حمیدرضا - جزئیات مدال‌ها

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck it: گور باباش بیخیالش کون لقش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fuck it: گور باباش بیخیالش کون لقش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get bent out of shape: به شدت عصبانی شدن جوش آوردن از کوره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get bent out of shape: به شدت عصبانی شدن جوش آوردن از کوره ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rub the wrong way: آزار دادن عصبانی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rub the wrong way: آزار دادن عصبانی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats his face: همون پسره همون مَرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats her face: همون دختره همون زنه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kiss up to someone: پاچه خواری کسی را کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kiss up to someone: پاچه خواری کسی را کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teacher's pet: سوگلی معلم دانش آموز مورد علاقه معل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

teacher's pet: سوگلی معلم دانش آموز مورد علاقه معل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of it: مات و مبهوت گیج بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give someone a break: شوخی نکن دروغ نگو برو بابا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eat up: لذت بردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of someone's face: از جلوی چشمان کسی دور شدن کسی را را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the hots for someone: به کسی علاقه داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ace a test: عالی امتحان دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw a blank: به خاطر نیاوردن به طور ناگهانی فرام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ticked off: عصبانی بودن خشمگین بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strut one's stuff: بدن خود را به نمایش گذاشتن لباس لخت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're talking: منظورم این است که. . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a beeline for: مستقیم به جایی رفتن سریعا به جایی ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scarf out: پرخوری کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn on: جذاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lie like a rug: دروغ های شاخ دار گفتن

١ سال پیش

مدال‌های حمیدرضا