پیشنهاد‌های محمد فروهر (مترجم کتاب) (٨٤٤)

بازدید
٧٨٨
تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

عذرخواهی از صمیم قلب عذرخواهی قلبی عذرخواهی حقیقی عذرخواهی دلی

تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

جبران، غرامت، خسارت ( مثل بیمه ) تاوان ( حقوق ) بازگردانی ( حقوق مادی و معنوی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حال، احوال؟ چظوری خوبی؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اعلام برائت کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه "probe" در زبان انگلیسی معانی مختلفی دارد که بسته به زمینه استفاده، می تواند به معانی متفاوتی ترجمه شود. در زیر به معانی مختلف این کلمه به همراه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باران سنگین/ باران شدید

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی نظیر بودن در نوع خود منحصر به فرد بودن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فتتاحیه بزرگ

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه "recognition" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که به برخی از آن ها اشاره می شود: 1. **شناسایی**: به معنای شناسایی یا تشخیص یک شخص، ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اگه جرات داری ادامه بده! ( یا دوباره تکرار کن )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چه حدس خوبی زدی!

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوب پس بگو من چی گفتم؟ ( به ویژه وقتی میخواهیم مطمئن شویم که کسی به حرفهای ما توجه داشته یا خیر )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سیم جیم کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفتیش عقاید

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مکالمه فردی رو خطاب قرار داده و بهش میگیم i am insulted یعنی تو به من توهین کردی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گفتم که . . .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از اون سوال ها بود! چه سوالیه میکنی؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از حال رفتن غش کردن بیهوش شدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خرد جمعی

پیشنهاد
٠

ارتباط در زمان بحران

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من میتوانم با بوسه درد رو دور کنم ( اهنگ انریکه، بگذار قهرمانت باشم )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آفرین، هورا، ماشالله. ( برای دختران )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وایستا تلفن را قطع نکن قطع نکن ( تلفن )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تو را حساب نمیکنه! تو را به حساب نمیاره!

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جا، محل، مکان

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بحران آشفتگی، چالش، سراسیمگی، ناآرامی بحران پیشامدی است که به صورت ناگهانی و گاهی فزاینده رخ می دهد و به وضعیتی خطرناک و ناپایدار برای فرد، گروه ی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

احمق نباش!

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

روی آنتن، روی خط

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چه خبرته؟ مگه سر داری میبری؟ بهتره در ترجمه بار معنایی حفظ بشه بنابراین، خونسرد یا آرام باش خیلی ترجمه مناسبی به نظر نمیاد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

کار روزمره و تکراری مثل کار خونه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در شرف شروع شدن در شرف باز شدن ( برای مثال مدرسه )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دانش آموز سوپر استار، فوق العاده، چیره دست، عالی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روی دور تند بودن ( برای مثال در مسیر یادگیری و موفقیت )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تجار

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

محبوب ( Mahboub ) مثال: این خواننده در بین جوانان بسیار محبوب است. : This singer is very popular among young people. معروف ( Ma'roof ) مثال ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برام مهم نیست!

پیشنهاد
٠

بد موقع که مزاحم نشدم ( حصوری یا تماس تلفنی ) ؟ وقتی ناگهانی و سرزده به خونه کسی میری یا باهاش تماس میگیری.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

انعطاف پذیری تحصیلی این مفهوم به معنای توانایی دانش آموزان در سازگاری با چالش ها و تغییرات در محیط های آموزشی است. این مفهوم شامل قابلیت انطباق با ش ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

در روانشناسی: نقظه تمایز، ویژگی خاص در حوزۀ استعداد و توانمندی به معنای "جایگاه" یا "نقش خاص" است و معمولاً به حوزه ای اشاره دارد که فرد در آن توان ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از همان اولش هم نباید سراغ این کار میرفتم!

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در علوم کامپیوتر: به فرآیندها یا رویدادهایی اشاره دارد که به طور همزمان اتفاق نمی افتند. به عنوان مثال، در برنامه نویسی، عملیات ناهمزمان به این معناس ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

شیوه، روش، رویه ( نحوۀ انجام یک کار ) به کار بستن/ اجرا کردن، پیاده سازی کردن ( به ویژه روشها و رویکردها ) تمرین، ممارست ( مثل تمرین ورزشی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روز نوشت خودتاملی/ خودبازاندیشی دیجیتال ابزارهایی هستند که با استفاده از آنها افراد با ثبت رویدادها و تجارب مختلف خود به تامل و بازاندیشی دربارۀ عمل ...

پیشنهاد
٠

تجارب یادگیری بگونه ای طراحی شده بودند که . . . .

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وسیله نقلیه: سوار شدن، نشستن، در حالت خطاب به کسی: بپر بالا. سوار شو لی لی کنان رفتن ، جهش

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

راستی، اسم من محمده! ضمنا، تا یادم نرفته اینم بگم که. . . . . تصادفی، اتفتقی، ضمنی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

دفتر دار، حسابدار، ثبت کننده

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فریبکار، مکار، اغفال کننده

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گول زدن، فریفتن، اغوا کردن، اغفال کردن، عامیانه و طنز گونه: گول مالیدن!

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در روش تحقیق ارتباظ نزدیک و مستقیم داشتن با یکدیگر. مثال: پژوهشها نشان میدهد که بین سبک رهبری توانمند محور و سرمایه روانشناختی کارکنان رابظه تنگا ...