تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

کنار آمدن با هم - ساختن با یکدیگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مستقل و غیر وابسته مترادف با independence

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

کسی که راحت میشه اونو فهمید ( دارای شخصیت غیرپیچیده ) - متضاد complicated

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مبتکر - کسی که به خوبی می تواند تصیم خوب بگیرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

وظیفه شناس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فهیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

قابل اعتماد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خودخواه و خودپسند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پول دوست - پول پرست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پر ابهت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

جامع - چند کاره و چند هنره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

آدم معقول و متعادل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

داخلی و درونی متضاد با exterior

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

کنار گذاشتن - تعدیل نیرو کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

تکراری و یکنواحت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سر مایه گذاری ریسکی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

باقی ماندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

راکد - - هوا یا آبی که بی تحرک مانده و معمولا بوی بد گرفته است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

به جلو رفتن - به سمت توسعه و پیشرفت رفتن We have to strive for what we want.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

دست تنها - بی کمک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دارای شغل آزاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

کارمند دولت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

نردبان ترقی سکوی پرتاب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

کارمند دولت یا صاحب مقام در یک پست دولتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سرزنده و پر انرژی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

تیز و نکته بین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شاد و قبراق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

حفظ کردن I always treasure his friendship من همیشه دوستی او را حفظ کردم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

فامیل سببی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

شباهت قابل توجه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ظاهر جذاب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پر از جوانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

اثر ناخودآگاه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

خود ارزیابی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

گسترش محدوده شهری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اردو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نازک نارنجی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

سفاک و بی رحم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

نیرومند و قدرتمند The two players together make a formidable combination. دو بازیگر درکنار هم ترکیب قدرتمندی را ساخته اند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

جرات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

زنده ماندن ( مترادف survival ) How can he get by on so little money?

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

برقراری رابطه حسنه بعد از دعوا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

تحریک کردن، خشمگین کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

وقت رفتنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

قابل مذاکره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

احتمالش خیلی زیاده مثال It's a safe bet Martin will be the last to arrive. احتمالش خیلی زیاده که مارتین آخرین نفریه که میرسه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

منقرض شده نابود The campaign was as dead as a dodo.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ناقص

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

قبلا این کار را کردم The best player in the world had been there, done that. بهترین بازین در جهان قبلا این کار را کرده بود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

تحت تاثیر قرار دادن last month, I was in the capital city and some skyscrapers blew me away