منو
learner
ویژه

learner

شغل لیسانس
عضو از ٣ سال پیش
امتیاز کل
٦,٤٠٤
رتبه کل
٥٣٦
رتبه کل
لایک
٥٥٢
لایک
دیس‌لایک
٥١
دیس‌لایک
درباره‌ی من:

با درود ،
دوستان
دیکشنری cambridge.com با ارائه مثالهای متعدد به زبان ساده و قابل فهم برای زبان آموزان - بیان مترادف و متضاد کلمات و اصطلاحات مرتبط فوق العاده آموزنده است .
بهترین روش برای آموزش زبان دیدن و شنیدن است .
در کانال یوتیوبی Bbc learning english بخش Bbc news review و بخش [podcast قسمت six minutes] بسیار آموزنده است .
کانال یوتیوب Luke's english podcast هم برای آشنایی گوش با زبان انگلیسی مفیده .
مستند های کانال یوتیوبی دویچه وله
DW Documentary (بدون لهجه انگلیسی یا آمریکایی )برای من پربازده تر از هر فیلم و سریال است.

دوستان حفظ کردن کلمه انرژی زیادی میبره . سعی کنید مفهوم کلمه را در جمله یاد بگیرید .
بقول معروف collocation هایی که با کلمه ساخته می شوند را یاد بگیرید .
استفاده از جملات نمونه در نحوه جایگیری کلمه در جمله "collocation" کلمات ، بسیار راهگشاست . مثلا کلمه swing به شکل های مختلف استفاده میشه که در جملات نمونه آورده شده .مثال : in full swing : مثل پاندول که تا حداکثر دامنه نوسان می کنه کار کردن ،با حداکثر ظرفیت کار کردن .

برای یافتن اطلاعات کامل در باره کلمات کم کاربرد , از سایت wordhippo.com و
برای دیدن کاربرد کلمات در جملات متنوع (اضافه بر جملات آبادیس) از سایت sentencedict.com می توان استفاده کرد .

برای یافتن ریشه کلمات کم کاربرد با جستجو در گوگل root word کلمه را می توان پیدا کرد و چه بسا کلماتی که در ابتدای امر اصلا ربطی به یکدیگر ندارند ریشه های یکسانی داشته باشند .

دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٦,٣٣٤
امتیاز
رتبه در دیکشنری
٥٣٧
لایک
لایک
٥٤٥
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٥١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٧٠
امتیاز
رتبه در بپرس
٢٧١
لایک
لایک
٧
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

پیشنهادهای برتر

تاریخ
٤ ماه پیش
دیدگاه
٦

۱ - وصل کردن وسایل برقی به پریز برق ۲ - ملاقات کردن و رابطه تشکیل دادن انسانها

تاریخ
٣ ماه پیش
دیدگاه
٥

مثال برای بیاد ماندن : staple food : قوت غالب هر منطقه یا کشور ، مثل گندم برای ایرانیان

تاریخ
٣ ماه پیش
دیدگاه
٣

Exertion of power , Exertion of authority : اعمال قدرت ، اعمال زور

تاریخ
٤ ماه پیش
دیدگاه
٣

Upper class طبقه مرفه Middle class طبقه متوسط Working class طبقه کارگر

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٢

کسی که یا دعوت به پارتی را رد می کنه یا اگه میاد زود میره یا اگه می مونه نق نق می کنه . خلاصه اهل پارتی نیست . متضاد party animal به معنی اهل پارتی

ترجمه‌های برتر

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The rumor was that I had invented him to perpetrate a hoax and had actually written the books myself.
دیدگاه
١

بجای invented اصلاح شود Invited : دعوت کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He hammered the wedge into the crack in the stone.
دیدگاه
٠

او گوه را در شکاف سنگ کوبید

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He is a fool that makes a wedge of his fist.
دیدگاه
٠

او احمقیه که از مشتش گوه درست می کنه . یعنی مشتش را مثل گوه به بقیه میزنه - کتک کاری می کنه

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Mom went off when I told her I needed fifty dollars for the trip.
دیدگاه
٠

وقتی به مادرم گفتم ۵۰ دلار میخواهم عصبانی شد و غرغر کرد .

تاریخ
١ ماه پیش
متن
What time do you go off duty?
دیدگاه
٠

Off duty : مرخص شدن چه موقع مرخص می شوی ؟

سوال‌های برتر

پاسخی موجود نیست.