unappeasable

/ˈʌnəˈpiːzəbl//ˈʌnəˈpiːzəbl/

معنی: استمالت ناپذیر، اقناع نشدنی، راضی نشدنی، تسکین نیافتنی
معانی دیگر: استمالت ناپذیر، اقناع نشدنی، راضی نشدنی، تسکین نیافتنی

جمله های نمونه

1. Inside him seemed to be an unappeasable mouth that said, Feed me, feed me.
[ترجمه گوگل]درون او دهانی غیرقابل تسلیم بود که می گفت: به من غذا بده، به من غذا بده
[ترجمه ترگمان]در درونش به نظر می رسید که دهان unappeasable دارد که می گوید: به من غذا بده، به من غذا بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So can Mr. Obama, who can be so eloquent when delivering a message of uplift, rise to the challenge of unreasoning, unappeasable opposition? Only time will tell.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آقای اوباما، که می تواند در هنگام ارائه پیامی برای ارتقاء روحیه اینقدر شیوا باشد، می تواند در برابر چالش مخالفت های غیرمنطقی و غیرقابل غلبه برآید؟ فقط زمان می تواند بگوید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آیا آقای اوباما می تواند هنگامی که پیام بربلندی را، که به چالش تعارض بی منطق و غیر منطقی می رسد، بیان کند، چه کسی می تواند این قدر فصیح باشد؟ فقط زمان خواهد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Korean War, which China entered on the side of North Korea, fixed Mao's image in the United States as another unappeasable Communist.
[ترجمه گوگل]جنگ کره که چین در کنار کره شمالی وارد آن شد، تصویر مائو را در ایالات متحده به عنوان یک کمونیست غیرقابل انکار دیگر تثبیت کرد
[ترجمه ترگمان]جنگ کره که چین در کنار کره شمالی وارد شد، تصویر مائو را به عنوان کمونیست دیگری در آمریکا ثابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What makes his view of other people so cutting and his disappointment so unappeasable is the same thing that makes Hamlet's feelings so cutting and unappeasable: his grief.
[ترجمه گوگل]چیزی که دیدگاه او را نسبت به افراد دیگر بسیار برنده و ناامیدی او را غیرقابل رفع می کند، همان چیزی است که احساسات هملت را بسیار برنده و غیرقابل رفع می کند: اندوه او
[ترجمه ترگمان]چیزی که او را از دیگران متمایز می کند این است که cutting و ناامیدی او همان چیزی است که باعث می شود باعث ناراحتی Hamlet شود: غم او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The singer poetically describes the panic, fear and struggle against the unappeasable invading force.
[ترجمه گوگل]خواننده به طرز شاعرانه وحشت، ترس و مبارزه با نیروی مهاجم را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]شاعرانه خواننده، ترس، ترس و تقلا را در برابر هجوم نیروهای مهاجم توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The traditional geological mapping measure is behind hand, inefficient and with single productions, which is unappeasable for national economy.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری سنتی نقشه برداری زمین شناسی پشت دست، ناکارآمد و تک تولیدی است که برای اقتصاد ملی غیرقابل جبران است
[ترجمه ترگمان]طرح نقشه برداری زمین شناسی سنتی پشت دست، ناکارآمد و با تولیدات تکی است که برای اقتصاد ملی مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Darcy, that you hardly ever forgave, that your resentment once created was unappeasable.
[ترجمه گوگل]دارسی، که به سختی او را بخشیدی، کینه‌ای که زمانی ایجاد شد غیرقابل جبران بود
[ترجمه ترگمان]دار سی، که تو به سختی بخشیده شدی، که یک بار آن کینه تو از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استمالت ناپذیر (صفت)
unappeasable

اقناع نشدنی (صفت)
unappeasable

راضی نشدنی (صفت)
unappeasable

تسکین نیافتنی (صفت)
unappeasable

انگلیسی به انگلیسی

• not able to be calmed, not able to be appeased

پیشنهاد کاربران

The unappeasable hunger for power made the dictator oppress his people.
تسکین ناپذیر

بپرس