dreary

/ˈdrɪri//ˈdrɪəri/

معنی: دلتنگ کننده، مایه افسردگی
معانی دیگر: دلگیر، اندوه انگیز، (جا) خفه، بی روح، ملالت بار، محنت بار

جمله های نمونه

1. a dreary scene of abandoned farm houses
صحنه ی اندوهبار خانه های روستایی متروکه

2. the dreary sketch of jobless people in a breadline
تصویر غم انگیز افراد بیکار در صف نان

3. the workers who led dreary lives
کارگرانی که زندگی ملالت باری داشتند.

4. What makes life dreary is the want of motive.
[ترجمه گوگل]چیزی که زندگی را ترسناک می کند، نداشتن انگیزه است
[ترجمه ترگمان]چیزی که زندگی را ملال آور می کند نیازمند انگیزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was tired of hearing the same dreary tale of drunkenness and violence.
[ترجمه گوگل]او از شنیدن همان داستان دلخراش مستی و خشونت خسته شده بود
[ترجمه ترگمان]از شنیدن این داستان غم انگیز ناشی از مستی و خشونت خسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What makes life dreary is the want of a motive.
[ترجمه گوگل]چیزی که زندگی را ترسناک می کند، نداشتن انگیزه است
[ترجمه ترگمان]چیزی که زندگی را ملال آور می کند نیازمند انگیزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She had spent another dreary day in the office.
[ترجمه Narges] او روز غم انگیز دیگر ی را در دفتر سپری کرده بود .
|
[ترجمه گوگل]او یک روز دلگیر دیگر را در دفتر گذرانده بود
[ترجمه ترگمان]روز غم انگیزی را در دفتر سپری کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sun beamed throught the dreary clouds.
[ترجمه گوگل]خورشید از میان ابرهای دلخراش تابید
[ترجمه ترگمان]خورشید در میان ابره ای تیره می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Addressing envelopes all day long is dreary work.
[ترجمه گوگل]آدرس دادن پاکت نامه در تمام طول روز کار افتضاحی است
[ترجمه ترگمان]نوشتن پاکت های نامه در طول روز کار بسیار ملال آوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The otherwise dreary book is enlivened by some very amusing illustrations.
[ترجمه گوگل]کتابی که در غیر این صورت دلهره‌آور است با تصاویر بسیار سرگرم‌کننده جان می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، این کتاب را با تصاویر بسیار جالبی سرگرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The song was dreary and repetitive.
[ترجمه گوگل]آهنگ تلخ و تکراری بود
[ترجمه ترگمان]این ترانه ملال انگیز و تکراری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I found myself being drawn into another dreary argument.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که درگیر بحث دلخراش دیگری هستم
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که به بحث و مشاجره دیگری کشیده می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No more dreary winters - we're moving to Florida.
[ترجمه گوگل]دیگر خبری از زمستان های دلگیر نیست - ما در حال حرکت به فلوریدا هستیم
[ترجمه ترگمان]دیگه از زمستون خسته کننده خبری نیست میریم فلوریدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We were dreary and would have made fools of ourselves.
[ترجمه گوگل]ما ترسناک بودیم و خودمان را احمق می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما خیلی ناراحت بودیم و می توانستیم خودمان را احمق فرض کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Music is meant to be about escapism, not dreary boring subjects like the miners' strike and animal rights.
[ترجمه گوگل]موسیقی به معنای فرار است، نه موضوعات خسته کننده دلهره آور مانند اعتصاب معدنچیان و حقوق حیوانات
[ترجمه ترگمان]موسیقی قرار است در مورد escapism باشد، نه موضوعات خسته کننده و خسته کننده مانند اعتصاب کنندگان و حقوق حیوانات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلتنگ کننده (صفت)
stuffy, dismal, dreary

مایه افسردگی (صفت)
dreary

انگلیسی به انگلیسی

• dreary, gloomy, depressing, dismal; tedious, boring
something that is dreary is so dull that it makes you feel bored or depressed.

پیشنهاد کاربران

1. اندوهبار. غم انگیز. دلتنگ کننده. بی روح 2. یکنواخت. کسل کننده. خسته کننده 3. ( هوا ) گرفته. خفه
مثال:
How dreary to be somebody!
چقدر اندوهبار و غم انگیز است �کسی� بودن!
دوستان با dread , dreadful اشتباه نگیرید
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : dreariness
✅️ صفت ( adjective ) : dreary
✅️ قید ( adverb ) : drearily
مایوس کننده
ملالت بار
گرفته
دلگیر
هوای تیره ابری
هوای آلوده
افسرده کننده
تاسف انگیز
ناراحت کننده

ملالت بار . خسته کننده . کسالت بار
هوای آلوده به ریزگرد

بپرس