پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٥٤١)

بازدید
١,٤١٣
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی بزرگ، گل و گشاد، پت و پهن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

This humorous phrase usually suggests that one is crazy. عبارتی طنزآمیز برای بیان دیوانگی کسی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to twist into or as if into a strained shape or expression. چهره درهم پیچیده یا به حالت و شکل فشرده درآمده، چهره از ریخت افتاده.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاب در، درگاهی، چارچوب در.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

The outdoors, particularly in reference to a large park or wilderness area, especially when expressed as healthy or favorable. رفتن به طبیعت بکر و ف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A feeling of sadness about something sad or wrong or about a mistake that you have made, and a wish that it could have been different حسرت بزرگ ناشی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زندگی پس از مرگ، جهان آخرت، آن دنیا، وادی خاموشان.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگ جهانی اول

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گتسبی بزرگ ( انگلیسی: The Great Gatsby ) رمانی نوشته نویسنده آمریکایی، اف. اسکات فیتزجرالد است که در سال ۱۹۲۵ منتشر شد. این رمان که داستان آن در عصر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Some people use expressions such as for God's sake, for heaven's sake, for goodness sake, or for Pete's sake in order to express annoyance or impatie ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An act of staying awake, especially at night, in order to be with a person who is very ill or dying, or to make a protest, or to pray. شب زنده داری ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Emotionally stirred ( as with gratitude ) . جوگیر شده، هیجانی شده. Slightly unbalanced mentally. اندکی دچار اختلال روانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

slang ) sometimes used as a term of address for attractive young women. belle. a young woman who is the most charming and beautiful of several rivals ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A small group of trees. گروهی کوچک از در خت ها، درختزار کوچک، یک گله درخت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A short piece of furniture ( such as a sofa ) intended to seat two persons especially facing each other. نوعی مبل یا کاناپه که برای گپ و گفت چهره به ...

پیشنهاد
٠

to decide you are going to do something and to put a lot of effort into doing it. اراده و کوشش کردن برای انجام کاری.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you lack sympathy ( a feeling of sadness on behalf of someone else ) , you're unsympathetic. خشک و جدی، بدون ابراز همدلی و همدردی, نداشتن هیچ احس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An expression used to express praise or pride for a female with whom one has a close relationship, especially one's daughter. در تحسین و تشویق: دخت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Having class involves good manners, politeness, pride without showboating, empathy, humility, and an abundance of self - control. انسان خوش رفتار، ع ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

From the beginning for a second or subsequent time. پله اول، از اولِ اول، از صفر، دوباره از همان اول. مثال: He doesn't want the hassle all over aga ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An agricultural labourer bound by the feudal system who was tied to working on their lord's estate. کارگر کشاورز مقید به نظام فئودالی که به کار در ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پالاتشینکه ( جمع: پالاتشینکن ) Palatschinke ( plural palatschinken ) is a thin cr�pe - like variety of pancake of Greco - Roman origin. The dessert ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A gap in the market is an area that businesses don't currently serve but that there is customer demand for. This could be a new and unique product or ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

The phrase "Get Over It" means to accept something that happened in the past and move on. درز گرفتن موضوع یا ماجرایی که در گذشته رخ داده است، بی خیا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Faithful to one's sovereign, government, or state. وفادار به حاکمیت، دولت یا حکومت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استنتاج ( چیزی ) از داده ها، بیرون آوردن یا توسعه ( چیزی نهفته یا بالقوه ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Conjure up. dig into the past. dwell on/dwell upon. educe. elicit. تداعی کردن، زنده کردن گذشته، به فکر فروبردن، در کشیدن از، بیرون کشیدن، برانگیختن. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کله خر ( به معنای نترس ) .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الحق و الانصاف.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Offended. آزرده خاطر، ضدحال خورده، کسی که توی ذوقش خورده، لطمه خورده. مثال: His injured pride. ترجمه پیشنهادی: غرور لطمه خورده او.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( informal ) to warn somebody about something that is going to happen or has happened, especially something illegal. کاری یا چیزی غیرقانونی که رخ دا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Something that is appalling is awful or horrible, causing dismay or disgust. آدم یا هر چیز ترسناک، وحشتناک یا نفرت انگیز.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In a way that shows that you are thinking carefully and quietly. متفکرانه، آرام، بادقت. مثال: He chewed reflectively. ترجمه تحت اللفظی پیشنهادی: م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادای آمریکایی ها را درآوردن، آمریکایی بازی درآوردن، خود را آمریکایی جا زدن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برخی از کلماتی که در انگلیس آمریکایی رایج است: Some examples of Americanisms include "restroom" instead of "toilet, " "elevator" instead of "lift, " ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To embrace someone affectionately or thankfully. به رسم سپاس یا مهربانی دست بر گردن کسی انداختن.

پیشنهاد
٠

To behave in a silly way, especially in a way that might have dangerous results. احمقانه رفتار کردن؛ به ویژه رفتاری که پیامدهای خطرناکی در پی داشته ...

پیشنهاد
٠

Fool around ( with somebody ) to have a sexual relationship with another person's partner. با پارتنتر یک نفر دیگر روی هم ریختن/رابطه سکسی داشتن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Someone who is difficult behaves in an unreasonable and unhelpful way. نامعقول و غیرمنطقی بودن، ضدحال بودن. مثال: I had a feeling you were going to ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The woman that a person is having a sexual relationship with, but is not married to. دلبرک، نشمه، رفیقه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. ( of a person or their manner ) quiet and rather reflective or depressed. از تب و تاب افتاده، دمغ شده، آرام گرفته، فکری شده. 2. ( of colour or l ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

To stop feeling upset, angry, or excited, or to stop someone feeling this way. عصبانی نشو، آرام بگیر.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. : having a nose running or fouled with nasal mucus. بینی دارای آبریزش. 2. : small and contemptible : snotty. بینی کوچک و بدریخت، مفو.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You can use 'at your service' after your name as a formal way of introducing yourself to someone and saying that you are willing to help them in any ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

high - spirited child. بچه تخم جن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To move around in a busy way or to hurry someone in a particular direction . هول هولکی و با عجله به سمت خاصی رفتن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. A snake pit is, in a literal sense, a hole filled with snakes. چاله یا گودال پر از مار و افعی. 2. In idiomatic speech, "snake pits" are places o ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Can be used when a person is alone and not with anyone else. یک تنه، یکه و تنها، تک و تنها.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رودربایستی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوچ گرایی اخلاقی: نظریه ای فرااخلاقی است که بنابر آن تفاوتی بین درست و نادرست اخلاقی وجود ندارد.