تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

a difficult climb up a steep road صعودی دشوار از جاده ( مسیر ) پر شیب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

row

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

These people have a lot of pull in government circles این افراد در محافل دولتی بانفوذ هستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

to use your personal influence to make things happen استفاده کردن از نفوذ شخصی تون جهت پیشبرد امور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

The first step is to pull the advertising for the defective product اولین گام، برداشتن تبلیغات از روی اون محصول معیوب می باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

pull=take away A major partner has threatened to pull all sponsorship یک شریک عمده تهدید کرده که همه اسپانسر ها رو تصاحب ( مال خود ) خواهد کرد [Phra ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

The manufacturer used political pull to get the application approved کارخانه دارها از اثرگذاری/کشش سیاسی بهره می برند برای گرفتن تایید درخواست هاشون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Why would you try to pull a trick/prank like that on her تو چرا یه شیطنت/شوخی خرکی ( زننده ) مث این امتحان نمیکنی روش!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Mikey was pulling his usual 💥stunt💥 of feeding most of his lunch to the cat مایکی داشت جلو رشد معمول خودش رو می گرفت با دادن بیشتر غذاش به اون گربه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Edge" here means an advantage E. g. The networks are grabbing for any edge that pulls in viewers شبکه های تلویزیونی از آن بهره می برند برای جذب کردن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

She took out a quarter, dropped it into the slot machine, and pulled the lever خانمه یه سکه ۲۵ سنت ای درآورد و انداخت تو دستگاه و اهرم رو کشید [Phra ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

I spent the morning pulling up weeds in the garden تمام صبح صرف کندن علف های هرز تو اون باغچه کردم Pull up a chair and join us یه صندلی بیارید و به م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

pull away جلو زدن The leader is pulling well ahead of the other runners now حالا، دونده پیشتاز داره خوب جلو می زند از بقیه دونده ها. During the last ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

faithfully

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Tardy

پیشنهاد
٢

به وضوح می بینم اون روزی رو که. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

withhold

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

هر جور میل شماست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

هر چی شما بگید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

هر جور شما راحتید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

hothouse

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

sideshow نمایش فرعی

پیشنهاد
٢

applause

پیشنهاد
٢

trivia

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

shiver

پیشنهاد
١

penetrate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای همیشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

peasant

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

confirmation

پیشنهاد
١

treasure

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

overwhelmed

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

overwhelmed

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

dressmaking shop

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تبریک میگم

پیشنهاد
١

flea market

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

courtyard

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ضعف اصلی/عمده/اساسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Mercifully

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

oblivion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

آیا این در مورد شما صدق میکند؟

پیشنهاد
١

elegance

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

satisfy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

dissipate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

1 ) In an area of a place that is especially remote and in which it is difficult or dangerous to live 2 ) in the wild. In naturally occurring condit ...

پیشنهاد
١

malign

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 ) appal ( appall ) 2 ) shock

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

1 ) Position of trust' is a legal term that refers to certain roles and settings where an adult has regular and direct contact with children. Example ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

hot - blooded