کثافت

/kesAfat/

مترادف کثافت: آشغال، آلودگی، چرک، ریم، لجن، منجلاب، ناپاکی، نجاست، غلظت

متضاد کثافت: نظافت، لطافت

برابر پارسی: ناپاکی، آلودگی، پلیدی

معنی انگلیسی:
dirt, dirtiness, filth, grubbiness, impurity, muck, soil, crud, density, thickness, shit

لغت نامه دهخدا

کثافت. [ ک َ / ک ِ ف َ ] ( از ع ، اِمص ) کثافة. || ( در تداول فارسی زبانان ) چرکینی. پژوینی. ( ناظم الاطباء ). عدم نظافت. ( ناظم الاطباء ). شوخگنی. || پلیدی. نجاست. مقابل نظافت. ( فرهنگ فارسی معین ).

کثافت. [ ک َ ف َ ] ( از ع ، اِمص ) کثافة. هنگفتی. جسامت. ( ناظم الاطباء ). زفتی. انبوهی. درهمی. پیچیدگی. ( یادداشت مؤلف ). مقابل لطیفی :
لطیفی برآمیخته با کثافت
یقینی برابر شده با گمانی.
فرخی.
اجسام ز اجرام و لطافت ز کثافت
تدوین زمین را و تداویر زمان را.
ناصرخسرو.
کثافت همه سر بسر در زمینست
نظافت همه سر بسر در سماست.
ناصرخسرو.
تو می گویی از اینجا تا آسمان پانصد سال راه است. و کثافت هر آسمان پانصد سال راه است. ( تفسیر ابوالفتوح ، ازفرهنگ فارسی معین ). || غلظت. ( یادداشت مؤلف ) ( فرهنگ فارسی معین ).

کثافة.[ ک َ ف َ ] ( ع مص ) ستبر گردیدن و بسیار گشتن و در هم پیچیدن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ستبر وغلیظ شدن و فراهم شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). زفت شدن. ( دهار ). غلیظ گشتن و فزونی یافتن و در هم پیچیدن. ( از اقرب الموارد ). ستبری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( بحر الجواهر ). ضد لطافت. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

انبوه شدن، درهم شدن، ستبرشدندرفارسی به معنی چرک بودن وپلیدی میگویند
۱ - ( مصدر ) ستبر شدن غلیظ گشتن مقابل لطافت . ۲ - ( اسم ) ستبر ی ضخامت : [ تو میگوئی از اینجا تا آسمان پانصد سال راه است و کثافت هر آسمانی پانصد سال راه است ... ] . ( تفسیر ابو الفتوح ) ۳ - غلظت . ۴ - پلیدی نجاست مقابل نظافت . ۵ - چرک بودن چرکینی . توضیح در تداول بکسر اول تلفظ شود

فرهنگ معین

(کَ یا کِ فَ ) [ ع . کثافة ] (مص ل . ) پلیدی ، آلودگی .

فرهنگ عمید

۱. چرک بودن.
۲. پلیدی.
۳. [قدیمی] انبوه شدن، درهم شدن، ستبر شدن.

واژه نامه بختیاریکا

پَرچ؛ کِوِرِه

دانشنامه عمومی

کثافت (فیلم). کثافت ( به انگلیسی: Filth ) یک فیلم جنایی و کمدی سیاه محصول سال ۲۰۱۳ به نویسندگی و کارگردانی جان اس. برد است که بر اساس رمان «کثافت» اثر اروین ولش در سال ۱۹۹۸ ساخته شده است. این فیلم در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۳ در اسکاتلند، ۴ اکتبر ۲۰۱۳ در جاهای دیگر در بریتانیا و ایرلند و در ۳۰ مه ۲۰۱۴ در ایالات متحده منتشر شد. [ ۱] جیمز مک آووی، جیمی بل و جیم برودبنت بازیگران اصلی این فیلم هستند.
بروس رابرتسون یک افسر پلیس در ادینبورو، اسکاتلند است که از رشوه گیری، توهین، تحقیر و سوءاستفاده از اطرافیانش ابایی ندارد. . .
جیمز مک آووی در نقش بروس رابرتسون
• جیمی بل در نقش ری لنوکس
ادی مارسن در نقش کلیفورد بلیدز
ایموجن پوتس در نقش آماندا دوراموند
برایان مک کاردی در نقش داگی گیلمن
ایمان الیوت در نقش پیتر انگلز
گری لوئیس در نقش گاس باین
شانا مک دونالد در نقش کارول رابرتسون
• جیم برودبنت در نقش دکتر رُسی
رمان ولش در سال ۱۹۹۸ به چاپ رسید اما بعد از سال ها رد و بدل شدن و دست به دست شدن میان تهیه کنندگان مختلف در سال ۲۰۱۳ به فیلم تبدیل شد. [ ۲]
فیلم در وبسایت راتن تومیتوز توانست ۶۳٪ آرا را با میانگین امتیاز ۶٫۲ از ۱۰ را از ۸۶ نقد کسب نماید و همچنین در وبسایت متاکریتیک فیلم امتیاز ۵۶ از ۱۰۰ را به دست آورد که به معنی متوسط بودن فیلم از دیدگاه این دو وبسایت است. [ ۳]
عکس کثافت (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

filth (اسم)
پلیدی، الودگی، هرزه، کثافت، چرک، خرده ریز

contamination (اسم)
الودگی، کثافت، الایش، لوی، ناپاکی

pollution (اسم)
الودگی، کثافت، لوی، ناپاکی

impurity (اسم)
الودگی، کثافت، ناپاکی، چرک

mire (اسم)
گرفتاری، باتلاق، باطلاق، کثافت، لجن، گل وشل

muck (اسم)
غضب، پهن، کثافت، سرگین، کود، کود تازه

dirt (اسم)
خاک، لکه، کثافت، چرک

jakes (اسم)
اشغال، کثافت، ترشح مدفوع

soilure (اسم)
لکه، کثافت، چرک، الوده سازی

smirch (فعل)
خوار کردن، لکه دار کردن، کثافت

smooch (فعل)
کثافت، بوسیدن و عشقبازی کردن

sully (فعل)
لکه دار کردن، کثافت، الوده شدن

slubber (فعل)
کثیف کردن، لک کردن، سرهم بندی کردن، کثافت

فارسی به عربی

تلوث , شائبة , غزارة , ماء آسن , وحل , وسخ

پیشنهاد کاربران

وقتی میخوای به یه نفر بگی خیلی کثافتی یا نجسی، از کلمه Filthy استفاده میشه، اکثرا له اشتباه زدن Dirt و Dirty, که بیشتر واسه خاک و خاکی استفاده میشه نه واسه کثیف و کثافت!
squalor
کثافت یعنی گوه دماغ خون
کِثافَت:
١. چرک بودن
۲. پلیدی، پلشتی، چرک، ناپاکی
۳. [کهنه] انبوه شدن، درهم شدن، ستبر شدن
۴. ( فرد ) پست، فرومایه، ناکس، گند، پلید، ناپاک، بیهمەچیز
واژه کثافت
معادل ابجد 1001
تعداد حروف 5
تلفظ [ke ( a ) sāfat]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: کَثافة]
مختصات ( کَ یا کِ فَ ) [ ع . کثافة ] ( مص ل . )
آواشناسی kesAfat
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان عامیانه
دوستمون میترا گفتن منم میگم
اگه شخصی یا اشخاصی در مکان در ست نباشن میشه کثافت مانند ( خون ) اگر بریزه رو لباس میشه کثافت ولی در بدن نقش مهمی داره
در مورد انسان هم این مورد ذکر میکنه
کثافت فوشه ولی واقعا بعضی آدما کثافتند
کثافت وقتی واقعا یکی رو از تح دلت عاشقش باشی و غیراز اون کسیو نداشته باشی
ناپاک
به چیز آلوده گویند همچنین به آدم آلوده به بدرفتاری و بد دهنی
آدم بد دهن و بد کاره
کثافت به شخص یا اشخاصی اطلاق می شود که در مکانی بجز مکان اصلی خود هستند.
در افغانستان به معنی چگالی است
پلشتی ( در کنار دیگر برابرهای یاد شده در بالا )
اشغال ، لجن
گناه هست. هم حق الله و حق الناس
کثافت کلمه ی تحقیر آمیزی است

این واژه شاید ایرانی و آریایی باشد نه سامی چون :
واژه فـتن ( فت=حال ـَن=پسوند کنشمندی ) به معنای حالت ساخته شده از فت به معنای حال وضع که در واژگان لتافت ( لطافت ) و نزافت ( نظافت ) و بارفتن ( بار=باریک، بارفتن=ظریف - نازک ) به کار رفته است. فت در سنسکریت به شکل پسوند पद pada به معنای وضعیت آمده است.
...
[مشاهده متن کامل]

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس