نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shop till one drops: تا جان داشتن خرید کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drag: کسی را به زور به جایی آوردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a kick: لذت بردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
trash someone: به باد انتقاد گرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk about a: خیلی ( برای شدت بخشیدن به چیزی استف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have a blowout: پنچر شدن لاستیک پنچر کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to have a lead foot: عشق سرعت بودن به رانندگی پرسرعت علا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jinx: طلسم نحسی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pile: مقدار زیاد ( کلی )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in no time flat: فورا سریع
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set of skins: لاستیک ( چهار حلقه )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stop on a dime: ناگهان توقف کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw someone in the slammer: کسی را به زندان انداختن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
haul: عجله کردن هم معنی میدهد. we only h ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run a light: از چراغ قرمز رد شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run a light: از چراغ قرمز رد شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow out: وعده غذایی مفصل سور شکم چرانی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soak: زیادی پول گرفتن از مشتری چاپیدن گوش ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nail the brakes: ناگهانی ترمز کردن پا روی ترمز گذاشت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set of wheels: اتومبیل ماشین
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
punch it: تا ته گاز دادن تا آخر پدال گاز را ف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
punch it: تا ته گاز دادن تا آخر پدال گاز را ف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sucker: ساده لوح زودباور
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
corner like it's on rails: خوب پیچیدن ( در مورد ماشین ) this ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
beat: بهتر بودن از
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jeez: وای! یا مسیح
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burn rubber: با سرعت رفتن ( اتومبیل ) سریع رفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rarin' to go: آماده و مشتاق عمل بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's with you: چی اذیتت میکنه؟ چته؟
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what's with you: چی اذیتت میکنه؟ چته؟
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get into: خود را غرق کاری کردن توجه خود را کا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blast: اوقات خوش
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut out for something: برای کاری ساخته شدن به صورت ذاتی تو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut out for something: برای کاری ساخته شدن به صورت ذاتی تو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go to hell in a handbasket: بدتر شدن فاسد شدن خراب شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweat like a pig: به شدت عرق کردن مثل خوک عرق کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lardo: چاقالو
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get off it: چرت و پرت نگو!
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get off it: چرت و پرت نگو!
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when hell freezes over: هرگز هیچوقت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
when hell freezes over: هرگز هیچوقت
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hit the showers: حمام رفتن ( در باشگاه )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to lift a finger: دست به سیاه و سفید نزدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bend over backwards: به آب و آتش زدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what's going on: در چه حالی؟
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stay up till all hours of the night: تا دم صبح بیدار ماندن تا آخر شب بید ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eat someone out of house and home: مدام تمام غذای کسی را خوردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
you can say that again: زدی تو خال
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have it made in the shade: به راحتی کاری را انجام دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
belch: بلند آروغ زدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kick out: با لگد بیرون کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raid the fridge: به غذای درون یخچال حمله کردن تمام ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
basket case: آدم مضطرب
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i hear ya: باهات موافقم
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
up to: مشغول کاری بودن مشغول کاری مشکوک بو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut it: توانایی کاری را داشتن موفق شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut it: توانایی کاری را داشتن موفق شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stone sober: کاملا هشیار [مخالف مست]
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lowdown: تمام داستان کل ماجرا تمام اطلاعات
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lowdown: تمام داستان کل ماجرا تمام اطلاعات
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
barf up one's guts: به شدت بالا آوردن به شدت استفراغ کر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fresh out of something: تمام کردن به تازگی جایی را ترک کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stuff one's face: پُرخوری کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stuff one's face: پُرخوری کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lock what the cat dragged in: ببین کی از راه رسید! ببین کی آمد!
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give it a rest: از چرند گفتن دست کشیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
caught with one's pants down: مچ گرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go under the knife: زیر تیغ جراحی رفتن عمل کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go under the knife: زیر تیغ جراحی رفتن عمل کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
catch someone red handed: مچ کسی را گرفتن سر بزنگاه کسی را دس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch someone red handed: مچ کسی را گرفتن سر بزنگاه کسی را دس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rag on: اذیت کردن دست انداختن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cleaned out: تمام کردن ( اجناس، پول. . . )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
forget that noise: امکان نداره!
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
honker: دماغ بزرگ
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
honker: دماغ بزرگ
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
porker: آدم چاق آدم پرخور
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
have a cow: عصبانی شدن ناراحت شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what do you say: نظرت چیه. . .
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slop: غذای بی کیفیت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
polish off: تا آخر خوردن تا آخر نوشیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
polish off: تا آخر خوردن تا آخر نوشیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on someone: به حساب کسی بودن کسی را اذیت کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tip off: اطلاع دادن خبر دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blimp: گامبو بشکه، خیلی چاق
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burger joint: رستوران همبرگر برگری برگر فروشی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
right off the bat: از ابتدا
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stiff: انعام ندادن کم انعام دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wash down: فرو دادن غذا به کمک نوشیدنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wash down: فرو دادن غذا به کمک نوشیدنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dive: رستوران بی کیفیت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
living soul: آدم فرد
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
from day one: از همان ابتدا
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
eighty six: سفارش ( چیزی را ) لغو کردن حذف کردن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
twenty three skidoo: رفتن جایی را ترک کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
never in a million years: هرگز عمرا
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone the third degree: از کسی بازجویی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ten: ( چیز ) بی نقص ( آدم ) تراز اول
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deep six someone: کسی را کشتن کسی را به قتل رساندن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch twenty two: مخمصه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
forty five: نوعی صفحه موسیقی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hang ten: نوعی حرکت در موج سواری
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
eighty eight: پیانو
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
million of them: یک میلیون تا جوک هزار تا جوک
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grab forty winks: چرت زدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as clear as crystal: زلال مثل اشک چشم زلال مثل شیشه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as wise as an owl: عاقل خردمند
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as happy as a clam: شاد و شنگول خوشحال و راضی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as gentle as a lamb: مهربون و نجیب
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
as black as night: به سیاهی شب مثل شب سیاه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as easy as apple pie: مثل آب خوردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as mad as a march here: خل و چل مشنگ
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as quiet as the grave: سوت و کور
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as comfortable as an old shoe: خیلی راحت راحت مثل خانه خاله
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as hot as fire: سوزان
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as fit as a fiddle: سُر و مُر گنده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as stubborn as a mule: کله شق عین قاطر چموش
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as plain as day: مثل روز روشن ساده و بی آلایش
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as fat as a pig: چاق مثل خرس چاق مثل خوک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
as busy as a bee: خیلی سر شلوغ بودن عین زنبور پرمشغله ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as busy as a bee: خیلی سر شلوغ بودن عین زنبور پرمشغله ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as sour as vinegar: مثل برج زهرمار
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as useless as tits on a bull: کاملا به درد نخور کاملا بی استفاده
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as different as day and night: مثل کارد و پنیر
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as innocent as a lamb: پاک و معصوم مثل فرشته
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as crazy as a loon: خیلی خل و چل احمق
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as red as a rose: مثل لبو سرخ
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as proud as a peacock: مغرور مثل طاووس از دماغ فیل افتاده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as proud as a peacock: مغرور مثل طاووس از دماغ فیل افتاده
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have guts: دل و جرات داشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have guts: دل و جرات داشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what is in store for me: چه چیز در انتظار من است چه چیز ممکن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wishful thinking: خوش خیالی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wishful thinking: خوش خیالی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck me: خدا لعنتش کنه لعنتی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as happy as a pig mud: خر کیف بودن شاد و شنگول بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as quick as a wink: به سرعت برق و باد مثل چشم بهم زدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
absorbtivity: توانایی جذب
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
actual vapor pressure: فشار واقعی بخار آب
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
adiabatic process: فرآیند بی در رو یا آدیاباتیک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
advection fog: مِه فرارفتی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
advection: فرارفت - حرکت افقی هوا
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
aero dynamic methods for the estimation of evapotrans: روشهای مرسوم به آئرودینامیک
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
air mass modification: تعدیل توده های هوا در اثر حرکت و گذ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
albedo: سپیدایی - ضریب بازتاب
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
aleutian low: کم فشار آلوشین در اقیانوس آرام
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
alfalfa: یکی از گیاهان شاخص در اندازه گیری ت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
aloft winds: بادهای لایه های بالایی جو
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
alta fescue: گیاهان از مرجع فسکیو مرجع در اندازه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
altocumulus clouds: ابرهای آلتوکومولوس
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
altostratus clouds: ابرهای آلتو استراتوس
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
anomaly: انحراف از میانگین دراز مدت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
anticyclone: واچرخند
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
anvil clouds aphelion: ابرهای سندانی زمان وقوع بیشترین فاص ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
applied climate classification: روش کاربردی در تقسیم بندی اقلیمی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hydroscopic nuclei: هسته های آبدوست
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rossby wave: امواج راسبی ( در هواشناسی )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
radiation fog: مه تابشی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
molecular diffusion: پخشیدگی مولکولی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cold advection: فرارفت سرد ( در هواشناسی )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
warm advection: فرارفت گرم ( در هواشناسی )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thickness chart: نقشه های ضخامت ( در هواشناسی )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
subtropical high: پرفشار جنب حاره ای ( در هواشناسی )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
damn it to hell: به دَرَک
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fuck yeah: آره پس چی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fuck yeah: آره پس چی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lots of lucks: با آرزوی موفقیت
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hacked off: کُفری عصبی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
buy on credit: نسیه خریدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the bright side: خوشبختانه جای خوشبینی اینکه نقطه قو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the bright side: خوشبختانه جای خوشبینی اینکه نقطه قو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cyclone: چرخند
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fohen wind: گرمباد فون
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inversion: در هواشناسی:وارونگی دما
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kook: اُسکُل احمق
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as god is my witness: خدا شاهده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as god is my witness: خدا شاهده
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i fancy you: بهت علاقه دارم
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
i fancy you: بهت علاقه دارم
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i got this: از پس این برمیام
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
i got this: از پس این برمیام
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what's your deal: فازت چیه؟ مشکلت چیه؟ قضیه چیه؟
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
what's your deal: فازت چیه؟ مشکلت چیه؟ قضیه چیه؟
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bloody: خیلی ( برای تاکید )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flirt: پا دادن راه دادن جلب توجه کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bullspit: کسشعر حرف مفت
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beeatch: جنده
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
monkey father: مادرجنده
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you high: چیزی زدی؟
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
are you high: چیزی زدی؟
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
don't bother: زحمت نکش
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nail to the wall: به چهار میخ کشیدن جریمه سنگین کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
must do: کار واجب و ضروری
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
must do: کار واجب و ضروری
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
namby pamby: سست عنصر
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
five o: پلیس ( عامیانه بیشتر در میان سیاه پ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
running out: وقتی استفاده می کنیم که چیزی در شرف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
running out: وقتی استفاده می کنیم که چیزی در شرف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how did someone take it: وقتی استفاده می کنیم که بخواهیم در ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mean a lot to somebody: این کارت برام خیلی ارزشمنده
١١ ماه پیش