دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٥٣٣,٤٦٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٩
لایک
لایک
٥١,٤٤٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١,١٨٩

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٥٦,٨٤٣
رتبه
رتبه در بپرس
٢
لایک
لایک
٤,٨٠٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٩٨

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١٦ ساعت پیش
دیدگاه
١

🔸 معادل فارسی: • آدم بی ارزش، بی عرضه • آدم مزاحم یا بی خود • در محاوره: آدم بی مصرف یا آدم آشغال - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( توهین آمیز – ا ...

تاریخ
١٦ ساعت پیش
دیدگاه
١

🔸 معادل فارسی: • تنبیه کردن ( اغلب به صورت نمادین یا ملایم ) • تذکر دادن • در محاوره: یه گوشمالی دادن یا اخطار گرفتن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ...

تاریخ
١٦ ساعت پیش
دیدگاه
١

🔸 معادل فارسی: • خراب کردن نقشه ها • به هم زدن اوضاع • در محاوره: آب رو ریختن روی نقشه ها یا همه چیز رو به هم زدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ...

تاریخ
١٦ ساعت پیش
دیدگاه
١

1. ( ادبی – اصلی ) : ویژگی یا خصلتی که در نگاه یا ارزیابی دیگران به عنوان فضیلت شناخته می شود. مثال: Patience is a virtue in estimation. صبر در ن ...

تاریخ
١٦ ساعت پیش
دیدگاه
١

🔸 معادل فارسی: • فراتر از جایگاه خود رفتن • خارج از حد و حدود بودن • در محاوره: �پا از گلیم خود درازتر کردن� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اجت ...

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The reception was a subdued affair.
دیدگاه
٤

پذیرایی مهمانی حالتی آرام و بی هیاهو داشت. / جمله نشان می دهد که مراسم پذیرایی بدون شور و هیجان زیاد، در فضایی آرام و فروتنانه برگزار شده است

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Dixie wipes a raindrop from his brow.
دیدگاه
٤

دیکسی یک قطره باران را از پیشانی اش پاک می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
His mouth felt like something rancid had curled up inside and he silently cursed the demon booze.
دیدگاه
٩

انگار یه چیز گندیده توی دهنش جا خوش کرده بود، و بی صدا شراب لعنتی رو فحش داد. / دهانش انگار لانه ی چیزی گندیده شده بود، و در سکوت، شرابِ اهریمنی را ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Balor let out a bellow of fear and, in the same moment, the Trees closed in.
دیدگاه
٨

بالور فریادی بلند و وحشتناک سر داد و درست در همان لحظه، درختان به سویش حمله ور شدند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He gave a sudden bellow of laughter.
دیدگاه
١٠

او ناگهان با خنده ای بلند و با صدای رسا خندید.

جدیدترین پرسش‌ها

٥ رأی
تیک ٢ پاسخ
٣٣٥ بازدید
٦ رأی
١ پاسخ
٥٩٤ بازدید

تفاوت دو واژه formal  و official  همراه با ذکر مثال🙏🙏

١ سال پیش
٨ رأی
٤ پاسخ
٧٦٠ بازدید
٦ رأی
٤ پاسخ
٣٠٥ بازدید

دو واژه home و house بیشتر اوقات به معنی خانه، منزل و محل زندگی استفاده می شوند. اما دارای تفاوت های ظریفی هستند که دانستن آنها، خالی از لطف نیست🙏

١ سال پیش
٦ رأی
٥ پاسخ
١٦٣٨ بازدید

جدیدترین پاسخ‌ها

٣ رأی
تیک ٢ پاسخ
٤٦ بازدید

طغرای ابرویش حاسه بصر و سمع کشتگران اختر گری افراد ثقه

٢ روز پیش
٣ رأی

طغرای ابرویش: خط یا قوس زیبای ابروهایش (طغرا به معنای امضای سلطنتی یا خط خوشنویسی منحنی است و اینجا به شکل هنری ابروها اشاره دارد). حاسه بصر و سمع حس بینایی و شنوایی (حاسه جمع حس است؛ بصر یعنی دیدن ...

١ روز پیش
٢ رأی
٣ پاسخ
٦٢ بازدید

بشائیم بی تجشم دهای صاحب المصلحه شبهای مقمر مصدقت ملابست اعمال  

١ هفته پیش
٣ رأی

🔹 بشائیم از ریشه‌ی «شئ» (چیز، موجود). معادل فارسی: اشیاء، چیزها، موجودات. کاربرد: در متون قدیم به معنای «اموال و اشیاء». 🔹 بی تجشم «تجشم» = زحمت، رنج. معادل فارسی: بی‌زحمت، بدون رن ...

١ هفته پیش
٣ رأی
تیک ٢ پاسخ
٤٨ بازدید

رایحت غره شهر سلخ شهر رقیمه جات کراچتن قلمی کردن افعال ذمیه من تبعه

١ هفته پیش
٥ رأی

🔹 رایحت از ریشه‌ی «ریح» (عربی) = بوی خوش. معادل فارسی: عطر، بوی خوش، نسیم خوش. کاربرد: بیشتر در متون ادبی و قدیمی. 🔹 غره شهر «غره» = آغاز، اول. معادل فارسی: روز اول ماه. مثال: «غره‌ی ...

١ هفته پیش
٣ رأی
٥ پاسخ
٨٢ بازدید

زیر چاقی شکم باب زنی اورته بزستان ظلمگی نقیر و قطمیر

٢ هفته پیش
٥ رأی

🔹 زیر چاقی اصطلاح عامیانه برای کسی که چاق نیست ولی زیر پوست و گوشتش لایه‌ی پنهان چربی دارد . گاهی به معنای «ظاهر لاغر ولی با ذخیره‌ی چربی» یا «چاقی پنهان» استفاده می‌شود. 🔹 شکم باب زنی ...

٢ هفته پیش
٢ رأی
٤ پاسخ
١٠١ بازدید

خرده پژوه اسقام داخلی سبحه شماران بسوغان گرفتن اسبان سهم امیز

٢ هفته پیش
٣ رأی

معادل ترکیبات موردنظر به شرح زیر است: خرده پژوه : پژوهشگر کوچک یا کسی که کار پژوهشی خرد و جزئی انجام می‌دهد. اسقام داخلی: احتمالاً به معنی درد یا شکستگی داخلی یا آسیب درونی است (با توجه به ترکیب ...

٢ هفته پیش