پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٨٠)
نوعی تاب شبیه نیمکت
گمشو هل دادن
بزدل نباش. ترسو نباش. بی عرضه نباش.
دخلت اومده!
به درستی از چیزی استفاده کردن، هدر ندادن چیزی، نهایت استفاده را از چیزی کردن
تو آدم خوش قلبی هستی.
دستشویی مردونه
تو عقلتو از دست دادی. دیوونه شدی .
بزن به چاک. راهتو بکش برو.
مزین شدن لباس پوشیدن به شیوه ای خاص برای مراسم مهم
حق خوری
من اخراج شدم تعدیل شدم
لعنتی
همکاری
حمایت کردن از کسی، امیدوار بودن برای موفقیت ( کسی یا چیزی )
خل و چل، عجیب غریب، غیرعادی
مشت زدن. خرابکاری. رفیق فابریک.
من دیگه گول نمیخورم
رفتن ترک کردن محل
برو پی کارت.
برو گمشو
گل گفتی. کاملا درست و معقوله.
بلانسبت جمع! ( شما )
راست حسینی. خداوکیلی. راستشو بخوای.
بدجور ازت ناامید شدم
نوبره والا.
موندم چی بگم ، نمیدونم چی بگم
راز و نیاز با عیسی ( ع ) دعا کردن به درگاه عیسی ( ع )
غم انگیز ناخوشایند ناراحت کننده
عزیزم. کوتاه شده babe
چشم رو هم نزاشتن اصلا نخوابیدن
منو احمق فرض نکن.
توی بد مخمصه ای گیر افتادم.
عالی تمیز بی عیب و نقص
باشه خب
تو فقط خیالاتی شدی.
تو پولم رو خوردی.
از پسش برمیای.
کُپ کسی یا چیزی بودن. خیلی شبیه کسی یا چیزی بودن.
غافلگیر کردن
قبول نکردن چیزی یا کاری
قابل تحسینه
تو شگفت انگیزی
تو در خطری تو در شرایط حساس و خطرناکی هستی.
بوی پا خفه، تاریک و مرطوب و سرد، بدبو
باور کردن دروغ به خورد رفتن دروغ
سود ده بودن
توی ضرر بودن توی قرض و قوله بودن
دو شیفت کار کردن.
خلاصه کلام اینکه. . .