تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

a native or resident of Plymouth, England. بومی یا ساکن پلیموت انگلیس

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

measure of thickness, degree of thickness لایه - چند لایه travel regularly on a specific course رفت و امد کردن در یک مسیر ; be busy with, engage in ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رسیدن به کسی - رسیدن به کاری - خدمت کسی رسیدن but now modern safety standards are about to catch up with the last survivors from the original fleet ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

The bacteriolyses of the medical equipment prevented cross - contamination. When handling raw meat, disinfect thoroughly to avoid cross - contamina ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جمع سپاری مالی کردن Crowdsource : جمع سپاری کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Organised special effort to deal with a problem quickly برای حل یک مشکل سریعا سازماندهی کردن The police had a blitz on cyclists ignoring traffic li ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مراجعه به coral reef

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Idyllic - looking : دلپذیر - خوش منظره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سگ سگها برای بیان احساساتشون دمشون را به حالتهای مختلف تکان می دهند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آتانازی - به مرگی مرگ شیرین�، �مرگ باوقار�، �مرگ خودخواسته�، �مرگ موقّرانه� یا �مرگ بدون بی حرمتی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

arachnoid. : عنکبوتی Phobia : ترس

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Russian name for astronaut نام روسی فضانورد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکیدن به گریه . طوری که آدم از حالت نرمال خارج بشه و منظور گریه معمولی نیست .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Also means leave in a disorganised way همچنین بدون برنامه خارج شدن هم معنی می دهد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Synonym : battle against time

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Synonym :race against time سریع بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

Arctic :north pole :قطب شمال

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Synonym : arctic قطب جنوب :antarctic

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Frenzy of excitement جنون هیجان Frenzy of violence جنون خشونت Frenzy of rage جنون خشم Feeding frenzy جنون خوردن erotic frenzy جنون شهوت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Synonym : student government

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Synonym : student council

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

/ˈfr�dʒəl/ /ˈfr�dʒaɪl/ نکته تلفظی : وقتی بعد از g حرف e یا i یا y بیاید صدای ج می دهد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

استعاره از پیروی کردن و دنباله روی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

We have 52 cart in 4 suits . در پاسور ۵۲ کارت از ۴ خال داریم . از همان خال ورق انداختن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

The military conducted a preemptive strike to preempt over any imminent threat. ارتش برای جلوگیری از هرگونه تهدید قریب الوقوع حمله پیشگیرانه انجام ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Antonym : rhythmic. نامنظم - بدون ریتم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرده کرکره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لطفا با imminent : قریب الوقوع - حتمی اشتباه نشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

لطفا با immanent : دائمی - همیشگی - جاودانی - درونی - ذاتی اشتباه نشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دائمی - ماندگار - همیشگی - درونی - ذاتی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The unappeasable hunger for power made the dictator oppress his people.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

با convoy : قافله - کاروان لطفا اشتباه نشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

لطفا با convey به معنی بیان کردن - رساندن اشتباه نشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عصبانی شدن - عصبانی شدن همراه با احقاق حق و درست کردن بی عدالتی یا نادرستی ها https://www. translateen. com/sentence/indignant - in - sentence - ex ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مواظب باش - اخطار - احتیاط کن https://www. translateen. com/sentence/caveat - in - sentence - examples/

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خریدار مواظب باش - خریدار اخطار - خریدار کلاه سرت نره - خریدار حواست را جمع کن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اخطار فروشنده - مواظب باش فروشنده فروشنده حواست را جمع کن کلاه سرت نره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Venditor : فروشنده لاتین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حلقه گل که روی سر می گذارند یا برای تزئین روی در و دیوار نصب می کنند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Approaching the house , i noticed how dull it looked در حال نزدیک شدن به خانه دیدم چقدر دلگیر کننده و کسالت باره .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Shrug emoji : شکلک شانه بالا انداختن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با حرکت دست یا سر و ایما و اشاره کسی را بطرف خود کشیدن - توجه کسی را جلب کردن که کاری را انجام دهد . بطرف خود کشیدن - جلب کردن if something beckons ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان با dread , dreadful اشتباه نگیرید

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Gps : global positioning system Gps in uk english Satellite navigation : Satnav : راهیاب ماهواره ای در انگلیسی انگلیس satnav گفته می شود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Button phobia دکمه هراسی a fear closely related to the fear of circular or void objects. هراس از اشیا گرد و توخالی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Non fungible : یعنی توی دنیا از این توکن فقط یکی هست و نمی توان آن را با توکن دیگری عوض کزد . آثار هنری عتیقه مثلا نقاشی پیکاسو - مجسمه میکل آنژ - ب ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد آدمها پیران سالم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Tip: چپه شدن یا چپه کردن - یه وری شدن یا یه وری کردن Tipping point : نقطه بحرانی که در آن تعادل از بین می رود و شرایط بحرانی می شود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Attemp to achieve : تلاش برای بدست آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Bid : attemp to achieve تلاش برای بدست آوردن