلمانان است که پیش از جنگ و یابه عنوان ختم جنگ منعقد می شد و نتیجه آن صلح موقت است ( به عکس عقد ذمه ) و در متن عقد باید مدت آن معلوم گردد و عقد مذکور استقلال سیاسی خصم را از بین نمی برد و طرف این عقد ممکن است ذمی یا غیر ذمی باشد و پس از انعقاد این عقد، طرف را معاهد نامیده اند، به جای معاهده لغت مهادنه هم بکار رفته است. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). و رجوع به مُعاهِد شود. || به معنی عهد ( در مقابل نذر ) است. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). || دراصطلاح حقوق بین المللی عمومی به معنی قرارداد بین المللی است. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).

فرهنگ فارسی

باهم عهدوپیمان بستن وسوگندخوردن
۱ - ( مصدر ) پیمان بستن با هم عهد بستن . ۲ - ( اسم ) پیمان بندی عهد بندی . ۳ - ( اسم ) عهد پیمان جمع : معاهدات .

فرهنگ معین

(مُ هِ دَ ) [ ع . معاهدة ] (مص ل . ) عهد و پیمان بستن .

فرهنگ عمید

با هم عهدوپیمان بستن و سوگند خوردن.

واژه نامه بختیاریکا

بُر؛ دِزه

دانشنامه آزاد فارسی

معاهده (treaty)
در حقوق بین الملل، توافق نامۀ مکتوب میان دو یا چند دولت. معاهدات یا بلافاصله پس از امضا، یا غالباً پس از تصویب، جنبۀ اجرایی می یابند. تصویب معاهده متضمن مبادلۀ اسناد تصویب است و معمولاً پس از آن که حکومت کشورهای طرف معاهده شرایط آن را تأیید کرده باشند صورت می گیرد. معاهدات به موجب حقوق بین الملل الزام آورند و مقررات مربوط به آن ها در مقاوله نامۀ قانون معاهدات وینمصوب ۱۹۶۹ آمده است. الزام آور بودن معاهده بستگی به شکل خاص آن ندارد و ممکن است از چنین موافقت نامه ای با عناوین دیگری چون مقاوله نامه، پیمان، میثاق، منشورو، یا قانون یاد شود. غالباً در هر معاهده تصریح می شود که برای الزام آور شدن آن دو مرحلۀ مشخص امضا و تصویب باید طی شود. در چنین نمونه هایی، معاهده ها ممکن است پس از پایان مذاکرات رسمی به امضا رسند، ولی فقط پس از تصویب از نظر حقوقی الزام آور خواهند شد. به موجب روش امروزی، تنظیم معاهدات هر موافقت نامه فقط زمانی اثر حقوقی دارد که تعداد حداقلی از طرف های ذینفع معاهده را تصویب کرده باشند. هدف از این روش مسلط شدن قواعد حقوقی موجود در معاهده بر رفتار بسیاری از دولت ها بوده است. از ویژگی های عمدۀ قانون بین المللی معاهدات تا پیش از تدوین «منشور ملل متحد» این بود که هر چند معاهده حاصل توافق طرف های معاهده بود، ولی اگر طرفی به اجبار طرف دیگر را وادار به قبول مقررات آن کرده بود معاهده باطل نمی شد. نمونه های روشن کاربرد این قاعده بسیاری از معاهدات صلح اند که بین دولت پیروز و دولت شکست خورده به امضا رسیده اند. در نظام حقوقی بین المللی از تلفیق منشور ملل متحد و «پیمان بریان ـ کلاگ» (۱۹۲۸)، که مطابق آن جنگ و توسل به زور (جز در شرایط بسیار محدود) از نظر حقوقی ممنوع است، قاعدۀ بالا اصلاح شد. قانون معاهدات از زمان تشکیل سازمان ملل متحد به شکل چشم گیری توسعه یافته و تدوین شده، و نقطۀ اوج آن مقاوله نامۀ ۱۹۶۹ وین در باب قانون معاهدات است. به موجب این مقاوله نامه، هر معاهده ای که با توسل به زور یا تهدید برخلاف منشور ملل متحد منعقد شده باشد باطل و بی اثر خواهد بود. معاهدات را غالباً از یک سو با قراردادهای مطرح در حقوق مدنی و از سوی دیگر با قانون داخلی کشورها مقایسه می کنند. در واقع هر معاهده ای فقط برای طرف های آن تکالیف حقوقی ایجاد می کند و برای دولت هایی که طرف معاهده نیستند الزام آور نیست. از معاهدات چندجانبه ای چون منشور ملل متحد، که تقریباً همۀ دولت ها خود را ملزم به رعایت آن کرده اند، گاه با عنوان معاهدات قانون گذار یاد می شود، زیرا عملاً قواعدی را برای اکثریت تابعان و اشخاص نظام حقوقی بین المللی وضع می کنند و دولت هایی هم که طرف آن ها نیستند غالباً در سطح گسترده آن ها را به مثابۀ بیان درست قانون بین الملل عرفی می پذیرند. هر معاهده، در معنای دقیق کلمه فقط می تواند برای طرف های معاهده قانون گذاری کند و تعمیم قواعد آن از طریق فرآیندهایی جز قانون معاهدات صورت می گیرد؛ اما منشور ملل متحد از این قاعده مسثناست؛ تا حدودی به سبب تعداد طرف های ذینفع و تا حدودی هم به این دلیل که دولت های تشکیل دهندۀ این سازمان بر آن بوده اند که به سازمان یادشده این اجازه و اقتدار را دهند که ارادۀ خود را در زمینۀ امنیت دسته جمعی بر دولت های غیرعضو نیز تحمیل کند، و دولت های عضو را نیز موظف کنند تعهداتی را که در برابر این سازمان دارند برتر از همۀ دیگر تعهدات و تکالیف خود بدانند. بدین ترتیب دولت ها، در مقام اعضای جامعۀ جهانی، گامی به سوی استقرار نظمی جهانی از طریق توافق متقابل برداشته اند. از زمان تشکیل کمیسیون حقوق بین المللدر سازمان ملل متحد، معاهدات، نقش برجسته ای در توسعۀ حقوق بین الملل ایفا کرده اند. این کمیسیون، برای اجرای وظایفی در زمینۀ توسعه و تدوین حقوق بین الملل معاهدات مهمی را تنظیم و در کنفرانس های دیپلماتیک عرضه کرده است تا با انعقاد معاهداتی چندجانبه در زمینه هایی چون حقوق دریاها (مقاوله نامه های ۱۹۵۸ ژنو)، قانون روابط دیپلماتیک (مقاوله نامۀ ۱۹۶۱ وین)، و خود قانون معاهدات، حقوق بین الملل را روشن کند. اهمیت معاهدات به عنوان منبع قواعد حقوق بین الملل به سبب وجود تعداد زیادی از موضوع های جدید حقوق بین الملل، که از زمان شکل گیری سازمان ملل مطرح شده اند، دوچندان شده است. این واقعیت که حقوق بین الملل موجود تا حد زیادی در عصر اقتصاد آزاد سرمایه داری شکل گرفته است برای دولت های سوسیالیست پذیرفتنی نیست؛ برای همین تدوین منظومه ای از قواعد براساس پذیرش متقابل، که در قالب معاهدات بیان شده باشند، اهمیت فراوان دارد.

مترادف ها

agreement (اسم)
توافق، پیمان، سازش، موافقت، قرار، قبول، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، مطابقهء نحوی، معاهده و مقاطعهء، شرط، عهدنامه

treaty (اسم)
پیمان، موافقت، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، عهدنامه، پیمان نامه

pact (اسم)
پیمان، موافقت، عهد، معاهده

alliance (اسم)
اتحاد، پیوستگی، معاهده، وصلت، پیمان بین دول

confederation (اسم)
اتفاق، اتحاد، معاهده، هم پیمانی، هم عهدی

فارسی به عربی

( معاهدة ) معاهدة الاستقلال
معاهدة

پیشنهاد کاربران

پیمان نامه
بجای واژه ی از ریشه عربی �معاهده� می توان از آمیخته واژه ی پارسی �پیمان نامه� سود برد.
برگرفته از پی نوشت نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_888. html
معاهده کلمه عربی است که مترادف آن در زبان دری میشود پیمان، توافق ، سازش ، مواطلت و پیمان بین دول. .
در لات بن متنی پیمان بستن و عهد کردن آمدن است .
در اصطلاح عبارت از : هر پیمانی کن میان تابعان یا اعضای جامعه بین المللی بسته شود میباشد.

پیمان، وعده، میثاق، قول، قسم، پایبند بودن
واژه ای نو در زبان فارسی که در معنای چیزی یا کسی که احوال ناخوشی دارد با کار برده می شود
در پهلوی " پدیستاگ " برابر فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
پدیستاگان = معاهدات
پدیستیدن= معاهده بستن
این واژه عربی است و پارسی آن میسرا می یاشد که از اوستایی: میثرَ ساخته شده است
معاهده یا عهدنامه یک توافقنامه بین المللی است که میان کشورها یا سازمان های بین المللی منعقد شده و مشمول حقوق بین الملل می باشد. معاهده واژه ای عام است و کنوانسیون، موافقت نامه بین المللی، توافق نامه، پروتکل، پیمان، میثاق و. . . را در بر می گیرد. نامی که برای یک موافقتنامه انتخاب می شود فی نفسه اهمیت ندارد و فاقد اثر حقوقی است. [۱]
...
[مشاهده متن کامل]

هرچند کنوانسیون ۱۹۶۹ وین در مورد حقوق معاهدات معاهده را یک توافقنامه مکتوب تعریف کرده، اما گاه بیانیه های شفاهی نیز الزام آور تلقی شده اند.
معاهده در عرصهٔ حقوق داخلی کشورها با قوانین مصوب مجلس قانون گذاری قابل مقایسه است. اما تفاوت مهم این دو آن است که مفاد معاهده نسبت به دولت هایی که با آن موافقت کرده اند قابل اجراست و معمولاً کاربرد عمومی ندارد. در واقع در حقوق داخلی افراد حق انتخاب و گریز از قانون را ندارند اما اعضای جامعه بین المللی از این حق برخوردارند. [۲]
حق شرط [ویرایش]
حق شرط اعلامیه یک جانبه ای ست که یک دولت به هنگام امضاء، تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق به یک معاهده صادر کرده و طی آن اعلام می کند که اثر حقوقی برخی از مقررات آن معاهده را نسبت به خود نمی پذیرد یا آن اثر را تغییر می دهد. [۳] حق شرط تنها نسبت به معاهدات چندجانبه اعمال می شود و در معاهدات دوجانبه قابل اجرا نیست.
درگذشته عقیده بر این بود که حق شرط تنها با موافقت تمام طرف های معاهده قابل پذیرش است. با این حال با افزایش تعداد دولت ها، پیچیده تر شدن موضوع معاهدات و تشویق شمار بیشتر کشورها به پیوستن به معاهده، شیوه انعطاف پذیرتری نسبت به حق شرط اتخاذ شده است. از جمله دیوان بین المللی دادگستری در سال ۱۹۵۱ در نظریه مشورتی خود در قضیه شرط های اعمال شده بر کنوانسیون منع نسل کشی اعلام کرد که وقتی دولتی شرطی را مطرح می کند که تنها یک یا چند عضو کنوانسیون با آن مخالفند، دولت مزبور می تواند طرف معاهده شمرده شود، مشروط بر اینکه این شرط با موضوع و هدف معاهده سازگار باشد. [۴]
کنوانسیون وین در مورد حقوق معاهدات نیز حق شرط را جز در مواردی که معاهده اعمال شرط را ممنوع کرده باشد یا صرفاً شروط خاصی را قابل اعمال دانسته باشد و یا شرط با موضوع و هدف معاهده سازگار نباشد، جایز شمرده است. [۵]
لازم الاجراشدن معاهده [ویرایش]
شکل و تاریخ اجرای معاهده در خود معاهده یا با توافق طرفین شرکت کننده در مذاکره تعیین می شود. [۶] در معاهدات چندجانبه معمولاً معاهده پس از تصویب یا پیوستن تعداد معینی از دولت ها به آن به اجرا در می آید. برای مثال کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها یک سال پس از تودیع شصتمین سند تصویب و کنوانسیون حقوق کودک ۳۰ روز پس از تودیع بیستمین سند تصویب یا الحاق اجرایی شدند.
پانویس ها [ویرایش]
↑ ربکا والاس. «حقوق بین الملل»، سید قاسم زمانی و مهناز بهراملو، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی، چاپ اول، ۱۳۸۲، صفحه ۲۸۰
↑ ربکا والاس. ۱۳۸۲، صفحه ۲۲
↑ بند یک ماده دو کنوانسیون وین
↑ ربکا والاس. ۱۳۸۲، صفحه ۲۸۵ - ۲۸۶
↑ ماده نوزده کنوانسیون وین
↑ ماده۲۴ کنوانسیون وین
این یک نوشتار خُرد پیرامون قانون است. با گسترش آن به ویکی پدیا کمک کنید.
رده های صفحه: اسناد بین الملل یپیمان نامه هاحقوق بین الملل روابط بین الملل
قس عربی
المعاهدة اتفاق استراتیجی سیاسی أو عسکری دولی یعقد بالتراضی بین دولتین أو أکثر، فی القانون الدولی اتفاق اطرافه دولتان أو أکثر أو غیرها من اشخاص القانون الدولی، وموضوعه تنظیم علاقة من العلاقات التی یحکمها هذا القانون، ویتضمن حقوقا والتزامات تفع على عاتق اطرافه.
ملاحظة: تطلق کلمة معاهدة على الاتفاقیات ذات الاهمیة السیاسیة.
[عدل]خصائص المعاهدة
یتم عقد المعاهدات بطرق رسمیة وقانونیة تبتدئ بالمفاوضات ویلیها التوقیغ من قبل المندوبین المفوضین وابرامها من قبل رئیس الدولة. ثم تبادل وثائق الابرام الذی یضفی علیها الصفة التنفیذیة بغد اقرارها من السلطة التشریعیة ( التنظیمیة ) ولایحق للدول الحیادیة عقد معاهدات تحالف أو ضمان جماعی. ویمکن ان تعالج المعاهدة عدة امور منها :
معالجة قضایا معینة کتسویة قضیة سیایة أو إنشاء حلف أو تحدید حقوق.
بناء قواعد عامة.
تحدید حدود ومعاهدات الهدنة والصلح والسلام.
تحدیث نتائج قانونیة.
تحدید حقوق والتزامات.
[عدل]أنواع المعاهدة
معاهدة ثانیة :اذا کانت بین دولتین.
معاهدة متعددة الاطراف:أو جماعیة إذا کانت بین عدد من الدول أو بناء على دعوة منظمة دولیة.
ابحث عن معاهدة فی
ویکاموس، القاموس الحر.
یوجد فی ویکی مصدر کتب أصلیة تتعلق بـ: معاهدة
هذه بذرة مقالة عن قانون أو دستور أو اتفاقیة تحتاج للنمو والتحسین، فساهم فی إثرائها بالمشارکة فی تحریرها.
تصنیفات: معاهدات قانون اصطلاحات
قس انگلیسی
Antlaşma, iki ya da daha çok devleti bağlayıcı nitelikteki anlaşmalara denir. Eski antlaşmalara muahede denir. Lozan muahedesi gibi. Modern diplomaside antlaşma terimi, özel önemi olan uluslararası anlaşmalar için kullanılır. Daha öz önemli anlaşmalara ise, sözleşme, düzenleme, protokol, senet ve anlaşma gibi adlar verilir. Günümüzde antlaşmayla sonuçlanan görüşmeler, Birleşmiş Milletler gibi uluslararası kuruluşların gözetiminde yürütülmektedir.
Devletler arasındaki antlaşmanın geçmişi üç bin yıl öncesine kadar gitmektedir. Buna karşın antlaşmaların yapılış biçimleri neredeyse aynı kalmıştır. Antlaşma, taraflar arasında görüşmeler ve varılan uzlaşma sonucunda imzalanır. Her ülke bir onay belgesi imzalar ve sonra bu belgeler taraflar arasında değiş tokuş edilir. Böylece her ülkenin elinde, antlaşmayı imzalayan diğer ülkenin ya da ülkelerin onay belgesi bulunur.


بپرس