تاریخ
١ سال پیش
متن
The rumor was that I had invented him to perpetrate a hoax and had actually written the books myself.
دیدگاه
٢

بجای invented اصلاح شود Invited : دعوت کردن

تاریخ
١ سال پیش
متن
He sits up very late to the detriment of his health.
دیدگاه
٢

او به ضرر سلامتیش تا دیر وقت بیدار میمونه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Edwards was a dangerously volatile character.
دیدگاه
١

ادوارد بصورت خطرناکی شخصیتی دمدمی بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
He had a rather volatile temper and can't have been easy to live with.
دیدگاه
١

او خلق و خوی نسبتا دمدمی داشت و زندگی باهاش نمی تونست آسون باشه

تاریخ
١ سال پیش
متن
The 05 percent attrition rate the agency had managed to maintain promised to go straight through the roof.
دیدگاه
١

نرخ تعدیل پنج درصدی که آژانس با مدیریت حفظ کرده تبود . وعده داده شده که سر به فلک بکشد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Some City Council members favor saving money through attrition of older officers.
دیدگاه
١

بعضی از اعضا شورای شهر از تعدیل پرسنل مسن تر حمایت می کنند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Staff reductions could be achieved through attrition and early retirements.
دیدگاه
١

از طریق تعدیل و بازنشستگی پیش از موعد کاهش کارکنان حاصل میشه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Henry's army returned loaded down with plunder.
دیدگاه
١

ارتش هنری با بار اموال غارتی برگشتند

تاریخ
١ سال پیش
متن
The army returned loaded down with plunder.
دیدگاه
١

لشکر با بار اموال غارتی برگشت

تاریخ
١ سال پیش
متن
His courage and skill compel our admiration.
دیدگاه
١

شجاعت و مهارت او ما را وادار به تحسین می کند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Draw water with a sieve.
دیدگاه
١

کار بیهوده انجام دادن - برای کاری که محکوم به شکست است وقت و انرژی گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
متن
Ambition, in a private man a vice, is in a prince, a virtue.
دیدگاه
١

جاه طلبی برای یه سرباز عیب و برای یه شاهزاده فضیلته

تاریخ
١ سال پیش
متن
The engine has been sold for scrap.
دیدگاه
١

موتور برای اوراق کردن فروخته شده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
As John approached at full tilt he saw a queue of traffic blocking the road.
دیدگاه
١

وقتی جان با سرعت تمام نزدیک شد صف ترافیک را که جاده را بسته بود دید

تاریخ
١ سال پیش
متن
Never deter till tomorrow that which you can do today.
دیدگاه
٠

هرگز کاری را که امروز می تونید انجام بدید به فردا موکول نکنید

تاریخ
١ سال پیش
متن
Against all the odds, Frederick II was ultimately victorious.
دیدگاه
٠

برخلاف انتظار فردریک دوم در نهایت پیروز شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
One thorn of experience is worth a whole wilderness of warning.
دیدگاه
٠

یه خار ( سرسوزن ) تجربه ازرزش یه صحرا ( یه عالم ) تجربه بیشتره

تاریخ
١ سال پیش
متن
One thorn of experience is worth a whole wilderness of warning.
دیدگاه
٠

یه خار ( سرسوزن ) تجربه ارزش یه صحرا ( یه عالم ) هشدار و اخطار را داره

تاریخ
١ سال پیش
متن
Their sobering conversation brought home to everyone present the serious and worthwhile work the Red Cross does.
دیدگاه
٠

گفتگوی هشیارانه آنها کار ارزشمند و جدی صلیب سرخ را به همه حاضرین فهماند. Bring home فهماندن - شیرفهم کردن

تاریخ
١ سال پیش
متن
They demanded that the agreement be written in black and white.
دیدگاه
٠

آنها خواستار این شدند که توافقنامه بصورت شفاف نوشته شود

تاریخ
١ سال پیش
متن
The houses in this area are liable to subsidence.
دیدگاه
٠

خونه های این منطقه در معرض نشست هستند

تاریخ
١ سال پیش
متن
the firm's bread-and-butter housing contracts
دیدگاه
٠

قراردادهای مسکن نان و آبدار شرکت

تاریخ
١ سال پیش
متن
These houses were strung along the thoroughfare.
دیدگاه
٠

این خانه ها در امتداد شاهراه بودند . گذشته string along

تاریخ
١ سال پیش
متن
Far be it from us to condone tax evasion.
دیدگاه
٠

از ما بعیده که از فرار مالیاتی چشم پوشی کنیم . از فرار مالیاتی نمی گذریم .

تاریخ
١ سال پیش
متن
I can never condone coin-throwing or racial abuse.
دیدگاه
٠

من نمی توانم از شیر تا خط کردن یا سوئ استفاده نژادی چشم پوشی کنم ؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
For tomorrow the paycheck might turn to a pink slip.
دیدگاه
٠

برای فردا چک حقوق ممکنه به برگه اخراج تبدیل بشه . یعنی سیاست کاری hire and fire استخدام کن و اخراج کن . یعنی فقط کارفرما تصمیم گیرنده است و بقول معرو ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
As long as you lack something, you yearn for it without cease.
دیدگاه
٠

مادامی که چیزی کم دارید بدون وقفه مشتاق اون هستید

تاریخ
١ سال پیش
متن
They are trying to get an interim interdict to stop construction of the road.
دیدگاه
٠

انها در تلاشند تا یک حکم منع موقت بگیرند تا ساخت جاده را متوقف کنند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
She used to hobnob with the rich.
دیدگاه
٠

او عادت داره با پولدارها بگرده

تاریخ
١ سال پیش
متن
He also hob-nobs with the great and the good.
دیدگاه
٠

او همچنین با افراد برجسته می گرده

تاریخ
١ سال پیش
متن
If I had my way it would be opaque Lycra tights every day of the week.
دیدگاه
٠

Have one' s way، اگه به من باشه هر روز هفته ساق لایکرا می پوشم

تاریخ
١ سال پیش
متن
If I had my way it would be opaque Lycra tights every day of the week.
دیدگاه
٠

بهتره بگیم ساق شلواری لایکرا

تاریخ
١ سال پیش
متن
He took the opportunity to deliver us another snub.
دیدگاه
٠

او از این فرصت استفاده کرد تا دوباره به ما کم محلی کند . ما را تحویل نگیرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
There is a complementarity between life and atomic physics.
دیدگاه
٠

زندگی و فیزیک اتمی مکمل یکدیگرند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
My remarks about divorce had unwittingly touched a raw nerve.
دیدگاه
٠

Touch a raw nerve :دست روی نقطه ضعف و حساسیت کسی گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
متن
My remarks about divorce had unwittingly touched a raw nerve.
دیدگاه
٠

صحبتهای من بصورت ناخواسته یا سهوی حساست مخاطب را تحریک کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
A police clampdown on car thieves hit a snag when villains stole one of their cars.
دیدگاه
٠

Hit a snag : به مشکل برخوردن

تاریخ
١ سال پیش
متن
His voice came down the line as clear as a bell.
دیدگاه
٠

صدایش مثل زنگ واضح و کامل بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
Mary is as sick as a parrot about losing her watch.
دیدگاه
٠

مری از اینکه ساعتش را گم کرده خیلی ناامید و مستاصله

تاریخ
١ سال پیش
متن
She's inordinately fond of her parrot.
دیدگاه
٠

او به طوطی اش بی اندازه علاقه دارد

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was sick as a parrot when his team lost the match.
دیدگاه
٠

وقتی تیمش باخت خیلی دلسرد و مایوس شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She continued working, all the while keeping an eye on the clock.
دیدگاه
٠

جناب شفیعی منظ او کارش را ادامه داد , همش به ساعت نگاه می کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
With a little statistical sleight of hand they could make things look all right.
دیدگاه
٠

با کمی تردستی آماری یا دستکاری آمار آنها می توانند کارها را بهتر نشون بدهند . دروغ سه نوعه دروغ، دروغ شاخدار و آمار

تاریخ
١ سال پیش
متن
A ration book for certain items of food, clothing coupons, driving licence.
دیدگاه
٠

یک دفترچه جیره بندی برای کوپن اقلام خاص غذا و لباس ، گواهینامه رانندگی

تاریخ
١ سال پیش
متن
Does not crack a joke.
دیدگاه
٠

شوخی نکنید

تاریخ
١ سال پیش
متن
People are more relaxed, more volatile.
دیدگاه
٠

کسانی که خونسردترند ، بی ثبات ترند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
A portfolio of more volatile securities is more likely to generate capital losses than a portfolio composed of less volatile securities.
دیدگاه
٠

احتمال اینکه سبدمالی اوراق بهادار بی ثبات تر ضرر بیشتری بده از سبدمالی تشکیل شده از اوراق بهادار با ثبات تر

تاریخ
١ سال پیش
متن
Romance is making a comeback. Reality is out.
دیدگاه
٠

عشق و عاشقی که برمی گردد واقعیت بیرون می رود .

تاریخ
١ سال پیش
متن
The former tennis star's comeback trail hit the buffers yesterday when she lost in straight sets.
دیدگاه
٠

وقتی ستاره سابق تنیس پشت سر هم باخت شکستش قطعی شد . Hit the buffers : شکست قطعی

تاریخ
١ سال پیش
متن
We've sold our old car for scrap.
دیدگاه
٠

ما ماشین قدیمی امان را برای اوراق کردن فروختیم