پیشنهادهای کاردۆ / Kardo (١,٥٢٥)
خَدَماتی: خدمت - رسان، خدمت - گزار، خدمتی، زاور، زاورانه
کِشوَرهایِ مُشتَرِک - اُلمَنافِع: کشورهایِ همسود
مُشتَرِک - اُلمَنافِع: همسود
مُبَلِّغ: ١. آگهیدهنده، آگهگستر ٢. پیامرسان، پیام - آور، خبررسان؛ پیامرسانِ / پیام - آورِ دینی ٣. گسترشدهنده، رساننده، فرارسان، فراگستر؛ شناساگر، شنا ...
تَبلیغ: ١. آگهی، آگهیِ / پیامِ بازرگانی، آگهگستری ٢. پیامرسانی، خبررسانی؛ پیامرسانیِ دینی ٣. گسترش، رسانش، فرارسانی، فراگستری؛ شناساندن، شناسانش ۴. ر ...
مُسابِقه: چالش، بازی، همتازی، همآورد، آورد، زورآزمایی، پیکار، پیشی، پیشجویی؛ آزمون، آزمایش
مَلَکەیِ زیبایی: شهبانویِ زیبایی ( beauty queen ) ، بانویِ جهان ( miss universe )
حَقّ: ١. [دربرابرِ نادرست] درست، راست: گفتەیِ درست ۲. آزادی، توانایی، گزیر، اختیار ۳. هزینه؛ کارمزد ۴. کمک - هزینه؛ کمکِ دارایی، کمکِ پولی ۵. جیره، س ...
دَر حالِ اِنقِراض: رو به نابودی، در روندِ نابودی
دَر حالِ اَنجامِ خِدمَتِ وَظیفەیِ عُمومی: در روندِ انجامِ خدمتِ وظیفەیِ همگانی، در روندِ انجامِ خدمتِ سربازی
دَر حال: در دم، همان دم، همان گاه، بی - درنگ دَر حالِ: در روندِ، در زمانِ، در کارِ، سرگرمِ، داشتم، داشتی، داشتید، داشت، داشتیم، داشتید، داشتند
مِلکِ خُصوصی: داراییِ / خانەیِ / زمینِ فردی، داراییِ ویژگانی
حالی به حالی: دگرگون؛ برانگیخته، داغ
مَنطَقەیِ مُعتَدِله: میانەسار، میانسار، میانەسیر، میانسیر، گسترەیِ میانه
مُعایِنه: ١. وارسی، بررسی، بازدید، بازرسی ٢. آزمایش، بررسیِ پزشکی ( بیمار ) ، تندرستی - سنجی، سلامت - سنجی، بیماربینی
مُعایِنەیِ فَنّیِ خودرو: بازدیدِ فنیِ خودرو
مُعایِنەیِ فَنّی: بازدیدِ فنی
سُکونَت: ١. ساکن / باشنده / زیستور شدن، خانەگزینی، خانه گزیدن، خانەگیری، خانه گرفتن ۲. [کهنه] آرامش ۳. [کهنه] فرمندی، سنگینی، ارجمندی
اِجازەی اِقامَت: پروانەیِ ساکن - شدگی
اِقامَت: ١. ماندن، ماندگاری، زیستوری، ساکن شدگی، بودن ۲. پروانەیِ ساکن شدگی ۳. [کهنه] برپا داشتن، برپا کردن، بەجا آوردن
اِتِّصالیِ داخِلی: ١. پیوندِ / پیوستِ / همرسانیِ / چسبیدگیِ درونی ٢. ( کهربا / الکتریسیته ) برخوردِ درونی؛ راەشکنیِ / گذرگاەشکنیِ / چرخگاەشکنیِ درونی
اِتِّصالی پِیدا کَردَن: ١. دچارِ پیوند / پیوست / همرسانی / چسبیدگی شدن ٢. ( کهربا / الکتریسیته ) دچارِ برخورد ( کهربایی / الکتریکی ) شدن؛ دچارِ راەشک ...
اِتِّصالی: ١. پیوند، پیوندشدگی، پیوست، پیوست - شدگی، بەهمرسی، همرسانی، چسبیدگی ٢. [کهربا / الکتریسیته] برخورد ( کهربایی / الکتریک ) ؛ دچارِ راەشکنی / ...
اِتِّصال: ١. پیوند، پیوندزنی، پیونددهی، پیوندشدگی، پیوست، پیوست - شدگی، بەهمرسی، همرسانی، چسبیدگی ٢. [کهربا / الکتریسیته] برخورد ( کهربایی / الکتریکی ...
اِنحِصارِ وِراثَت: ویژەسازیِ / دربست - سازیِ نیامانده، نیاماندەبرداری، نیاماندەبری، نیاماندەگیری
اِنحِصار: خودویژەسازی، ویژەسازی، ویژه بودن، ویژگی، دربستی، دربستگی، دربست بودن، دربست - سازی، در دست گرفتن، بەدست آوردن، گرفتن
سَنَدِ مالِکیَّت: گواهیِ دارندگی، بنچاکِ دارندگی
سَنَد: گواهی، گواه، برگه، پنچاک، بنچک، پیمان، پیمان - نامه، دستک، دبیزه، تزده
حَقِّ تَقَدُّمِ دَر رانَندِگی: ( سواره ) حقِ پیشی گرفتن / پیشتازی در رانندگی
حَقِّ تَقَدُّمِ عُبور با وَسیلەیِ نَقلیەیِ مُقابِل: ( سواره ) حقِ پیشی گرفتن / پیشتازی با خودروِ / ترابرِ روبەرو
حَقِّ تَقَدُّم: ( سواره ) حقِ پیشی گرفتن، حقِ پیشتازی؛ ( پیاده ) حقِ پیشی گرفتن، حق پیشگامی
حَقِ تَقَدُّمِ عُبور: ( سواره ) حقِ پیشی گرفتن، حقِ پیشتازی؛ ( پیاده ) حقِ پیشی گرفتن، حق پیشگامی
مَردِ حِسابی: مردِ کامل، مردِ بامنش؛ ( گفتاری ) آقا جان
اِملاء: گفتارنویسی، گفتەنگاری، درستنویسی
اِملا: گفتارنویسی، گفتەنگاری، درستنویسی
اِنشا: ١. نوشتۀ ادبی، نوشتار، گفتارنامه ۲. ( نامِ بنواژه ) آموزش نویسندگی؛ نگارش ۳. نویسندگی ۴. ( نامِ بنواژه ) آفریدن، پدید آوردن ۵. ( نامِ بنواژه ) ...
اِنشاء: ١. ( آموزشی ) نگارش ٢. نویسندگی ٣. سرایندگی، چامەسرایی، چامەگویی ۴. آفرینش، ساخت
تَعارُف: ١. خوشامدگویی کردن به همدیگر؛ فراخواندن ۲. رودربایستی کردن؛ شرم کردن ۳. پذیرایی کردن ۴. [کهنه] یکدیگر را شناختن ۵. [کهنه] با یکدیگر آشنا شدن
تَعارُف: ١. خوشامدگویی به همدیگر؛ فراخوان ۲. رودربایستی؛ شرم ۳. پذیرایی ۴. [کهنه] شناخت یکدیگر ۵. [کهنه] آشنا شدن
حُکمِ اِنتِقال= دستورِ جابەجایی
اِنتِقال: ۱. جابەجاییِ کسی / چیزی ۲. جابەجا شدن ۳. گسترده شدن، پخش شدن، واگیر شدن ۴. ( همزیستگاەشناسی ) جابەجاییِ / واگذاریِ سامانەیِ مردمی ۶. ( ریاض ...
رو به رُشد: بزرگ - شونده، بالنده، گسترش - شونده، روبەگسترش، سبزشونده، فزاینده
سَرزَمینِ مُوعود: سرزمینِ نویدشده
وَعدەیِ غَذایی: نوبتِ خوراک، چاشت، بِیل
مُتِعَجِّب: شگفت - زده، سرگشته، خیرەشده، مدهوش، مات - شده، هاج - و - واج، دهان - دره
تَعَجُّب: شگفت، شگفتی، شگفتایی، شگفت - زدگی، سرگشتگی، خیرگی، مدهوشی، مات - شدگی
مُصَمَّم: ۱. گزینش - کرده، آرمانمند، برآن - شده، آهنگ - کرده، بااراده، باگزیر، گزیرش - کرده، استوار، پابرجا، پایدار ۲. [کهنه] پایدار و استوار ۳. [کهن ...
عَوارِضِ جانِبی: پِیامد، پیامدها، پیامدِهای بد، پیامدهایِ وارونه، پیامدزاها، آسیبزاها
عارِضەیِ جانِبی: پِیامد، پیامدِ بد، پیامدِ وارونه، پیامدزا، آسیبزا
حالی به حالی شُدَن: دگرگون شدن؛ برانگیخته شدن، داغ شدن