تاریخ
١ سال پیش
متن
Even in ruin the Colosseum is a magnificent edifice of great structural interest and aesthetic splendour.
دیدگاه
٠

حتی در زمان ویرانی، کلوسیوم بنای با عظمتی از جنبه سازه ای و شکوه هنری تلقی میشود

تاریخ
١ سال پیش
متن
Tom felt himself being drawn towards her vibrant personality.
دیدگاه
٠

تام حس میکرد که به سمت شخصیت پر جنب و جوش خودش کشیده میشود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She gave a vibrant performance in the leading role in the school play.
دیدگاه
٠

او در یک نمایش مدرسه ای به عنوان بازیگر اصلی، بازی درخشانی ( فوق العاده ای ) انجام داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The minister has issued a flat denial of the accusations against her.
دیدگاه
١

خانم وزیر، به طور محض هرگونه اتهامی بر علیه خود را رد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The document contains an explicit denial that the company ever sold arms.
دیدگاه
١

این سند محتوی تکذیب قاطع این موضوع است که شرکت تاکنون به فروش اسلحه اقدام کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The chairman of the company issued a denial of the allegations.
دیدگاه
١

رییس هیئت مدیره شرکت، تکذیب نامه ای جهت این اتهام صادر کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
For example, a leading question may take the respondent outside the bounds of the context of everyday life.
دیدگاه
٠

برای مثال، سوال تلقینی ممکن است که پاسخ دهنده را به خارج از مرزهای سیاق زندگی روزمره منتقل کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
All right, I won't ask leading questions.
دیدگاه
٠

بسیار خب! من سوالات تلقینی نمیپرسم

تاریخ
١ سال پیش
متن
Californian agriculture is the leading light in America and even in the world.
دیدگاه
٠

کشاورزی کالیفرنیا به عنوان پیشرو در کشاورزی آمریکا و حتی جهان تلقی می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Another was a leading light opera singer in the local community.
دیدگاه
٠

دیگری ( Another ) ، یکی از شخصیت های برجسته خوانندگی اپرا در این مرز و بوم بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A leading light in/of the art and ballet world, he was a close friend of the Princess.
دیدگاه
٠

او که یکی از دوستان نزدیک شاهزاده بود، از برجستگان هنر و دنیای رقص باله به شمار میآید

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'm about done with my work, so I'll be down for dinner soon.
دیدگاه

کارهام تقریباً داره تموم می شه، بعدش زودی میام پایین برا ناهار

تاریخ
١ سال پیش
متن
They're just about ready to leave.
دیدگاه
٠

آنها همین الان آماده رفتن شدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There are so many trees about the house that it's somewhat dark inside.
دیدگاه
٠

آنقدر درخت در اطراف خانه هستند که داخل ( خانه ) تاریک به نظر می رسد

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was here for a second, and then she just dashed off again.
دیدگاه
٠

او چند ثانیه ای اینجا بود ولی یهویی مثل برق ناپدید شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She dashed off a short note to her roommate before leaving.
دیدگاه
٠

وی قبل از رفتن به سرعت یادداشت کوتاهی برای هم اتاقی خود نوشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He is charged with several misdemeanor, including driving without a valid licence and creating a disturbance.
دیدگاه
٠

وی به چندین فقره بزه کاری، من جمله رانندگی بدون گواهینامه ی معتبر و ایجاد اختلال متهم شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The coach followed a rather devious course to its destination.
دیدگاه
٠

مربی مسیر پرپیچ و خمی را برای رسیدن به مقصدش دنبال کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her saintly manner concealed a devious mind.
دیدگاه
٠

رفتار مقدس مآبانه ی او، ذهن منحرفش را پنهان کرده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He had been devious and two-faced.
دیدگاه
٠

او شخص دغل باز و دوروئی بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She is devious and sly and manipulative.
دیدگاه
٠

وی زن منحرف، آب زیرکاه و دغل بازی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
When the check comes, the lobbyists almost always pick up the tab.
دیدگاه
٠

وقتی که چشم لابی گرها به چک نقدی می افتد، تقریباً همیشه خودشان صورت حساب را پرداخت می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He wouldn't pick up the tab for anyone else.
دیدگاه
٠

او اصلاً صورت حساب شخص دیگری را پرداخت نخواهد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Why should the taxpayer pick up the tab for mistakes made by a private company?
دیدگاه
٠

چرا مالیات دهندگان باید هزینه هایی را پرداخت کنند که ناشی از اشتباهات شرکت های خصوصی است؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
"That might be difficult," interposed Mrs. Flavell.
دیدگاه
٠

بانو فلاول رشته کلام او را برید و گفت: شاید کار سختی باشه.

تاریخ
١ سال پیش
متن
'But how do you know that?' he interposed.
دیدگاه
٠

حرف او را قطع کرد و گفت: اما تو اینها رو از کجا میدانی؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
She interposed herself between the general and his wife.
دیدگاه
٠

او بین ژنرال و همسرش، میانجیگری کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We can neither perpetuate excessive levels of support, nor penalise the most efficient producers.
دیدگاه
١

نه میتوانیم این سطح مازاد از پشتیبانی را ادامه دهیم و نه اینکه مولدین کارآمد را دلسرد کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They decided to perpetuate the memory of their leader by erecting a statue.
دیدگاه
١

آنها تصمیم گرفتند تا با نصب مجسمه ای، یاد رهبر خود را جاودانه نمایند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
These measures will perpetuate the hostility between the two groups.
دیدگاه
١

این اقدامات مسبب تداوم خصومت بین این دو گروه خواهد بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
He would have been reluctant to accede if she had.
دیدگاه
٠

اگر بانو هم رضایت می داد، وی باز هم در این باره مردد می ماند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Most people would accede to his wishes just to get him out of their face.
دیدگاه
٠

اغلب مردم به خواسته های او عمل می کردند، تا فقط گور خود را گم کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They could do no other than accede to the demands of the victors.
دیدگاه
١

آنها چاره ای به جز تن دادن به خواسته های طرف پیروز نداشتند

تاریخ
١ سال پیش
متن
This custom has fallen into abeyance now.
دیدگاه
٠

این سنت، هم اکنون از رونق افتاده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Let's hold that broblem in abeyance for a while.
دیدگاه
٠

بگذار این مشکل را برای مدتی نادیده بگیریم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He noted the time that he took each pill.
دیدگاه
٠

او زمان مصرف هر قرصی را یادداشت کرده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He noted a faint smile as she turned her head away.
دیدگاه
٠

وقتی که زن سر خود را به عقب برگرداند، مرد متوجه لبخند کم رنگی بر لبان او شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Only people of note were invited to the reception.
دیدگاه
٠

فقط افراد برجسته به این مهمانی دعوت شده بودند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I solicited my fellow workers for donations.
دیدگاه
٠

من از همکاران خود نسبت به اهدای کمک تقاضا کردم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I have never solicited his advice or his help.
دیدگاه
٠

من هیچگاه از وی تقاضای نصیحت و یا کمک نکرده ام.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I've been recast as Brutus.
دیدگاه
٠

من در نقش بروتس مجدداً بازی کردم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
In despair, the theatre director recast the leading role.
دیدگاه
٠

مدیر تئاتر ، در اوج ناامیدی، نقش اول خود را مجدداً بازنویسی کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She has been recast as Juliet.
دیدگاه
٠

او با نقش جولیت به بازیگری مجدد گرفته شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Your body must not sway to the left during the downswing.
دیدگاه
٠

نباید بدن خود را در زمان فرود به سمت چپ متمایل کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
That might be an indication that the local economy is on a downswing.
دیدگاه
٠

این ممکن است نشانه ای از بروز رکود در اقتصاد داخلی باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We were in a buoyant mood after winning our match.
دیدگاه
٠

بعد از اینکه مسابقه را برنده شدیم، روحیه بالایی گرفتیم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The raft would be more buoyant if it was less heavy.
دیدگاه

اگر قایق کمی سبک تر بود، می توانست بیشتر شناور بماند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Cork is a very buoyant material.
دیدگاه
٠

چوب پنبه یک ماده با خاصیت شناوری بالا می باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Salt water is more buoyant than fresh water.
دیدگاه
٢

آب شور دارای خاصیت شناورسازی بیشتری از آب شیرین دارد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You might want to tweak the port speed up a notch, just to see if things run a little faster.
دیدگاه
٠

این امکان را دارید که با تعدیل سرعت بخشی امور در بندر، مشاهده کنید که اوضاع چقدر سریع تر پیش خواهد رفت.