پیشنهادهای کاردۆ / Kardo (١,٥٣٥)
کِثافَت: ١. چرک بودن ۲. پلیدی، پلشتی، چرک، ناپاکی ۳. [کهنه] انبوه شدن، درهم شدن، ستبر شدن ۴. ( فرد ) پست، فرومایه، ناکس، گند، پلید، ناپاک، بیهمەچیز
لَعنَتی: نفرین - شده، نفرینی
واجِد: ١. دارا، دارنده ٢. دارا، مایەدار، توانگر، پولدار ٣. یابنده
واجِدِ صَلاحیَّت: دارایِ شایستگی، دارایِ سزاواری، شایسته، سزاوار
واجِدِ شَرایِط بودَن: دارایِ پیشنیازها بودن، شایسته بودن
واجِدِ شَرایِط: دارایِ پیشنیازها، شایسته
مُتِقاضی: درخواستگر، درخواست - کننده، خواهنده، خواهان، خواستار، خواهشگر، وژولنده
تواناییِ خرید ( داشتن / نداشتن )
اِستِطاعَتِ خَریدِ آن را نَدارَم: تواناییِ خریدِ آن را ندارم
اِستِطاعَتِ مالی: تواناییِ دارایی، توانایی پولی، توانگری
اِستِطاعَت: ١. توانایی، نیرو ۲. سرمایه، توانگری ۳. ( اسلام ) نیرو و توانایی برایِ انجامِ برخی از دستورهایِ دینی
مُورِد: ١. بابت، باره، زمینه ۲. جریان؛ مشکل ۳. [کهنه] درونشد، درونرفت؛ نشستگاه، فرودگاه ۴. [کهنه] آبشخور ۵. درختچه ای همیشه سبز با گل های سفید و میوا ...
هَدَف قَرار دادَن: نشانه گرفتن، آماج گرفتن
اِستِقلال - طَلَبی: خودگردانیخواهی، خودگردانخواهی
اِستِقلال - طَلَب: خودگردانیخواه، خودگردانخواه
ریاسَتِ - جُمهور، ریاسَتِ - جُمهوری: رهبریِ - جمهور، رهبریِ - جمهوری
رَییسِ - جُمهور، رَییسِ - جُمهوری: رهبرِجمهور، رهبرِجمهوری
قابِلِ - اِجرا بودَن: انجامپذیر بودن، انجامدادنی بودن، شدنی بودن، پیشبردنی بودن
قابِلِ - اِجراء: انجامپذیر، انجامدادنی، شدنی، پیشبردنی
قابِلِ - اِجرا: انجامپذیر، انجامدادنی، شدنی، پیشبردنی
حُضور داشتَن: بودن، همراه / همپا بودن، همراهی / همپایی / همنشینی / همنشستی کردن، آمده بودن، در پیشگاه بودن
پارک کَردَن: نگهداشتن، ایستاندن
پارکینگ: ایستگاهِ خودرو، مانشگاه
خُروجی: برونشد، برونگاه، برونرفت، واشُدگاه
وُرودی: در، دروازه، درونشد
مُواظِب باش!: بپا!، هشیار باش!
عَمَلیّاتی: ١. روندی، فرایندی ٢. لشکرکِشانه، سپاەکِشانه، سربازکِشانه، یورشبرانه / تازشگرانه / آفندگرانه / پیکارجویانه؛ راهبردی ٣. انجامی، انجامگرایان ...
مَوارِد: ١. زمان، زمانها ٢. نکتەها ٣. نمونەها
تَصادُفی: ناگهانی، بختکی، یک هو، از رویِ پیشامد، پیشامدانه، ناخواسته
دُشمَنِ مُشتَرَک: دشمنِ یکسان
مُشتَرَک: باهم، همبهر، هنباز، انباز، همبهره؛ زناشویی، زن و شوهری؛ دوتنه، چندتنه؛ خریدار، مشتری؛ یکسان؛ هموند، وابسته؛ چندمعنا، چندمعنایی؛ همگانی
مَطبوعات: ١. چاپ و پخش ٢. گروهِ خبرگزاری، گروهِ چاپ و پخش؛ گروەهایِ خبرگزاری، گروەهایِ چاپ و پخش ٣. نوشتەهایِ چاپی، چاپشدەها، چاپشدگان، روزنامەها، اد ...
حُکمِ اِعدام: دستورِ مرگ، فرمانِ مرگ
مشمولِ سزایِ مرگ شدن، دستورِ / فرمانِ مرگ برایِ کسی بریده شدن
مَحکوم به . . . : ١. مشمولِ سزایِ . . . ، دستورِ / فرمانِ چیزی برایِ کسی بریده شدن ٢. دچارِ ( سرنوشتِ ) . . . ، سرنوشت کسی / چیزی . . . بودن
مَحکوم به نابودی: دچارِ ( سرنوشتِ ) نابودی، سرنوشت کسی / چیزی نابودی بودن
مَحکوم به باخت: سرنوشت باخت، سرنوشت بازندگی، سرنوشت شکست، سرنوشت کسی / چیزی باخت بودن
مَحکومیَّت: ۱. ( در قانونشناسی ) مشمولِ سزا بودن، شاملِ سزا شدن، تاواندِهی، تاواندَهندگی، سزاکِشی؛ بزەکارشناختەشدگی، دادباختگی، ایراختگی ۲. دستوردادە ...
پایگاهِ پدافندِ هوایی
ضِدِّهَوابُرد: پدافندِ هوابرد
ضِدِّهَوایی: پدافندِ هوایی
پَدافَندِ عامِل: پدافندِ کنشور
گذشت نکردن، نبخشیدن، امان ندادن
رَحم کَردَن: گذشت کردن، بخشیدن، امان دادن؛ چشمپوشی کردن
ضَرب کَردَن: ( رایش/ریاضی ) چندبرابر کردن / شمردن
حالَت: روال، روند، فرایند، دوره، زمانه، شکل، توان، سروسامان؛ اَستِش، کنونه، فتن، سان، چونی، چند و چونی، چگونگی، شیوه، گونه
وَلی - نِعمَت: ١. پشتیبان، پشتوانه، نگهدار، هوادار؛ نیکوکار ٢. مشتری، خریدار ٣. درخواست - کننده، درخواستگر
سَلبِ مَسئولیَّت: ١. رهاکردنِ سرپرستی / پایبندی، وظیفەزدایی، شانه خالی کردن، از سرِ خود باز کردن، از زیرِ بار دررفتن ٢. کارسِتانی، جایگاەستانی، درجەس ...
وَضعیَّت: ١. گذاشتن ( وضعیتِ قانون= قانون گذاشتن، قانونگذاری ) ، نهادن ٢. روال، کاروبار، روالِ زندگی، روالِ گذران، روند، فرایند؛ دوره، زمانه؛ شکل؛ تو ...
فاتِح: ١. گشاینده، گشایشگر، باز کننده ٢. چیره، پیروز ٣. جهانگشا، کشورگشا، سرزمین - گشا، شهرگشا ۴. بەدست - آورنده، بەچنگ - آورنده