پیشنهاد‌های فریــــماه رفیعی (٣٦٠)

بازدید
٥٤٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در انتظار چیزی بودن هشیار و آگاه بودن به چیزی پیش بینی چیزی را کردن to be on the lookout for sth

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خطاب کردن To subject sb to/as sth Don't subject your partner to a nagging person

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مکالمات جنسی برانگیزاننده در زمان رابطه جنسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جگرگوشه فک میکنم با توجه به این که در واژه offspring معنای "منشأ" نهفته ست بهتره از واژه ای عمیق تر مثل جگرگوشه استفاده کنیم تا معنای اولیه ی فرزند؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این دو کلمه در کنار هم استفاده میشن Thinly: Poorly Disguised:Hidden معنی: خیلی تابلو ، محسوس وقتی موضوعی thinly disguised است، یعنی به شکلی غیرهوشم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

thinly disguised به شکلی تابلو وقتی موضوعی thinly disguised است، یعنی به شکلی غیرهوشمندانه و تابلو و و اضح مخفی شده. thinly: Poorly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیرادبی فرا ادبیاتی چیزی خارج از ادبیات outside of literature

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

fold laundry : تا کردن و جمع کردن لباس ها بعد از شسته شدن Wash laundry : شستن لباس ها با لباسشویی یا دست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن و تا کردن لباس ها بعد از شسته شدن Wash laundry and fold laundry

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

عَنر عَنر :D منبع واژه یاب: کنایه از پیمودن یک مسافت نالازم: پا شده عنرعنر آمده تا این جا که فضولی ما را بکند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

موسسه کالج محلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی حرمتی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کارشکنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جنگ رقابتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلسه ابراز شکایت و گله مندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

***ارزش ناپذیر***

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هنرمندان صاحب اثر افراد خالق هنر این واژه با s جمع، به گروه افرادی با این ویژگی اشاره دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

ملزومات مجموعه مهارت ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مترادف Much less به معنی "بسیار کمتر"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تخلیه جنسی رهایی از تنش جنسی بعد از رابطه جنسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مشهودیت شایع بودن در بعضی متون به ویژه با بار معنایی منفی، محبوبیت، مقبولیت، معروفیت و . . . کاربرد ندارند این دو معادل میتونن کمک کننده و انتقال دهن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Self distractions: عوامل حواس پرتی درونی: نشخوارهای فکری افکار مزاحم پراکندگی حواس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عوامل حواس پرتی درونی: نشخوارهای فکری افکار مزاحم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

errand - talk مکالمات سرپایی و غیرمتمرکز که معمولا در آن صرفا وظیفه ای به دوش یکدیگر میگذارند the couples had only 30 minutes conversation a week and ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Professional couples زوج شاغل ( هر دو صاحب شغل هستند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

برقراری ارتباط موثر ( به ویژه در حوزه کاری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدیر ارشد و ناظر کل عملکردهای پزشکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

طب سوزنی: سوزن گذاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میله ی شیشه ای فشار از ابزارهای طب سوزنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طب سوزنی: نیدلینگ یا سوزن گذاری پیوسته که در آن سوزن ها در یک ردیف پیوسته در بدن قرار داده میشوند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سوزن گذاری جفت در طب سوزنی فرو بردن دو سوزن در نزدیکی هم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

متخصص، درمانگر

پیشنهاد
٦

I commit you into the hands of the Almighty God به دستان محافظ خداوند می سپارمت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

این واژه به معنی نوعی برون ریزی هیجانی شدید هست که همراه با خشم و فریاد و حملات شدید می باشد اما برون ریزی یا برون ریزی هیجانی ( در حالت ملایم تر و ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در روانکاوی: Abreaction

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

emotional distress درماندگی هیجانی آشفتگی هیجانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در اینترنت : ضعیف و دارای قطع و وصلی زیاد A choppy internet connection معمولا زمانی استفاده میشه که مشکل قطع و وصلی اینترنت بخاطر مشکلات کابلی باشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Idiom: To curl up into a ball از شرم و خجالت در خود فرو رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

At fault

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

با پارچه یا چسب دهان کسی را بستن برای جلوگیری از فریاد یا حرف زدن: To gag اگه با دست دهان کسی رو محکم ببندن میشه: To handgag

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دهن کسی رو بستن؛ مانع از صحبت کردن کسی شدن To shut sb up در همین موقعیت اگر کسی با پارچه یا چسب دهن کسی رو ببنده و مانع از فریاد اون بشه از فعل gag ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

To handgag دهان کسی رو با دست بستن ( برای جلوگیری از فریاد یا حرف زدن ) از فعل gag گرفته شده. gag یعنی بستن دهان کسی با پارچه یا چسب توضیح انگلیسی: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Go easy on someone Be lenient to someone

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ما در فارسی بیهوشی رو در مقابل بی حسی استفاده میکنیم. در انگلیسی به این صورته که: بیهوشی ( که شما بطور کامل هوشیاری ت رو از دست میدی ) : general anes ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

روحیه به انگلیسی mood spirit state energy power

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

instinctively بدون فکر قبلی، غریزی، خود به خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

lump in the throat بغض در گلو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بغض میشه choke up spite معنای بغض نمیده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

sharp stabbing pain حس فرو رفتن جسم نوک تیز ( در قفسه سینه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

sharp stabbing pain حس فرو رفتن جسم نوک تیز ( در قفسه سینه )