پیشنهادهای کُرِ آیاپیر (٥٨٩)
لری بختیاری مِنَوْmenaw، مِنَوْشْچیتْرَmenawshchitra:منوچهر
لری بختیاری پَدیمُوpadimow:تعادل، اعتدال
لری بختیاری پُوتیکَpowtika:فندق
لری بختیاری پَرَگوتنیدِن:بخشیدن، معاف کردن پَرَگوتِهِستِن:معاف شدن، بخشیده شدن پَرَگوت:معاف پَرَگوتنا:معاف کننده
لری بختیاری زوموبورتzumuburt:زمرد
پولاد واژه ای پارسی در لری بختیاری میشه پولاپَت و در پارسی پهلوی پولایپَتا آمده است
لری بختیاری شَپ:دست لاگِرمین:پا
لری بختیاری دارگَردِنیدِن:اعدام
لری بختیاری زِواzewa:کتاب زِوائیدِن:خواندن
لری بختیاری دائیتا:سن، عمر
لری بختیاری دادرُونیدِنdadrowniden:حمل، حمل کردن
😅 در پاسخ به سعید قشقایی من هیچ نیازی نمی بینم که جواب پانترکان معروف رو بدم. دلایل تو ایناست؟ فقط برو نسب فیوج های قشقایی رو بخون ببین از نسل کی ان ...
لری بختیاری چَلcgawl، لَسمlasm:فلج
لری بختیاری دای، چَژ:داغ
خرم آباد شهری کهن و لر نشین که در عهد کهن ایلامی خایدالو نام داشت
لرستان فقط یک استان نیست بلکه تمامی اراضی لر نشین یعنی از کرمانشاه و خانقین و بغداد و خرم آباد و اراک و همدان گرفته تا لار و دشتستان و دیلم و گناوه و ...
در اصل قلیوند است که در لهجه ی زبان لری ق به ک مبدل شده است از ایلات لر شمالی
لری بختیاری گین:جان
از بزرگترین ایل های قوم لر برویی زایار لر
اندیمشک شهری تماما لر نشین که در زمان هخامنشیان و ساسانیان از شهر های آباد بوده و نام آن نیز شهر لر بوده است
در زبان لری بختیاری به معنای یک فرد مسن که گذشته های پیشینیان را میداند. کلا این واژه به صورت کنایه ای به کار میرود و استعاره از دانا و دانشمند است ک ...
اَسو در زبان لری بختیاری به معنای دانا و دانشمند است
در زبان پارسی پهلوی واژه ی آناپیرا بدست آمده که برخی از محققان آنرا مادربزرگ ترجمه نموده اند. آنا به معنای مادر که همچنان در زبان افغانها هست و پیرا ...
لری بختیاری پَریسپَparispa:دیوار
کدوم ۱۲۰۰سال پیش؟کدام سنگ قبر؟ هزارسال پیش جدتون منگو مشغول راهزنی بود تا قبل از حمله مغول قشقایی اصلا وجود خارجی نداشت. قشقایی پیش قراولان ارتش مغول ...
لری بختیاری ماناکی:شباهت
لری بختیاری پَئیریکا:جن، پری
ایل بزرگ خداوند با چند طایفه و چندین تیره از ایلات اصیل لر در تهران، البرز و لرستان برویی زایار لر
از بزرگان یارسان که اشعاری با زبان لری لکی سروده است.
لری بختیاری واوَنگ: پژواک
لری بختیاری سُپوختِن: تجاوز کردن
لری بختیاری ویژال بَلگ:مدرک، سند
لری بختیاری اَویزَندِنیدِن: تضمین اَویزَندِنا: ضامن
لری بختیاری چِنوَتَchenwata:پل صراط
لری بختیاری زَوَینیدنzawayniden:دعا کردن زَوَیzaway:دعا زَوَیناawayna:دعا کننده کنایه از پیرزن
لری بختیاری آیَفتayaft:مراد، منظور، مقصود
لری بختیاری ایوَنَهiwanah:ساقه
لری بختیاری اینوکینinukin
لری بختیاری ایوَرiwar:حتما، قطع به یقین
لری بختیاری اِاُنeon:عنصر اِاُنَلe onal: عناصر
لری بختیاری اَبدُمabdom:عاقبت، نتیجه
لری بختیاری آهِنژایahengay: جاذبه
لری بختیاری آمراamra:انبه
لری بختیاری آوَنی:باقی، بقیه
لری بختیاری باییbaii، بازیگbazig:بازو
لری بختیاری اوچینگاهاuchingaha:علاقه، عشق
لری بختیاری دُوdow:وعده دُویهْdowih:موعد دُوگَسdowgas:وعده گاه
لری بختیاری رود:فرزند، ولد رودَل یا رودیَل: فرزندان، اولاد
لری بختیاری پیایرَوpiayraw، کُهرومُو، ایروار:قهرمان
لری بختیاری نَئیریسَنگنَهَnairisangnaha:نرسی