تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

raspberry

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

He pulled off his sweater او ژاکت ش از تنش درآورد I quickly pulled off my clothes سریع لباسام کندم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( پایین ) کشیدن/آوردن Lie on your back, clasp your knees and pull them down towards your chest به پشت دراز بکش، زانوهات بغل کن و بیار به سمت ( تا روی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

✔️ ترک کردن - خارج شدن - رها کردن ناگهانی 1 ) She pulled out the drawer خانمه/دختره ( کشوی ) دراور رو بیرون کشید An agreement on returning to the 2 ...

پیشنهاد
١

gig

پیشنهاد
١

bring on بوجود آوردن I figured I didn’t have any reason to feel stressed, anxious, or overwhelmed—and if I did, well, I guess I brought it on myself

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Juggle

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فرهنگ خرحمالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بعنوان مدال افتخار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پاسخ به لب داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

wear به لب داشتن ( پاسخ و. . . ) Wear one's response پاسخ به لب داشتن

پیشنهاد
١

denounce

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

✔️برنامه ی موسیقی ( به ویژه موسیقی جاز و راک ) ✔️کنسرت زنده 1 ) The gig was pulled at the last moment اون کنسرت لحظه آخر کنسل شد 2 ) The Rolling S ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

trick حقه، حقه زدن He's pulling some sort of trick on you داره فریب ت میده، اون داره حقه روت سوار میکنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

tour سفر ( شغلی، هنری و غیره ) They pulled in huge crowds on their latest tour اون تو سفر اخیرش حمایت گروه های گنده ای رو بدست آورد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

move along پیش بردن، به سمت جلو بردن، به جلو حرکت دادن ( جابجا کردن ) to use oars to move a boat along استفاده از پارو برای پیش بردن یک قایق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

She has pulled her Achilles tendon تاندون آشیل ش صدمه دیده ( دچار کشیدگی شده/پاره شده )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ورزش کردن He pulled a hamstring in training تاندون زانوی اون تو تمرینات ورزشی ( ورزش و نرمش ) دچار کشیدگی شد ( صدمه دید )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

hamstring

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 ) to be likely to receive something Rachel was reported to be in line for the job of team manager. be first/second/next in line: He is next in lin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

E. g. And whenever I would get anxious about not having enough going on, afraid that other adults might call me lazy و هر وقت ناراحت میشم از اینکه وق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

✔️به باد دادن، از دست دادن I became an expert at the art of 💥giving my time away💥 من تخصص خاصی دارم ( خبره شدم ) تو وقت حروم کردن ( از دست دادن زما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پر بودن وقت، سر فرد شلوغ بودن ( مشغولیت/کار داشتن ) I always had to be booked and busy من همیشه سرم شلوغ بوده ( رو دستم کار ریخته بوده )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

obsessed with

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Obsessed with

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تا مادامی که. . . ، تا وقتی که. . . E. g. For as long as I can remember تا اونجا ( زمانی ) که من یادم میاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

فرار کردن، در رفتن John pulled himself free and ran off جان خودش ( از تله/بند ) آزاد کرد و در رفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( یک ) گاز گرفتن The dog snapped at her and she quickly pulled back her hand سگه یه گاز ازش گرفت ولی دختره سریع دستشو عقب کشید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

خود/چیزی را کنار کشیدن، خود/چیزی را به کناری کشیدن ( حرکت دادن بدن/شی ) He tried to kiss her but she pulled away اون پسر سعی داشت ببوستش اما اون دخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Ponies were used to pull the coal trucks قبلاً یابوها واگن های روباز زغال سنگ رو جابجا میکردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Ponies were used to pull the coal trucks قبلاً یابوها واگن های روباز زغال سنگ رو جابجا میکردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

pony یابو Ponies were used to pull the coal trucks قبلاً یابوها واگن های روباز زغال سنگ رو جابجا میکردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

The horses pulling the wagon stopped suddenly اسبهایی که بارکش ( ارابه ) رو میکشیدن ناگهان متوقف شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

In this area oxen are used to pull carts تو این منطقه ارابه ها رو به گاوها می بندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( آفتاب ) تیز، درخشان The sun was too bright so I pulled the blinds down آفتاب خیلی تیز بود پس پرده کرکره رو پایین کشیدم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

blinds پرده، پرده کرکره The sun was too bright so I pulled the blinds down آفتاب خیلی تیز بود پس پرده کرکره رو پایین کشیدم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

spot دیدن کسی پس از جستجو، کشف کردن، ( کسی را پس از جستجو ) دیدن، شناختن She was spotted in the water and pulled to safety اونو تو آب دیدن و بیرون ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

measly

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

mangy

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

pomade

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

runt

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پاهای آب رفته، پاهای کوتاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به چه منظور؟ واسه چی؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

revulsion

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

revulsion

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

alleyway

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

cunning

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

cruelty

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

cruelty

پیشنهاد
١

prowl در جستجوی طعمه گشتن، در جستجوی طعمه پرسه زدن E. g. The world she lives in is a jungle, where people prowl like wild animals دنیایی که اون توش ...