پیشنهادهای کاردۆ / Kardo (١,٥٢٥)
اُتاقِ اِنتِظار: اتاقِ همراهان، اتاقِ نشستن، اتاقِ همگانی
جَرّاح، کاردپزشک، تَنشکاف درمانی، بازسازِ پزشکی
جَرّاحی، کاردپزشکی، تَنشکافی درمانی، بازسازیِ پزشکی
عَمَل: ١. کار، کردار، رفتار، کنش ٢. ( پزشکی ) جَرّاحی، کاردپزشکی، تَنشکافیِ درمانی / بیمار، بیمارشکافی، بازسازیِ پزشکی
کِیفیَّت: جنس، جنسیت، خوبیت؛ ( نوارِ ویدئو و کاسِت ) نسخه
سَطح: ۱. بام ۲. پهنه، پهنا، گستره؛ رو، رویه؛ سراسر ۳. ( ریاضی ) گستره ۴. میزان، اندازه؛ پایه، جایگاه ۵. دورۀ دوم آموزشی دین - آموزی ۶. ( خوشنویسی ) ج ...
قَصّاب - باشی: سرگوشتفروش، سرگوشتگر، سرگوشتکار
قَصّاب: گوشتفروش، گوشتگر، گوشتکار
قَصّابی: گوشتفروشی، گوشتگری، گوشتکاری
قَتلِ عَمد: کشتارِ خودخواسته، کشتارِ آگاهانه
حَرِکَت: تکان، جنبش، جُنبه، خیزش، [در بازیِ شترنج] نوبت، ( نوبتِ ) جابەجایی / راهبرد، کوچ، رهسپاری، راهی شدن، راه افتادن، سفر، گردش؛ افراشتن؛ نوسان؛ ...
تَجویز کَردَن: نسخه نوشتن / پیچیدن، دستورِ پزشکی دادن
تَجویز: ( پزشکی ) نسخه، دستورِ پزشکی
ضِدِّجاسوسی: جاسوس - ستیز، جاسوس - ستیزی
اِختیار: ١. گزینش ٢. شایندگی ٣. چاره، راەکار؛ توانایی، نیرو؛ آزادی
کامِل: رسا، پُر، همەگیر، فرگشته، درست، پایان - یافته، بیرخنه، بیخرده، بُوَنده، آکنده، آرسته، انجام - یافته، اسپور
فِیصَله دادَن: چاره پیدا کردن، رسیدگی کردن، انجام دادن، به انجام رساندن
جِسارَت کَردَن : ١. دلیر / شیردل / بیباک / نترس بودن ٢. گستاخ / بی - ادب / بیپروا / پر رو / بی - ارج / بیشرم / قلدر بودن
جِسارَتا: بی - ادبیِ، گستاخیِ؛ با بی - ادبی، با گستاخی
جِسارَت : ١. دلیری، شیردلی، بیباکی، نترسی، ٢. گستاخی، بی - ادبی، بیپروایی، پر رویی، بی - ارجی، بیشرمی، ناشایستگی، ناپسندی؛ قلدری
شَواهِد: ١. گواەها، گواهیها، گواهان ٢. یافتەها
هَمەجانِبه: همەسویه، فراگیر
تَرفیع گِرِفتَن: پایه دادن، پایە گرفتن، درجه گرفتن
ِاتِّحادِ جَماهیرِ شورَویِ سوسیالیستی: یکپارچگیِ جمهوریهایِ شورویِ تودەگرا
اُسَرایِ جَنگیِ آلمانی دَر اِتِّحادِ جَماهیرِ شورَوی: زندانیانِ جنگیِ آلمانی در یکپارچگیِ جمهوریهایِ شوروی
اَسیرِ جَنگی: زندانیِ جنگی
تَقویَّت: نیرودهی، نیروبخشی، نیرومندسازی، توانمندسازی، بهترسازی، پشتیبانی
ظَواهِرِ اَمر: روالِ کار، روندِ کار
ظَواهِر: ١. روال، روند ٢. برون، بیرون، فابیرون
ظَواهِرِ سُنَّت: روالِ آیین، روندِ راه و روش
ظَواهِرِ حال: روالِ کنونی، روندِ کنونی
مُبارَکِت باشه: برات شگون بیاره، برات باشگون باشه.
تَعبیر: ١. بە زبان / سخن آوردن، بیان کردن، گفتن ٢. خوابگزاری، برداشت از خواب ٣. بازگو / روشن / روشنگری کردن ۴. بیانِ گفته
بیشُعور: ١. بیدرک، نادان، کودن، بیخرد ۲. نا آگاه
شُعور: ١. درک، دانش ۲. آگاهی، بینش ۳. درک کردن، دانستن
زَنبورِ عَسَل: زنبورِ اَنگ، زنبورِ اَنگبین
تَمثیل: ١. نمونەآوری ٢. شکل / دیسه / نگاره کشیدن ٣. نماد ۴. داستانِ نمونەای، نمونەداستان ۵. مانندپنداری، همگونپنداری، همجورپنداری، برابرپنداری، همشکل ...
عَوَض کَردَن: ( رخت، چیز، ترابرهای فردی و همگانی ) جابەجا کردن، دگرگون / دگرش کردن
فُرودِ اِضطِراری: فرودِ ناخواسته، فرودِ ناگزیر
اِضطِراری: ناگزیر، ناگریز، ناخواسته، کمکی، خطرگریز، نیازین، ناچاری، بایسته
تُرمُزهایِ اِضطِراری: ترمزهایِ کمکی، ترمزهایِ خطرگریز
تُرمُزِ اِضطِراری: ترمزِ کمکی، ترمزِ خطرگریز
اِنکارناپَذیر: ردنکردنی، پذیرفتنی، باورکردنی، روشن، نمایان، هویدا
سَیّار: گردنده، چرخنده، چرخان، جنبنده، رونده، روان، گردشگر، دورەگرد، ناایستا
اَصلی: ١. راستین ٢. کانونی؛ یکمی، نخستی، نخستین، آغازین؛ مهادین، نهادی، گوهری، مادی، معنوی؛ شیرازەای، ریشەای، جمی، پایەای، بیخی، بنیانی، بنیادی، بنی؛ ...
مُفرَد: [دستورِ زبان] تک
حُقوق: ١. مزد، دستمزد، کارانه، کاربها، ماهیانه ٢. جیره ٣. پاداش ۴. آزادیها، تواناییها، اختیارها، گزیرها؛ دسترسیها ۵. ( رشتەیِ ) قانونشناسی، قانوندانی ...
قِیدِ ضَمیری: [دستورِ زبان] بستواژەیِ نامواژەای، نامواژەگونه
حَرفِ اِضافه: [دستورِ زبان] فزونواژه، افزونواژه
جَمع: [دستورِ زبان] چندگانه، ( شکلِ ) چندگانگی / گروهی، گروه