دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٥٣٥,٠٢٤
رتبه
رتبه در دیکشنری
٩
لایک
لایک
٥١,٥٩٥
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١,١٨٩

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٥٦,٨٣٣
رتبه
رتبه در بپرس
٢
لایک
لایک
٤,٨٠١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٩٨

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢٢ ساعت پیش
دیدگاه
٢

🔸 معادل فارسی: • ثبت کردن ( در دادگاه یا اداره ) • ارائه رسمی مدارک یا شکایت • در زبان محاوره ای: پرونده تشکیل دادن، شکایت ثبت کردن ____________ ...

تاریخ
٢٢ ساعت پیش
دیدگاه
١

🔸 معادل فارسی: • به شدت انتقاد کردن • حمله لفظی کردن • در رسانه ها: کوبیدن، تاختن به، حمله کردن ________________________________________ 🔸 تعر ...

تاریخ
٢٢ ساعت پیش
دیدگاه
٠

🔸 معادل فارسی: • سندروم واکنش افراطی به سیاستمدار • واکنش غیرمنطقی و هیجانی به یک فرد یا سیاست • در زبان محاوره ای: دیوانه شدن از دست فلانی، جنون ...

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
١

🔸 معادل فارسی: به خواب رفتن ناخواسته چرت زدن در زبان محاوره ای: چشمام سنگین شد، غرق خواب شدم، سرخود خوابم برد 🔸 تعریف ها: ( محاوره ای – اصلی ...

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

Australian Security Intelligence Organisation ( Asio ) سازمان اطلاعات امنیت استرالیا ( ASIO ) آژانس اصلی اطلاعات امنیتی داخلی این کشور است. این سازم ...

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The reception was a subdued affair.
دیدگاه
٤

پذیرایی مهمانی حالتی آرام و بی هیاهو داشت. / جمله نشان می دهد که مراسم پذیرایی بدون شور و هیجان زیاد، در فضایی آرام و فروتنانه برگزار شده است

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Dixie wipes a raindrop from his brow.
دیدگاه
٤

دیکسی یک قطره باران را از پیشانی اش پاک می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
His mouth felt like something rancid had curled up inside and he silently cursed the demon booze.
دیدگاه
٩

انگار یه چیز گندیده توی دهنش جا خوش کرده بود، و بی صدا شراب لعنتی رو فحش داد. / دهانش انگار لانه ی چیزی گندیده شده بود، و در سکوت، شرابِ اهریمنی را ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Balor let out a bellow of fear and, in the same moment, the Trees closed in.
دیدگاه
٨

بالور فریادی بلند و وحشتناک سر داد و درست در همان لحظه، درختان به سویش حمله ور شدند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He gave a sudden bellow of laughter.
دیدگاه
١٠

او ناگهان با خنده ای بلند و با صدای رسا خندید.

جدیدترین پرسش‌ها

٥ رأی
تیک ٢ پاسخ
٣٣٦ بازدید
٦ رأی
١ پاسخ
٥٩٨ بازدید

تفاوت دو واژه formal  و official  همراه با ذکر مثال🙏🙏

١ سال پیش
٨ رأی
٤ پاسخ
٧٦٣ بازدید
٦ رأی
٤ پاسخ
٣٠٦ بازدید

دو واژه home و house بیشتر اوقات به معنی خانه، منزل و محل زندگی استفاده می شوند. اما دارای تفاوت های ظریفی هستند که دانستن آنها، خالی از لطف نیست🙏

١ سال پیش
٦ رأی
٥ پاسخ
١٦٤٤ بازدید

جدیدترین پاسخ‌ها

٣ رأی
تیک ٢ پاسخ
٥٣ بازدید

طغرای ابرویش حاسه بصر و سمع کشتگران اختر گری افراد ثقه

٣ روز پیش
٣ رأی

طغرای ابرویش: خط یا قوس زیبای ابروهایش (طغرا به معنای امضای سلطنتی یا خط خوشنویسی منحنی است و اینجا به شکل هنری ابروها اشاره دارد). حاسه بصر و سمع حس بینایی و شنوایی (حاسه جمع حس است؛ بصر یعنی دیدن ...

٣ روز پیش
٣ رأی
تیک ٣ پاسخ
٦٧ بازدید

بشائیم بی تجشم دهای صاحب المصلحه شبهای مقمر مصدقت ملابست اعمال  

١ هفته پیش
٣ رأی

🔹 بشائیم از ریشه‌ی «شئ» (چیز، موجود). معادل فارسی: اشیاء، چیزها، موجودات. کاربرد: در متون قدیم به معنای «اموال و اشیاء». 🔹 بی تجشم «تجشم» = زحمت، رنج. معادل فارسی: بی‌زحمت، بدون رن ...

١ هفته پیش
٣ رأی
تیک ٢ پاسخ
٤٩ بازدید

رایحت غره شهر سلخ شهر رقیمه جات کراچتن قلمی کردن افعال ذمیه من تبعه

١ هفته پیش
٥ رأی

🔹 رایحت از ریشه‌ی «ریح» (عربی) = بوی خوش. معادل فارسی: عطر، بوی خوش، نسیم خوش. کاربرد: بیشتر در متون ادبی و قدیمی. 🔹 غره شهر «غره» = آغاز، اول. معادل فارسی: روز اول ماه. مثال: «غره‌ی ...

١ هفته پیش
٣ رأی
٥ پاسخ
٨٦ بازدید

زیر چاقی شکم باب زنی اورته بزستان ظلمگی نقیر و قطمیر

٢ هفته پیش
٥ رأی

🔹 زیر چاقی اصطلاح عامیانه برای کسی که چاق نیست ولی زیر پوست و گوشتش لایه‌ی پنهان چربی دارد . گاهی به معنای «ظاهر لاغر ولی با ذخیره‌ی چربی» یا «چاقی پنهان» استفاده می‌شود. 🔹 شکم باب زنی ...

٢ هفته پیش
٢ رأی
٤ پاسخ
١٠٢ بازدید

خرده پژوه اسقام داخلی سبحه شماران بسوغان گرفتن اسبان سهم امیز

٢ هفته پیش
٣ رأی

معادل ترکیبات موردنظر به شرح زیر است: خرده پژوه : پژوهشگر کوچک یا کسی که کار پژوهشی خرد و جزئی انجام می‌دهد. اسقام داخلی: احتمالاً به معنی درد یا شکستگی داخلی یا آسیب درونی است (با توجه به ترکیب ...

٢ هفته پیش