پیشنهادهای هریکان دارنیک وند (٣١٥)
لری بختیاری دیار، جزنشو:معلوم مثال دیار نهد کی یای؟معلوم هست کی میای؟ جزنشو نکنه بهدارس کردوم:انرا مخفی کردم مشخص نیست
زبان لری یک زبان اصیل و بومی ایران است من لر بختیاریم و اکثر کلمه هایی که داریم همریشه با پارسی باستان و ایلامیت نه پهلوی مانند کهرستن لری، کاهلستن ا ...
فینگنیدن ( فیژمگنایدن ایلامی ) =دزدیدن فینگهستن ( فاینگاهستن ایلامی ) =دزدیده شدن زایار ( زایار ایلامی ) =مردم، ملت، جامعه اشک، کلوگری ( اشک پهلوی، ک ...
لری یک زبان اصیل است بومی ایران نه لهجه اس و نه گویش و از پارسی پهلوی هم نیس بلکه همریشه با پارسی باستان و ایلامی است هر کلمه میخواید از من بپرسید تا ...
لری بختیاری چندیک، سرچین، تاوینا:مساوی، برابر
در لری بختیاری به معنای چشم
کال در بختیاری یعنی قهوه ای و تیه کال میشه چشم قهوه ای استعاره از چشم رنگی میباشد
لری بختیاری سر:اضافه دو سر پنج ابو هفت ۲ به اضافه ۵ مساوی با هفت است
لری بختیاری تک:فقط تک خوت بیو فقط خودت بیا
لری بختیاری تمات:گوجه
لری بختیاری کلا:عقاب
در لری بختیاری شیتوک:عنکبوت پتل:سوسک پرپروک:پروانه
کلمه اردی ترکی و از اردو گرفته شده معدل ان در لری سپه میباشد
لری بختیاری هنگامه:حماسه، کولاک مثال هم پیا ک اوو منه جنگه هنگامه کرد دشمنیل گروسستن ز کشس ان مرد امد در میدان جنگ حماسه افرید و دشمنان از وی فرار کر ...
در لری بختیاری سِوات ( با کسره کشیده ) :تصویر
قشقایی ها نژاد خلصی نیستند انان ترکیبی از لر، عرب و ترک اند. اولین بار انان میش قراولان ارتش مغول بودند که به ایران امدند و به دشت مغان رفتن و بعد در ...
لری بختیاری، رازدار، جابه دار:محرم
لری بختیاری گرد:جمع گردواری:جمع اوری
لری بختیاری پِرچَل:کثیف
لری بختیاری کُل، لِوَ ( ( فتحه و ضمه کشیده ) ) ، کَلُو:دیوانه، کله شق بورچال، وِر، هات:کودن، گیج، خرنفهم
لری بختیاری جِنگ: شدت، اوج جَی، جنگ ( ( با فتحه کشیده ) ) :جنگ جنگه:میدان جنگ
ایذه یعنی تاریخ چند هزارساله لر ایذه یعنی اتابکان ایذه یعنی شکوه و جلال ایذج معرب شده ی ایذگ است در لری به ان گاهی نیز ایذَی میگویند ( ک و گ اگر در ...
در لری بختیاری هالو:دایی کیچی:عمه بته، بتی، دائیزه:خاله تاته:عمو
لری بختیاری کیچی:عمه تاته:عمو
لری بختیاری پچک، نتار:دنیا، جهان، هستی
لری بختیاری انکمی، انکه:یعنی مثال: دوی بختیاری انکه چن؟انکمی بردشیر میدانی بختیاری یعنی چه؟یعنی شیرسنگی
لری بختیاری ری، پوز، پک و پوز:صورت، قیافه منگال:چهره، رخسار
لری بختیاری نُفت، پِت:بینی مر و مف، مف چرچر:اب بینی
در لری بختیاری پز:تکبر پزین:متکبر
در لری بختیاری لَول:دوست لَولَل:دوستان
بهداروند یا بختیاروند بزرگترین باب ایل بختیاری با جمعیتی حدود یک میلیون نفر است. این باب از مردمان اصیل لر هستند و قدمتی تاریخی دارند و چون در جنگ ها ...
گئویل بختیاری! میخوام یک اعتراف تلخ بکنم که ما بختیاری نیستیم!لر نیستیم و به لر خیانت کردیم! بختیاری واقعی اجدادمون بودند که مثل بردشیر سفت و محکم بو ...
لری بختیاری کَلُو گِری، اَشک:عشق ( ( اشک پارسی است و معرب شده ان عشق است ) )
لری بختیاری بِئوو:پدر بَوه:بابا دا، دایَ:مادر گئوو، گگه، برار:برادر دئوو، دده، خوور:خواهر
لری بختیاری دائیزه، بتی، بته:خاله کیچی:عمه تاته:عمو هالو:دایی
در لری بختیاری خاله میشود دائیزه
لری بختیاری پرونا:مربی
دِوُندِر یک کلمه ی قدیمی ایلامیست
لری بختیاری گین، جُو:جان
لری بختیاری شَوپَر، شوگرد:خفاش شاپیلیش:پرنده ای چون خفاش
در لری بختیاری کِتَو، سَی:سگ سِگوو:توله سگ
در لری بختیاری بِئیگ بَرُو:عروسی اَو بیگ:غذای عروسی
لری بختیاری بِئیگ:عروس دُوا:داماد
در لری بختیاری گی، ات:گوه، مدفوع مسته:ادرار
در لری بختیاری وخت، دم، دمُو:هنگام، وقت
در لری بختیاری سَکو، تا، سَ، هیمسَ:اکنون مثال تا یام تیت:الان می ایم نزدت سکو ایم وایک ریم:الان باهم میرویم هیمس ملقنیدیس:الان خوردیش
در لری بختیاری لیش، بد:بد، گند لیشی:بدی
لری بختیاری چار نَرِ:مربع سه نر:مثلث گردلی:دایره
لری بختیاری پیا:مرد
در لری بختیاری جغله، جائل، تیله تر:جوان جغله جَوار:نوجوان تاته:پیرمرد دالوو:پیرزن