پیشنهادهای حمیدرضا (٣,٣٦٠)
یه چیز خیلی بد. سم. ( مثلا اون برنامه خیلی سَمه ) فاجعه.
جنم داشتن.
چقدر خز. چقدر بی کلاس.
ریدن مُردن خراب شدن
سلام رسوندن مخفف شده اینه: Give my best regards to
می خوام حسشو دارم دلم می خواد
همون آش و همون کاسه. سر و ته یه کرباس.
اَه. سگ توش.
انتخابت رو بکن.
نیتم خیره.
ریدن.
بی وطن
قیافه قیافه اومدن. چیز. دزدی همراه با حمله.
می فهمم چی میگی.
هَی وایِ من، پشمام ! آره آقا.
سرت تو کار خودت باشه.
دارم میترکم. ( وقتی کسی به شدت شاش داشته باشه. )
دنگی دنگی حساب میکنیم.
نمیتونم قبول کنم ، نیازی نیست
بیا دنبالم.
نفخ کردم.
یه جواب طعنه آمیز و تیکه انداز وقتی کسی یه چیز بدیهی رو میگه. نه بابا!!
دانشمند ( دکتر، مهندس، عقل کل، پروفسور و. . . )
زیاده روی نکن. خودتو کنترل کن.
طرفداری نکن.
قند تو دل آب شدن
حالا بهتر شد
معانی اسلنگی: خسته خالی از ( انرژی ) یا چیزای دیگه. دیوونه شدن، کسل کننده شدن. زهوار در رفته ( وقتی عمر مفید یه وسیله ی خاص تموم میشه )
شق کردن
رقصیدن در رفتن
ارضا شدن ( اومدن! )
ریدن
جون کندن. سخت کار کردن. ارضا شدن.
شرمنده به زحمت انداختمت.
بوسه طولانی با مخلفات
باهام بهم زد .
معانی اسلنگی: سکس آلت تناسلی مردانه محکومیت جنایی
کینه داشتن یا مشکل داشتن یا کسی
باهات کدورت دارم.
کله خر. یه آدم احمق.
توان حرارتی
بخش های مهم و اساسی
لطف بزرگی در حقم کردی.
صورت پر چاله چوله. صورت جوش جوشی .
حواس پرتی خماری
خجالتم میدی.
حرفی برای ابراز تعجب: شگفتا. پشمام برگام.
من بچه اولم!
من ته تغاری ام! کوچکترین فرزند خانواده ام.
قلبم تند تند میزنه!