پیشنهادهای هادی سلیمی (٢٤١)
به آرامی نزدیک شدن
نگهداری افراطی، مراقبت بیش از حد
بسیار گوش به زنگ بودن، بسیار هوشیار بودن
کنایه از توی مخمصه افتادن، عصبانی شدن، در دردسر افتادن، تنبیه یا مجازات شدن
فعال و هوشیار بودن، متمرکز و فعال بودن، آماده بودن برای انجام کاری مثلا وقتی میخای به کودک دستور بدهی و او سراپا گوش وایستاده و به محض شنیدن مثل فرفر ...
در کنترل دیگران بودن، اینکه دیگران به او بگوید چگونه باشد و چه کاری انجام دهد
شم
عوامل مهمی که در یک تصمیم یا یک موقعیت باید لحاظ شود، موارد مهم، موضوعات مهم مورد توجه in a decision or situation is the most important factor that y ...
نتیجه نهایی، آخریک کلام، حرف آخر
دور از انتظار، غیر مترقبه، یهویی
آمادگی برای گفتگو
مضمون، محتوای اصلی، کنه مطلب
پاسخ نیشدار و تحریک کننده به کسی دادن
یاوه سرایی، چرت و پرت گویی، دری وری گویی
زیاد حرف زدن
به معنای کج کردن سر به سمت چپ و مخالفت کردن و جواب منفی دادن
پشت دیگران قایم شدن، دست دست کردن تا اینکه دیگران آن کار را انجام دهند
موقعیت یا وضعیتی بین دو نظر مغایر هم
بدفهمی
کنایه از توجه نکردن، خسته شدن، مثلا وقتی کسی صحبت می کند طوری نگاه می کنید که زیادی صحبت می کند و خسته شدید
تلو تلو خوردن، اینور و اونور رفتن
جدا از مفهوم ترن، توی تکست هایی که خوندم بیشتر به معنای نوسانات روحی و خلقی، نوسانات یابالا و پایین شدن ارتباط و روحیات معنا می دهد.
یک پا تو بودن و یک پا بیرون بودن اشاره به مردد بودن برای ترک کردن، تردید داشتن، دودل بودن،
انجام کار یا گفتن حرفی به صورت سرسری، بی مبالاتی کردن
تفرد، فردیت، یکتایی
اصطلاح دقیقش خیلی سخته و پیدا نکردم؛ درواقع وقتی فردی کاری را با روشی ماهرانه انجام دهد تا دیگری دقیقا به همان صورتی که خواسته عمل کند
( از نظر احساسی ) بی اهمیت، بی عاطفه، نشان ندادن همدلی یا عاطفه برای کسی ( اینکه خیلی از گداها یا بدبختی خیلی ها رو میبینیم و اهمیت و عاطفه ای نشون ن ...
تصدیق نشده، به رسمت شناخته نشده، بی اهمیت، در کل فرد یا کاری که مورد رسمیت و تصدیق قرار نگیرد ( مثلا زمانی که فردی وارد اتاق می شود اما کسی محلی به ا ...
عمل کردن بر خلاف عقیده، رفتار کردن بر خلاف میل
محدودیت شدید در کارایی و کارآمدی، عاجز و ناتوان شدن
تنزل دادن، فروکاستن
فعالیت مجدد، عمل دوباره
کنایه از شروع کاری به روشی آرام
دنبال کردن، ادامه دادن
وقت کشی، به حاشیه راندن، متوقف کردن فعالیت ( مثل زمانی که بازیکن توپ را کنار خط کرنر می برد تا وقت بازی تلف شود )
متمایل
نامتمایل، بی میل
کلاهتان را قاضی کنید
محرک، آغازگر، فراخوان، شروع کننده
حالتی که برای هر دو جنس زن و مرد قابل قبول و طبیعی است، وضعیت جنسیتی معمول
عشقبازی - رابطه فرازناشویی
هم پدری و هم مادری کردن
a considerable number or amount of something مقدار قابل توجهی
رخنه کردن، نفوذ کردن
امتیاز اعتباری . در کشورهای غربی فرد می تواند دارای کارت اعتباری ( credit card ) باشد. اگر فردی وام بگیرد دارای سابقه اعتباری می شود. سابقه اعتباری ه ...
رشد کردن، بالا رفتن
انجام کاری بدون تفکر یا بدون تلاش
خودسرزنش گری
خودانکاری
توانایی آگاهی و هوشیاری کامل در لحظه حال، متمرکز شدن نسبت به امری و عدم توجه به وقایع دور و اطراف