دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٥٣٠,٤٢٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٩
لایک
لایک
٥١,١٣٩
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١,١٨٧

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٥٦,٧٨٨
رتبه
رتبه در بپرس
٢
لایک
لایک
٤,٧٩٨
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٩٨

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

🔸 معادل فارسی: • استخوان دفن شده • در زبان استعاری: راز پنهان، موضوع فراموش شده، چیزی که زیر خاک مانده - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( تحت اللفظی ...

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

( استعاری – ادبی ) : چیزی که هنوز دست نخورده، خام یا تغییرنیافته باقی مانده است. مثال: His unpulped thoughts remained raw and unexpressed. افکار ...

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

🔸 معادل فارسی: • چیزی که همه دوست دارند • مورد علاقه ی همه بودن • در زبان محاوره ای: �چیزی که همه حال می کنن باهاش�، �سلیقه ی همه ست� - - - ...

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

پانتیفیکِیت - - - 🔸 معادل فارسی: • با حالت مرجعیت و خودبزرگ بینی سخن گفتن • اظهار نظر کردن با لحن تحکم آمیز • در زبان محاوره ای: �مثل واعظ حر ...

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

🔸 معادل فارسی: • یاوه گویی کردن • نامفهوم حرف زدن • در زبان محاوره ای: �چرت و پرت گفتن�، �من من کردن�، �وراجی بی معنی� - - - 🔸 تعریف ها: 1 ...

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The reception was a subdued affair.
دیدگاه
٢

پذیرایی مهمانی حالتی آرام و بی هیاهو داشت. / جمله نشان می دهد که مراسم پذیرایی بدون شور و هیجان زیاد، در فضایی آرام و فروتنانه برگزار شده است

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Dixie wipes a raindrop from his brow.
دیدگاه
٢

دیکسی یک قطره باران را از پیشانی اش پاک می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
His mouth felt like something rancid had curled up inside and he silently cursed the demon booze.
دیدگاه
٧

انگار یه چیز گندیده توی دهنش جا خوش کرده بود، و بی صدا شراب لعنتی رو فحش داد. / دهانش انگار لانه ی چیزی گندیده شده بود، و در سکوت، شرابِ اهریمنی را ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Balor let out a bellow of fear and, in the same moment, the Trees closed in.
دیدگاه
٦

بالور فریادی بلند و وحشتناک سر داد و درست در همان لحظه، درختان به سویش حمله ور شدند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He gave a sudden bellow of laughter.
دیدگاه
٨

او ناگهان با خنده ای بلند و با صدای رسا خندید.

جدیدترین پرسش‌ها

٥ رأی
تیک ٢ پاسخ
٣٣٢ بازدید
٦ رأی
١ پاسخ
٥٨٨ بازدید

تفاوت دو واژه formal  و official  همراه با ذکر مثال🙏🙏

١ سال پیش
٨ رأی
٤ پاسخ
٧٥٢ بازدید
٦ رأی
٤ پاسخ
٣٠٤ بازدید

دو واژه home و house بیشتر اوقات به معنی خانه، منزل و محل زندگی استفاده می شوند. اما دارای تفاوت های ظریفی هستند که دانستن آنها، خالی از لطف نیست🙏

١ سال پیش
٦ رأی
٥ پاسخ
١٦١٨ بازدید

جدیدترین پاسخ‌ها

٢ رأی
٢ پاسخ
٥٤ بازدید

بشائیم بی تجشم دهای صاحب المصلحه شبهای مقمر مصدقت ملابست اعمال  

٥ روز پیش
٣ رأی

🔹 بشائیم از ریشه‌ی «شئ» (چیز، موجود). معادل فارسی: اشیاء، چیزها، موجودات. کاربرد: در متون قدیم به معنای «اموال و اشیاء». 🔹 بی تجشم «تجشم» = زحمت، رنج. معادل فارسی: بی‌زحمت، بدون رن ...

٣ روز پیش
٣ رأی
تیک ٢ پاسخ
٤٦ بازدید

رایحت غره شهر سلخ شهر رقیمه جات کراچتن قلمی کردن افعال ذمیه من تبعه

٤ روز پیش
٥ رأی

🔹 رایحت از ریشه‌ی «ریح» (عربی) = بوی خوش. معادل فارسی: عطر، بوی خوش، نسیم خوش. کاربرد: بیشتر در متون ادبی و قدیمی. 🔹 غره شهر «غره» = آغاز، اول. معادل فارسی: روز اول ماه. مثال: «غره‌ی ...

٣ روز پیش
٣ رأی
٤ پاسخ
٦٥ بازدید

زیر چاقی شکم باب زنی اورته بزستان ظلمگی نقیر و قطمیر

١ هفته پیش
٥ رأی

🔹 زیر چاقی اصطلاح عامیانه برای کسی که چاق نیست ولی زیر پوست و گوشتش لایه‌ی پنهان چربی دارد . گاهی به معنای «ظاهر لاغر ولی با ذخیره‌ی چربی» یا «چاقی پنهان» استفاده می‌شود. 🔹 شکم باب زنی ...

١ هفته پیش
٢ رأی
٤ پاسخ
٩٥ بازدید

خرده پژوه اسقام داخلی سبحه شماران بسوغان گرفتن اسبان سهم امیز

١ هفته پیش
٣ رأی

معادل ترکیبات موردنظر به شرح زیر است: خرده پژوه : پژوهشگر کوچک یا کسی که کار پژوهشی خرد و جزئی انجام می‌دهد. اسقام داخلی: احتمالاً به معنی درد یا شکستگی داخلی یا آسیب درونی است (با توجه به ترکیب ...

١ هفته پیش
٤ رأی
٤ پاسخ
٨٩ بازدید

مغز کوبی برآهخت زیبق تافته دراها اعدای

١ هفته پیش
٣ رأی

🔹 مغز کوبی معنی: کوبیدن یا خرد کردن مغز (مثلاً مغز بادام، گردو، یا هر دانه‌ای). معادل ساده: «مغز خردشده»، «مغز کوبیده»، «پودر مغز». 🔹 برآهخت فعل کهن: برکشید، بالا برد، افراشت. معادل ساده ...

١ هفته پیش