پیشنهادهای هریکان دارنیک وند (٣١٥)
در لری بختیاری مَن:فکر، اندیشه این لغت از لغات اصیل پارسی است برای نمونه بهمن ( ( به مَن ) ) بهترین اندیشه
لری بختیاری ویر:یاد، هوش
لری بختیاری وُلات، داوار:وطن، میهن، زادگاه آستُو:کشور
در لری بختیاری شَولار، پاکَش:شلوار گُرده پا:شرت جووه:پیراهن
لری بختیاری پوشِن:لباس
لری بختیاری لاهار، بُروک:پیکر، اندام، تن، بدن
در لری بختیاری گاشَه، بلاکم، بساکم:شاید، احتمالا
در لری بختیاری هووه، مالگه:خانه توو:اتاق چالَه دُو:اشپزخانه
بختیاری ها نژاد خالص پارسی نیستند برخی به اشتباه میگویند که لر ها پارس اند ولی اگر تاریخ را کمی بخونید متوجه میشید لرها از نوادگان ایلامیان هستند و ب ...
در لری بختیاری گَده:معده گُردالَ:کلیه
در لری بختیاری هین:خون خین:قتل خینی:قاتل برخی به اشتباه هین را خین میگویند که جمله را تغییر میدهد
در لری بختیاری پیَل، پیایل، زایار:مردم، ملت، جامعه مِن زایاری:بین المللی
در لری بختیاری نشسته گه:مجلس بنشین:محل اجلاس مثال: منه بنشین نشستگه پیایل ی گل جا ورم دادن معنی:در محل لرگزاری مجلس مردم به من یک جای کوچک دادند
در لری بختیاری به دنیا، هرگژ، هرجک:اصلا، ابدا
در لری بختیاری الا سهتی:البته