تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

شدنی و دست یافتنی مترادف ها achievable, obtainable, reachable, feasible

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ملالت - خستگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

1 - خوراک - خوردنی 2 - مقوی - تقویت کننده ( هر چیزی که باعت شود فکر، احساس و یا ایده ای زودتر رشد کند )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

فلاشر ماشین - چراغ چشمک زن ماشین که در زمان گردش به چپ و راست استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع غذای کره ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دل به دریا زدن - ریسک کردن در انجام کاری - دست به هر کاری و هر تلاشی زدن برای رسیدن به هدف و موفقیت خاص

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تسویه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تسویه - تصفیه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

نفوذ کردن - رخنه کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

غذا های سرشار از مواد مغذی و ویتامین مانند اسفناج، ساردین، بلوبری و ماهی آزاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

موقت رئیس جمهور موقت interim president

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

هیاهو He moved to his parents' farm to have a break from the hustle and bustle of the big city. او برای رهایی از هیاهوی شهر بزرگ به مزرعه والدینش رفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ایده گرفتن - ایده پردازی

پیشنهاد
٨٠

منم مثل تو نمیدونم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاملا دقیق You explain this issue down to a T. شما این بحث را کاملا دقیق توضیح دادید.

پیشنهاد
٣٨

اجازه داده که کسی قسر در بره ( قسر در رفتن ) نادیده گرفتن خطا یا اشتباه کسی I came to work over an hour late today but luckily my boss was in a goo ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مهر کسی به دل مشستن تو اولین دیدار how was your date? It was great! we really hit it off قرار تون چطور بود؟ عالی بود ما واقعا از هم خوشمون اومد ( مهر ...

پیشنهاد
٥

کاری کنید که کسی از تعجب شاخ در بیاره I knocked his socks off when I revealed the secret من باعث شدم که از تعجب شاخ در بیارن وقتی من راز را برملا کردم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

جا نزدن - - - شجاع و متعهد ماندن در شرایط سخت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

انگار you speak as if it's all over, Sir قربان یه جوری حرف میزنی انگار همه چی تمومه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قوی باش. تو میتونی از عهده اش بر بیایی جمله ای است برای تشویق دیگران به انجام کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شناخته شدن و مشتری به دست آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

نشان دهنده - بیانگر - اثبات کننده - برون گرا - کسی که احساستش رو خیلی خوب بروز میده ( گرم و صمیمی ) -

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

متن سخنرانی یا مکالمه لیست نمرات در دانشگاه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

فرایند یادگیری فرایند کسب علم و مهارت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

چشمگیر و قابل توجه مثال a remarkable achievement

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

اطلاعات دروغین راجع به خطر چیزی مثل a bomb hoax

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

همون سگ جون خودمون ( بادوام و پرکار )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

اهرم فشار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

تحریک کردن کسی برای انجام دادن کاری ( بد )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

برتری و استیلا نسبت به کشور دیگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

اندیشمند - متفکر - دانشمند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مظنون و مشکوک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

هم سن - هم تراز - هم سطح - همانند American children did less well in math than their peers in Japan. بچه های امریکایی در ریاضی از هم سن های خود در ژ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

حرفی را که رو دلت مونده را بزن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

منو احمق یا خر فرض نکن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نامهربان، ظالم و ستمگر ( متضاد kind به معنی مهربان و دلسوز )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کمک فنر ماشین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بادبه غبغب انداختن طوری راه رفتن که انگار از بقیه بالاتری قیافه گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مانع یا سد راه پیشرفت کسی یا چیزی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

قتل عمد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

مستمری یا حقوق بازنشستگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اعتراض و تظاهرات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

رک و بی پرده مترادف reticent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

هشدار ( هشدار برای وقوع چیزی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مواجه شدن شانسی و اتفاقی با چیزی و کسی I've come across a few good job opportunities من اتفاقی و شانسی با تعدادی فرصت شغلی خوب مواجه شدم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

قابل توجه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدرک تحصیلی یا گواهی نامه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

وسوسه کننده - فریبنده مترادف tempting

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مازاد - مازاد بر نیاز