پیشنهادهای حسن امامی (٢٧٩)
کنار آمدن با هم - ساختن با یکدیگر
مستقل و غیر وابسته مترادف با independence
کسی که راحت میشه اونو فهمید ( دارای شخصیت غیرپیچیده ) - متضاد complicated
مبتکر - کسی که به خوبی می تواند تصیم خوب بگیرد.
وظیفه شناس
فهیم
قابل اعتماد
خودخواه و خودپسند
پول دوست - پول پرست
پر ابهت
جامع - چند کاره و چند هنره
آدم معقول و متعادل
داخلی و درونی متضاد با exterior
کنار گذاشتن - تعدیل نیرو کردن
تکراری و یکنواحت
سر مایه گذاری ریسکی
باقی ماندن
راکد - - هوا یا آبی که بی تحرک مانده و معمولا بوی بد گرفته است
به جلو رفتن - به سمت توسعه و پیشرفت رفتن We have to strive for what we want.
دست تنها - بی کمک
دارای شغل آزاد
کارمند دولت
نردبان ترقی سکوی پرتاب
کارمند دولت یا صاحب مقام در یک پست دولتی
سرزنده و پر انرژی
تیز و نکته بین
شاد و قبراق
حفظ کردن I always treasure his friendship من همیشه دوستی او را حفظ کردم
فامیل سببی
شباهت قابل توجه
ظاهر جذاب
پر از جوانی
اثر ناخودآگاه
خود ارزیابی
گسترش محدوده شهری
اردو
نازک نارنجی
سفاک و بی رحم
نیرومند و قدرتمند The two players together make a formidable combination. دو بازیگر درکنار هم ترکیب قدرتمندی را ساخته اند.
جرات
زنده ماندن ( مترادف survival ) How can he get by on so little money?
برقراری رابطه حسنه بعد از دعوا
تحریک کردن، خشمگین کردن
وقت رفتنه
قابل مذاکره
احتمالش خیلی زیاده مثال It's a safe bet Martin will be the last to arrive. احتمالش خیلی زیاده که مارتین آخرین نفریه که میرسه.
منقرض شده نابود The campaign was as dead as a dodo.
ناقص
قبلا این کار را کردم The best player in the world had been there, done that. بهترین بازین در جهان قبلا این کار را کرده بود
تحت تاثیر قرار دادن last month, I was in the capital city and some skyscrapers blew me away