پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٦٠)
بالاخره
چقدر دیگه مونده؟
فوق العاده گرم.
اهتمام ممارست
زن باهوش. مرد زبون باز.
چهارچشمی حواست باشه.
معانی اسلنگی: بلند کردن دختر. رابطه جنسی خشن. تو رابطه بودن. زبون باز بودن. دوست دختر . پیتزا.
زن لَوند. زن عشوه گر. زن رقاصه.
دست انداختن.
سابقه ی جنایی افسر پلیس یه آدم سیاهپوست پِیپِر مخصوص رول کردن سیگار ماری جوانا.
به دلم افتاده
یعنی: از شر چیزی یا کسی خلاص شدن دکمشو زدن
ارزون، دست دوم، دست ساز، آبدوغ خیاری.
محل سگ نذاشتن.
بی پروا یا به شدت مشتاق، شاد و سرزنده.
تمام تلاش را کردن
خود را وارد چالش کردن
بهم سخت نگیر
شکست خوردن، رد شدن
میشه بس کنی؟
آماده کردن، هوشیار کردن
چه مزخرفی، چه چرت و پرتی
دهنتو تو روحت
شماها
حق با توئه.
نهایتا
بچه باز
عالی پاک از مواد مخدر یا مشروب پولشویی
شکم شل و ول
انتظارش رو نداشتم
مجاب کردن یا متقاعد کردن
لو رفتن.
مفهومش میشه تن ندادن به انجام کاری با دغل بازی. شونه خالی کردن.
با "پارتی بازی" " دغل بازی" " زرنگ بازی" به جایی رسیدن.
بحث و مشاجره کردن با کسی
با جرأتی شجاعتش رو داری.
بیخود، بی ارزش، کسل کننده
با بی ادبی و کلمات کوتاه با کسی حرف زدن
استعداد ذاتی
۱. ریختن روهم! ( داشتن رابطه عاشقانه با کسی ) ۲. بوسه فرانسوی هم معنی میده. ۳. رابطه جنسی، سکس کردن ۴. مطلع شدن از، یاد گرفتن یه چیز جدید ۵. ملاقات ...
حساب کسی رو رسیدن. دهن به دهن شدن. کون پاره کردن. گاییدن.
پول نشگی و مست بودن سنگ تموم گذاشتن ( در نقش فعل ) خراب کردن
رشوه دادن
پر شدن تا خرتناق. پر شدن تا مرز ترکیدن.
بسه دیگه، کافیه دیگه.
تو خواب هفت پادشاه بودن.
اصلا برام مهم نیست.
ورزیده کردن ورزیده شدن
بُکُنش تو حلقت! بکوبونش رو صورتت. یه راه بی ادبانه برای گفتن به کسی که باید حرفی رو که الان بهش زدی رو قبول کنه. چه دوست داشته باشه چه نداشته باشه.
ذوق زده. خیلی خوشحال.