دیکشنری
بپرس
جدیدترین پیشنهادها
🔸 معادل فارسی: • آدم بی ارزش، بی عرضه • آدم مزاحم یا بی خود • در محاوره: آدم بی مصرف یا آدم آشغال - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( توهین آمیز – ا ...
🔸 معادل فارسی: • تنبیه کردن ( اغلب به صورت نمادین یا ملایم ) • تذکر دادن • در محاوره: یه گوشمالی دادن یا اخطار گرفتن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ...
🔸 معادل فارسی: • خراب کردن نقشه ها • به هم زدن اوضاع • در محاوره: آب رو ریختن روی نقشه ها یا همه چیز رو به هم زدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ...
1. ( ادبی – اصلی ) : ویژگی یا خصلتی که در نگاه یا ارزیابی دیگران به عنوان فضیلت شناخته می شود. مثال: Patience is a virtue in estimation. صبر در ن ...
🔸 معادل فارسی: • فراتر از جایگاه خود رفتن • خارج از حد و حدود بودن • در محاوره: �پا از گلیم خود درازتر کردن� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اجت ...
جدیدترین ترجمهها
پذیرایی مهمانی حالتی آرام و بی هیاهو داشت. / جمله نشان می دهد که مراسم پذیرایی بدون شور و هیجان زیاد، در فضایی آرام و فروتنانه برگزار شده است
دیکسی یک قطره باران را از پیشانی اش پاک می کند.
انگار یه چیز گندیده توی دهنش جا خوش کرده بود، و بی صدا شراب لعنتی رو فحش داد. / دهانش انگار لانه ی چیزی گندیده شده بود، و در سکوت، شرابِ اهریمنی را ن ...
بالور فریادی بلند و وحشتناک سر داد و درست در همان لحظه، درختان به سویش حمله ور شدند.
او ناگهان با خنده ای بلند و با صدای رسا خندید.
جدیدترین پرسشها
تفاوت دو واژه anxious و apprehensive
تفاوت دو واژه formal و official همراه با ذکر مثال🙏🙏
دو واژه home و house بیشتر اوقات به معنی خانه، منزل و محل زندگی استفاده می شوند. اما دارای تفاوت های ظریفی هستند که دانستن آنها، خالی از لطف نیست🙏
جدیدترین پاسخها
طغرای ابرویش: خط یا قوس زیبای ابروهایش (طغرا به معنای امضای سلطنتی یا خط خوشنویسی منحنی است و اینجا به شکل هنری ابروها اشاره دارد). حاسه بصر و سمع حس بینایی و شنوایی (حاسه جمع حس است؛ بصر یعنی دیدن ...
بشائیم بی تجشم دهای صاحب المصلحه شبهای مقمر مصدقت ملابست اعمال
🔹 بشائیم از ریشهی «شئ» (چیز، موجود). معادل فارسی: اشیاء، چیزها، موجودات. کاربرد: در متون قدیم به معنای «اموال و اشیاء». 🔹 بی تجشم «تجشم» = زحمت، رنج. معادل فارسی: بیزحمت، بدون رن ...
رایحت غره شهر سلخ شهر رقیمه جات کراچتن قلمی کردن افعال ذمیه من تبعه
🔹 رایحت از ریشهی «ریح» (عربی) = بوی خوش. معادل فارسی: عطر، بوی خوش، نسیم خوش. کاربرد: بیشتر در متون ادبی و قدیمی. 🔹 غره شهر «غره» = آغاز، اول. معادل فارسی: روز اول ماه. مثال: «غرهی ...
🔹 زیر چاقی اصطلاح عامیانه برای کسی که چاق نیست ولی زیر پوست و گوشتش لایهی پنهان چربی دارد . گاهی به معنای «ظاهر لاغر ولی با ذخیرهی چربی» یا «چاقی پنهان» استفاده میشود. 🔹 شکم باب زنی ...
خرده پژوه اسقام داخلی سبحه شماران بسوغان گرفتن اسبان سهم امیز
معادل ترکیبات موردنظر به شرح زیر است: خرده پژوه : پژوهشگر کوچک یا کسی که کار پژوهشی خرد و جزئی انجام میدهد. اسقام داخلی: احتمالاً به معنی درد یا شکستگی داخلی یا آسیب درونی است (با توجه به ترکیب ...