تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

شوخ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

من حالت تهوع دارم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

tight as a tick ایدیم : مثل کنه چسبیده بود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قتل عمد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

داشتن اولویت برای تعیین زمان مرخصی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

هابیل پسر آدم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

مولد زاینده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوابیدن خصوصا در روز مثال I just going to doze off here for a sec من یک دقیقه میخوام اینجا یه چرت بزنم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

وضعیت گم شدگی In the India, two women have gone into hiding after they disobeyed a ban on young woman interung a Hindu temple. در هند، دو زن در وضع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نازک نارنجی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

رنگ به رنگ شونده تغییر رنگ دهنده The sky, that had been so grey and lowering, was iridescent with indescribable beauty.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

یک نوع غذای کره ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

یک نوع ساز قدیمی لایر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مراقبت کردن از چیزی یا کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تربیت کننده سگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ملالت - خستگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بازی ساز - کسی که برای کودکان وسیله بازی می سازد مترادف dramatist

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

آرام بخش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رک و بی پرده مترادف reticent

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

همسر آزاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بهتر نبود که. . . wouldn't it be nice to paint that wall green بهتر نبود اون دیوار رو رنگ سبز می زدی؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

تو مخمصه افتادن مثال Only a few people were there to help me when push came to shove. وقتی من تو مخمصه افتادم فقط تعدادی کمی اونجا بودند که به من کم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

گسترش قدرت مثال In Asia, leaders try to improve their sweeping power more and more. It sounds they are thirsty for power. 

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاملا دقیق You explain this issue down to a T. شما این بحث را کاملا دقیق توضیح دادید.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدرک تحصیلی یا گواهی نامه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست هم را گفتن و تکان دادن به منظور نهایی کردن یک مذاکره let's shake on it دیدید بعد از امضای توافق توسط سیاسیون، میایستند و دست میدند ؟ این خودش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

منقرض شده نابود The campaign was as dead as a dodo.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

حالت فاعلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

رسمی یا طبیعی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مترادف pure به معنی خالص

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

توبه و پشیمانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

زمان به سرعت ( مثل برق و باد ) میگذره I can't beleive I'm nearly 45 years old. The sand of time . . . نمی تونم باور کنم که حدود 45 سالم شده، زمان به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

دشنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تسویه - تصفیه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرفه خلط دار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سفیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احتمالش خیلی زیاده مثال It's a safe bet Martin will be the last to arrive. احتمالش خیلی زیاده که مارتین آخرین نفریه که میرسه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ساحل گردان - کسانی که از ساحل بازدید می کنند. پسوند goers برای افرادی به کار می رود که از جای خاصی بازدید می کنند Theatergoers - Beachgoers

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدون هیچ درنگ و وقفه ای with no further ado, I booked my one - way ticket. بدون هیچ وقفه ای، من بلیط سفر یک طرفه خودم را رزرو کردم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ضمیری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

خالص ( مثال عسل خالص unadulterated honey )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سبوس گندم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تسویه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

چاهک آب ( جایی که آب از آن جا خارج میشود )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اعتراض و تظاهرات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شاه و ملکه - پادشاهی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

ضد گلوله ضد ضربه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

آدم معقول و متعادل

پیشنهاد
٥

کاری کنید که کسی از تعجب شاخ در بیاره I knocked his socks off when I revealed the secret من باعث شدم که از تعجب شاخ در بیارن وقتی من راز را برملا کردم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

عصا