تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

مثلی هست در ترکی که میگه: آتی آتئن یانئنا باغلاسان هم رنگ اولماسالا هم خوی اولاللار که به فارسی میشه: دو تا اسب رو کنار هم ببندی هم رنگ نمیشن اما خل ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

Or rub shoulders with: نشست و برخواست کردن دمساز شدن همنشینی کردن معاشرت کردن/داشتن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

اهل چیزی بودن ، مثلا اهل ورزش بودن A coworker of mine isn't that big on workout.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

۱ - کشتن، The man who has fed the chicken every day throughout its life at last wrings its neck instead. ۲ - اصطلاحی هست که عصابنیت بیش از حد رو ن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

توانایی/هنر سخنوری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

حس و حال جشن به چیزی دادن مثلا بستن روبان و . . .

پیشنهاد

اعصاب خورد کن استرس برانگیز پر استرس استرس زا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

محتوا محور

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

احتمالا همون فشل باشه!! Mr. Shahab is quick witted and facile with words.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

فی الفور و بی معطلی و در جا و بی درنگ و بدون فکر و برنامه ی قبلی و بدون صرف وقت زیاد Too often, people presume the ability to improvise on the fly ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

See: Brain fart entry

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوشته ی ( مقاله، . . . ) یا اقدامی ( حمله، طرح و نقشه، . . . که هدف آن انتقاد شدید و در حد تخریب شخصیت فردی دیگری است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشتباه مضحکانه ای کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خلاف موضوعی را ثابت کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پانزدهمین یا سیزدهمین روز هر ماه در تقویم روم باستان ( ) روزی که وسط ماه میفته )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موتور سیکلت چهارچرخ

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

غیر واقعی ساختگی توهم پوچ و بی پایه

پیشنهاد
٠

موضوع تازه ای نیست چیز جدیدی نیست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بررسی یا نگاه اجمالی A rapid/quick/swift once - over A visual once - over A good once - over a thorough once - over A serious once - over A not - s ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاقلانه است، منطقیه، فکر خوبیه When you're signing a contract, it's smart to read it carefully rather than just giving it a once - over.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نفس کش خواستن رجز خوانی ( برای مبارزه طلبیدن )

پیشنهاد
١

یعنی رجز خوانی کردن و به مبارزه طلبیدن در انگلیسی battle cry می گن به این رجز ها

پیشنهاد
٠

To stretch yourself too thin

پیشنهاد
٠

وقتی مسئوایتهای بیش از توان خود به عهده میگیرید و در نتیجه ی اون به حدی میرسید که احساس می کنید دیگه بریدید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر عهده گرفتن و انجام دادن تعهدات و مسئولیتهای بیش توان و کارایی خود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای رد کردنیا نپذیرفتند پیشنهاد بکار میره و در کل به معنی نه هست. I have to pass on dinner tonight

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاه سفید بلند پیله داری که توسط سرآشپزها پوشیده میشه و به اختصار toque هم گفته میشه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه و نگاه دیگران را به خود معطوف کردن کانون توجه بقیه شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

@ آرمان بدیعی: سپاس از مثالهای قرآنی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون رسمی یا ادبی بیشتر کاربرد داره: نتوانستن ، قادر نبودن در شرایط انجام کاری یا بودن در موقعیتی نبودن، cannot afford to . We can ill afford a ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

A man of his caliber مردی در حد و اندازه ی او ، مردی با چنین ویژگیهایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامحسوس؟؟؟

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مغرضانه اغواگرانه اغواکننده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Or: Make it out alive جان سالم به در بردن ( و سالم به خانه بازگشتن ) means to successfully return to your home without getting hurt or encounterin ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خنده ی از ته دل که باعث میشه اشک از چشماتون دربیاد خوشی زیاد نشاط و خنده فراوان سرخوشی سرمستی Again the young manl had difficulty in controlling hi ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

@علی اکبر منصوری: Unbirdled اشتباه است و املای درست آن unbridled میباشد. که " آن برایدلد" تلفظ میشود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شادی خنده نشاط سرخوشی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نحس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به معنی اصطلاح Rule of thumb

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رهبر کلیدی عقیده KOL افرادی هستند که در حوزه ی خاصی دارای نفوذ و اعتبار زیادی هستند و می توانند بر نظرات، تصمیمات و رفتار مخاطبان تأثیر بگذارند. ای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

KOL: مخفف Key Opinion Leader

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی ذکر شده توسط دوستان معنی idiomatic هم داره. • در مقایسه با موضوع اصلی: کم اهمیت جزئی Sara is but a side note in the life of him.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در تجارت و در شبکه های اجتماعی به معنای ایجاد یا پدید آمدن گروهی از مشتریان، علاقمندان، یا حامیان دائمی و یا پرو پا قرص هم در دنیای واقعی هم در دنیای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغالطه ی کلی گویی یا مغالطه ی کلیت اصطلاحی جدید و بدعت گذاری شده می باشد که عنوان اصلی آن sweeping generalization یا کلی گویی افراطی می باشد واز طری ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو ارزشی در تفکر دو ارزشی که تفکر سیاه و سفید ( black and white thinking ) و یا تفکر باینری binary ) thinking ) نیز نامیده می شود تنها دو گروه مطلق خ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنا شناسی عمومی: این مکتب فکری به بررسی نحوه ی واکنش انسانها به اتفاقات پیرامون آنهابر اساس معانی آنها می پردازد و بر این باور است که برداشت انسانها ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابهام و پیچیدگی معنایی He could not fathom, for the life of him, if Luba Luft’s semantic fog had purpose. او به هیچ عنوان نمی توانست بفهمد آیا هدفی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هیچ عنوان. . in any way at all He could not fathom, for the life of him, if Luba Luft’s semantic fog had purpose. او به هیچ عنوان قادر نبود بفهم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زائدات حاصل از پاکسازی گوشت و استخوان که کیفیت بسیار پایین و چربی بالایی دارد بعد از طی مراحلی چون سانتریفیوژ و استرلیزاسیون با استفاده از نیترات به ...