atrocious

/əˈtroʊʃəs//əˈtrəʊʃəs/

معنی: بی رحم، سفاک، با شرارت بی پایان، سبع، ژیان، ستمگر
معانی دیگر: (بسیار) ظالم، بسیار بد، نا خوشایند، زننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: atrociously (adv.), atrociousness (n.)
(1) تعریف: exceptionally evil, ruthless, or brutal.
مترادف: abominable, bad, barbarous, brutal, evil, heinous, horrible, monstrous, nefarious, ruthless, terrible
متضاد: admirable, humane, kindly
مشابه: black-hearted, brute, cruel, damnable, diabolical, fell, fiendish, grievous, gruesome, hellish, hideous, infernal, inhuman, outrageous, savage, unspeakable, vicious

- The bomb attack was an atrocious crime that killed many innocent people.
[ترجمه گوگل] حمله بمبی جنایتی فجیع بود که بسیاری از مردم بی گناه را کشت
[ترجمه ترگمان] حمله به بمب یک جنایت وحشیانه بود که باعث کشته شدن بسیاری از افراد بیگناه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) very bad; awful.
مترادف: awful, bad, execrable, horrible, terrible
مشابه: abominable, damnable, ghastly, hideous, horrendous, horrid, insipid, tasteless, vile

- There was an atrocious smell coming from the kitchen.
[ترجمه گوگل] بوی بدی از آشپزخانه می آمد
[ترجمه ترگمان] بوی بدی از آشپزخانه می امد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an atrocious joke
شوخی زننده

2. he spoke english with an atrocious accent
با لهجه ی بسیار بدی انگلیسی حرف می زد.

3. Conditions in the prison were atrocious.
[ترجمه masome ayazi] شرایط در زندان بسیاربدبود
|
[ترجمه گوگل]شرایط زندان وحشیانه بود
[ترجمه ترگمان]شرایط زندان بیرحمانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The weather has been atrocious all week.
[ترجمه کیمیا سماواتی] تمام این هفته هوا بد شده بود.
|
[ترجمه گوگل]هوا در تمام هفته وحشتناک بوده است
[ترجمه ترگمان]تمام این هفته هوا سرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She speaks French with an atrocious accent.
[ترجمه گوگل]او فرانسوی را با لهجه ای بی رحمانه صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]با لهجه زشتی به زبان فرانسه حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The food here is atrocious.
[ترجمه گوگل]غذای اینجا ظالمانه است
[ترجمه ترگمان]غذا اینجا خیلی بی رحمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The visibility was atrocious, perhaps forty yards, and I could see nothing.
[ترجمه گوگل]دید بسیار وحشتناک بود، شاید چهل یارد، و من چیزی نمی دیدم
[ترجمه ترگمان]دید کافی نیست، شاید چهل یارد هم دیده شود و من نمی توانستم چیزی ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Isn't the weather atrocious?
[ترجمه گوگل]هوا وحشتناک نیست؟
[ترجمه ترگمان]آب و هوا خیلی بی رحمانه نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was abominable, atavistic and atrocious, big, black and brutal, cruel cold and callous, and so on.
[ترجمه گوگل]نفرت انگیز، آتاویستی و وحشیانه، بزرگ، سیاه و بی رحم، سردی بی رحمانه و بی رحم و غیره بود
[ترجمه ترگمان]این کار زشت و نفرت انگیز و خشن و خشن و بی رحم و بی رحم و بی رحم و سنگدل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We work under atrocious conditions.
[ترجمه گوگل]ما تحت شرایط وحشیانه کار می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تحت شرایط بدی کار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Leeds are compiling an atrocious record in recent cup competitions.
[ترجمه گوگل]لیدز در حال ثبت رکوردی وحشتناک در مسابقات اخیر جام حذفی است
[ترجمه ترگمان]در مسابقات جام اخیر (لیدز)، (لیدز)یک رکورد بیرحمانه ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her singing was atrocious.
[ترجمه گوگل]آواز خواندن او بی رحمانه بود
[ترجمه ترگمان]آواز او بی رحمانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Call it atrocious, horrendous, mystifying.
[ترجمه گوگل]آن را فجیع، وحشتناک، اسرارآمیز بنامید
[ترجمه ترگمان] بهش بگو وحشتناک، دهشتناک، مرموز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Your spelling is atrocious!
[ترجمه گوگل]املای شما ظالمانه است!
[ترجمه ترگمان]هجی کردن تو بی رحمانه است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی رحم (صفت)
brute, brutal, atrocious, cruel, merciless, relentless, bloodthirsty, pitiless, butcherly, dispiteous, uncharitable, unrelenting, unmerciful, stony-hearted, truculent

سفاک (صفت)
atrocious, bloodthirsty

با شرارت بی پایان (صفت)
atrocious

سبع (صفت)
fierce, brute, wild, savage, ferocious, atrocious, lupine, murderous, rapacious, truculent

ژیان (صفت)
fearful, fierce, ferocious, terrible, gruesome, dreadful, ghastly, fearsome, atrocious, ravening, frightful, horrible, predacious, hair-raising, raptorial, rapacious, spine-chilling, truculent

ستمگر (صفت)
atrocious, cruel, oppressive, unjust, tyrannous, pitiless, flagitious, dispiteous

به انگلیسی

• evil; terrible, horrible
something that is atrocious is extremely bad.

پیشنهاد کاربران

دردناک. ناجور
سفاک و بی رحم
افتضاح
خیلی بد ؛ بی رحمانه

– Conditions in the prison were atrocious
– The weather has been atrocious all week
– He commited an atrocious crime
– The bomb attack was an atrocious crime that killed many innocent people
( صفت ) بیرحمانه - ظالمانه - با شرارت تمام - وحشیانه

adjective
1 : very evil or cruel
◀️an atrocious period in the nation's history
◀️atrocious crimes
2 : very bad
◀️atrocious [=terrible, awful] handwriting
◀️His performance was atrocious. [=horrible]
◀️atrocious [=appalling] behavior
◀️Isn't this weather atrocious? [=awful]

◀️Genital cutting of women is something very atrocious
Yes, in my country, there are harsh sentences for those who do this
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما