پیشنهاد‌های کاردۆ / Kardo (١,٥٢٥)

بازدید
٣,٧٢١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ساکِت: ١. خاموش، آرام، بی - سِدا، بی - صدا، لب - بسته، دهن - بسته ۲. کسی که چیزی نگوید ۳. ( جملەوار، دستوری ) [مردمی] خاموش! هیچی نگو! هیچی نگید! دهن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مُرور کَردَن: ١. دوباره نگاه کردن، دوباره خواندن، بازخوانی / بازنگری / بازبینی کردن ٢. یادآوری کردن، به یاد آوردن ٣. گذشتن، گذر کردن، رد شدن؛ رفت - و ...

پیشنهاد
١

اَمر وَ نَهی کَردَن: ١. ( دین ) واداشتن و بازداشتن ٢. دستور دادن، فرمان دادن ٣. سرکردەگری کردن، سرپرستگری کردن، آقابالاسری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اَمر وَ نَهی: ١. ( دین ) واداشتن و بازداشتن ٢. دستور، فرمان ٣. سرکردەگری، سرپرستگری، آقابالاسری

پیشنهاد
١

اَمرِ به مَعروف وَ نَهی اَز مُنکَر: واداشتن به نیکی و بازداشتن از بدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رَمّال: ١. مهرەانداز، کفبین، فالبین، فالگیر، وردنویس، نیایشنویس ٢. ریگها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نَظَر زَدَن: چشم زخم رساندن، چشم زدن، چشم زخم زدن. به چشم بد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حَکیم ١. پزشک ۲. دانا، دانشمند، خردمند ۳. فیلسوف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حَکیم - باشی: [کهنه] ١. سرپزشک ٢. پزشکِ دربار

پیشنهاد
١

مُبارِزەیِ طَبَقاتی: پیکارِ میان - تودەای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طَبَقەیِ حاکِم: تودەیِ چیره / فرمانروا

پیشنهاد
١

طَبَقەیِ بالایِ اِجتِماع: تودەیِ بالایِ مردم / همزیستگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طَبَقەیِ اِجتِماعی: تودەیِ مردمی / گروهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طَبَقەیِ پایین: رستەیِ / تودەیِ پایینِ مردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طَبَقەیِ مُتِوَسِّط: رستەیِ / تودەیِ میانەیِ ( مردم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طَبَقەیِ کارگَر: رستەیِ کارگر، تودەیِ کارگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

طَبَقه ١. پله، درجه ۲. ( مردم ) توده، گروه، دسته، رسته، رده ۳. ( خانه، ساختمان، ساختار، سازه ) اُشکوب، اُشکوبه ۴. ( زمین - شناسی ) چینه ۵. دسته، گروه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تَسلیم: ١. واگذاری، واسپاری؛ گردن نهادن، وادادن، وادهی، پسدهی، بازگردانی، پیشکش کردن؛ پذیرش ٢. واداده، تن - درداده، فرمانبر، فرمانبردار، پیرو، رام، ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سِفارَت: ( سیاسی ) ١. دفترِ نمایندگی، دفترِ فرستادگی ٢. میانجیگری ٣. پیام، پیغام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سَفیرِ کَبیر: ( سیاسی ) سرنماینده، سرفرستاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سَفیر: ( سیاسی ) نماینده، فرستاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اِقدامات: ١. گامبرداریها، گامگذاریها؛ گامها؛ کوششها؛ پیشرویها ٢. کنشها، کارها، رفتارها ٣. دلیریها ۴. آغازها، پرداختنها، دست - بەکارشدگیها، پاپیشگذاری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اِقدام: ١. گامبرداری ( کردن ) ، گامگذاری ( کردن ) ؛ گام، گامها؛ کوشش ( کردن ) ، پیشروی ( کردن ) ٢. کنش، کار، رفتار ٣. دلیری؛ دلیر کردن ۴. به سوگند وا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نیروهایِ مُسَلَّح: نیروهایِ تفنگدار، نیروهایِ جنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کودِتا: براندازیِ جنگی، فراخیزِ ارتشیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مُزاحِمَت: ١. سرباری، سربار شدن، سرخری، سرخر شدن، دست - وپاگیری، دست - وپاگیر شدن ٢. مایەیِ رنجش بودن / شدن، مردم - آزاری، آزاردهی، آزاردهندگی، خرمگس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چِراغ - قُوّه: چراغ - دستی، چراغِ باتِریدار، چراغِ باتِریخور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مُزاحِم: ١. سربار، سرخر، دست - وپاگیر ٢. مایەیِ رنجش، مردم - آزار، آزارده، آزاردهنده، خرمگس ٣. رنجەآور، رنجاور ۴. آشوبگر ۵. دردسرساز، پردرد ۶. آرامش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حَریم: ١. قلمرُو؛ گستره، پیرامون؛ سرا، بارگاه ٢. جایِ مقدس ٣. [کهنه، دین] نارواشده ﴿حرام - شده﴾

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُتِجاوِز: ١. دستدراز، دست - انداز، دستیاز، چنگ - انداز، چنگیاز، مرزشکن، هریمشکن، ستمگر، زورگو ٢. سرپیچی - کننده، گردنکِش، سرکِش ٣. یورشگر، تازشگر، ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تَجاوُز: ١. دستدرازی، دست - اندازی، دستیازی، چنگدرازی، چنگ - اندازی، چنگیازی، مرزشکنی، هریمشکنی ٢. سرپیچی ٣. یورش، تازش ۴. گذشت، چشمپوشی، بخشش، آمرزش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وُرود مَمنوع: درون شدن / درون رفتن /درونشد / درونرفت / درونروی / تورفتن روا / قانونی نیست، رفتن به اینجا / آنجا قانونی نیست

پیشنهاد

وُرود مَمنوع اَست: درون شدن / درون رفتن /درونشد / درونرفت / درونروی / تورفتن روا / قانونی نیست، رفتن به اینجا / آنجا قانونی نیست

پیشنهاد
١

مَنطَقەیِ مَمنوعه: گسترەیِ / قلمروِ مرزبندی - شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَنطَقەیِ مَمنوع: گسترەیِ / قلمروِ مرزبندی - شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مَمنوعه: نارَوا، ناقانونی، پیشگیری - شُده، بازداشته، بسته، بستەشده، مرزبندی - شده، پنامیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مَمنوع: نارَوا، ناقانونی، پیشگیری - شُده، بازداشته، بسته، بستەشده، مرزبندی - شده، پنامیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قَطعِ رابِطه: پیوندزدایی، پیوندشکنی، پیوندگسلی، از کسی بریدن، گسستِ همنشینی / دوستی / رفت و آمد / پیوند؛ گسستِ / گسلِ / پایاندهی همکاری

پیشنهاد
١

قَطعِ رابِطەیِ عاطِفی: گسستِ / گُسلِ / پیوندزداییِ / پیوندشکنیِ / نابستگیِ احساسی

پیشنهاد
١

قَطعِ رابِطه کَردَن: پیوندزدایی کردن، از کسی بریدن، همنشینی / دوستی / رفت و آمد نکردن؛ همکاری نکردن، دست از همکاری کشیدن، به همکاری پایان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کِثافَت: ١. چرک بودن ۲. پلیدی، پلشتی، چرک، ناپاکی ۳. [کهنه] انبوه شدن، درهم شدن، ستبر شدن ۴. ( فرد ) پست، فرومایه، ناکس، گند، پلید، ناپاک، بیهمەچیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لَعنَتی: نفرین - شده، نفرینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واجِد: ١. دارا، دارنده ٢. دارا، مایەدار، توانگر، پولدار ٣. یابنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجِدِ صَلاحیَّت: دارایِ شایستگی، دارایِ سزاواری، شایسته، سزاوار

پیشنهاد
١

واجِدِ شَرایِط بودَن: دارایِ پیشنیازها بودن، شایسته بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واجِدِ شَرایِط: دارایِ پیشنیازها، شایسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مُتِقاضی: درخواستگر، درخواست - کننده، خواهنده، خواهان، خواستار، خواهشگر، وژولنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تواناییِ خرید ( داشتن / نداشتن )

پیشنهاد
١

اِستِطاعَتِ خَریدِ آن را نَدارَم: تواناییِ خریدِ آن را ندارم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اِستِطاعَتِ مالی: تواناییِ دارایی، توانایی پولی، توانگری