تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

:I feel like ( informal ) • دلم میخواد • میخوام این دلمون خواستن وهوس کردن دو تا ویژگی داره: ۱ - یهویی و همینطوریه یعنی یه لحظه به سرت میزنه یه کار ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

معمولا در مورد پوست: کسی که رنگ پوستش بخاطر میزان ملانین بالا تیره تر هست.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

کار از کار گذشته

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

دیدین صدای بلند موزیک شیشه ها یا خود باند رو میلرزونه. . این کلمه دقیقا این معنی رو داره همینطور تاثیر طولانی مدت هم معنی می ده.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که فقط به درد جرز لای در میخوره

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دورترین فاصله ی یک جرم آسمانی همچون زمین، سیاره و . . . از خورشید

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

مثل یه بچه عصبانی شدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

ابهام، ابهامیت مشکوک بودن ( مشکوکیت😁 )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

To do rails Or to blow rails: کوکائین مصرف کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

خنزر پنزر

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

مثلی هست در ترکی که میگه: آتی آتئن یانئنا باغلاسان هم رنگ اولماسالا هم خوی اولاللار که به فارسی میشه: دو تا اسب رو کنار هم ببندی هم رنگ نمیشن اما خل ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

Or rub shoulders with: نشست و برخواست کردن دمساز شدن همنشینی کردن معاشرت کردن/داشتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

اهل چیزی بودن ، مثلا اهل ورزش بودن A coworker of mine isn't that big on workout.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

۱ - کشتن، The man who has fed the chicken every day throughout its life at last wrings its neck instead. ۲ - اصطلاحی هست که عصابنیت بیش از حد رو ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توانایی/هنر سخنوری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حس و حال جشن به چیزی دادن مثلا بستن روبان و . . .

پیشنهاد

اعصاب خورد کن استرس برانگیز پر استرس استرس زا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

محتوا محور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

احتمالا همون فشل باشه!! Mr. Shahab is quick witted and facile with words.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

فی الفور و بی معطلی و در جا و بی درنگ و بدون فکر و برنامه ی قبلی و بدون صرف وقت زیاد Too often, people presume the ability to improvise on the fly ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

See: Brain fart entry

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوشته ی ( مقاله، . . . ) یا اقدامی ( حمله، طرح و نقشه، . . . که هدف آن انتقاد شدید و در حد تخریب شخصیت فردی دیگری است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشتباه مضحکانه ای کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خلاف موضوعی را ثابت کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پانزدهمین یا سیزدهمین روز هر ماه در تقویم روم باستان ( ) روزی که وسط ماه میفته )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موتور سیکلت چهارچرخ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد

غیر واقعی ساختگی توهم پوچ و بی پایه

پیشنهاد
٠

موضوع تازه ای نیست چیز جدیدی نیست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بررسی یا نگاه اجمالی A rapid/quick/swift once - over A visual once - over A good once - over a thorough once - over A serious once - over A not - s ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاقلانه است، منطقیه، فکر خوبیه When you're signing a contract, it's smart to read it carefully rather than just giving it a once - over.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نفس کش خواستن رجز خوانی ( برای مبارزه طلبیدن )

پیشنهاد
١

یعنی رجز خوانی کردن و به مبارزه طلبیدن در انگلیسی battle cry می گن به این رجز ها

پیشنهاد
٠

To stretch yourself too thin

پیشنهاد
٠

وقتی مسئوایتهای بیش از توان خود به عهده میگیرید و در نتیجه ی اون به حدی میرسید که احساس می کنید دیگه بریدید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر عهده گرفتن و انجام دادن تعهدات و مسئولیتهای بیش توان و کارایی خود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای رد کردنیا نپذیرفتند پیشنهاد بکار میره و در کل به معنی نه هست. I have to pass on dinner tonight

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاه سفید بلند پیله داری که توسط سرآشپزها پوشیده میشه و به اختصار toque هم گفته میشه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه و نگاه دیگران را به خود معطوف کردن کانون توجه بقیه شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

@ آرمان بدیعی: سپاس از مثالهای قرآنی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون رسمی یا ادبی بیشتر کاربرد داره: نتوانستن ، قادر نبودن در شرایط انجام کاری یا بودن در موقعیتی نبودن، cannot afford to . We can ill afford a ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

A man of his caliber مردی در حد و اندازه ی او ، مردی با چنین ویژگیهایی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامحسوس؟؟؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مغرضانه اغواگرانه اغواکننده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Or: Make it out alive جان سالم به در بردن ( و سالم به خانه بازگشتن ) means to successfully return to your home without getting hurt or encounterin ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خنده ی از ته دل که باعث میشه اشک از چشماتون دربیاد خوشی زیاد نشاط و خنده فراوان سرخوشی سرمستی Again the young manl had difficulty in controlling hi ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

@علی اکبر منصوری: Unbirdled اشتباه است و املای درست آن unbridled میباشد. که " آن برایدلد" تلفظ میشود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شادی خنده نشاط سرخوشی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نحس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به معنی اصطلاح Rule of thumb