پیشنهاد
٢

his clean - cut, boyish good looks ظاهر خوب و تمیز و خوش پوش و پسرانه او

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Looks can be deceptive ظواهر میتواند فریبنده باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

graded adjective If you say that someone has wild eyes or a wild look, you mean that their eyes are wide open and staring because they are frightened ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

E. g. Take that smug look off your face before I slap you! اون نگاه از خود راضی ( خودبینانه ) رو از رو صورتت بردار قبل از اینکه بزنمت!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

My relatives gave me quizzical looks when I told them the news فامیل هام نگاه های خنده داری به من انداختند وقتی که اون خبر بهشون گفتم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

E. g. His comment was greeted by a puzzled look اظهار نظرش تحسین/تمجید/تعریف شد همراه با نگاه هاج و واج ( نگاهی حاکی از تعجب ) E. g. She had a puzzl ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

A panicked look crossed his face نگاه وحشت زده ای از صورتش گذشت ( یه لحظه به چهره ش نمایان شد )

پیشنهاد
٣

contempt E. g. He darted her a look of contempt نگاهی از سر تحقیر و بی اعتنایی به زنده/دختره انداخت

پیشنهاد
١٠

بی اعتنایی نشان دادن، شانه بالا انداختن ( به نشان تردید یا تحقیر یا بی اعتنایی و غیره ) He caught her look, and shrugged به دختره نگاه کرد و شانه ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نگاه خجالت آور، نگاه انتقادی، نگاه سرزنش کننده A withering look from his wife silenced him نگاهی خجالت آور/سرزنش کننده از سوی زنش او را به سکونت و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

passers - by رهگذران

پیشنهاد
٢

passers - by رهگذران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

cross گذشتن، عبور کردن، لحظه ای نمایان شدن و دوباره رفتن A doubtful look crossed his face نگاهی شبهه ناک از چهره اش گذشت ( تو صورتش اومد و رفت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

cross گذشتن، عبور کردن A doubtful look crossed his face نگاهی شبهه ناک از چهره اش گذشت ( تو صورتش اومد و رفت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

I think it's time to take a fresh look at our sales techniques فکر کنم وقتش شده نگاه جدیدی به تکنیکهای فروش مان بندازیم ( تجدید نظری درشون داشته باشی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

I got a black look from Amy امی با خشم/عصبانیت بهم نگاه کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

expression حالت، حالت چهره He didn't like the look in her eyes از حالت چشماش ( چهره اش ) خوشش نیومد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

expression حالت، حالت چهره He didn't like the look in her eyes از حالت چشماش ( چهره اش ) خوشش نیومد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

نگاه مستقیم ( بدون واسطه/توسط خود شخص یا . . . انجام پذیرفته ) E. g. The jury is expected to get a first - hand look at the murder scene today از هی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

warrant ایجاب کردن، مجاز شناختن، طلبیدن She decided the property warranted a second look به این تصمیم رسید که اون صفت خاص نگاه دومی را میطلبه ( ایج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

warrant ایجاب کردن، مجاز شناختن، طلبیدن She decided the property warranted a second look به این تصمیم رسید که اون ویژگی نگاه دومی را میطلبه ( ایجاب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

روش ( طرز ) انتقادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

It looks to me as though we may be in for another cliff - hanger به نظرم میرسه که انگار با موقعیت هیجان انگیز ( شوکه کننده ) دیگری مواجه خواهیم شد [ ...

پیشنهاد
٣

procession ( در مراسم رسمی و تشییع جنازه و غیره ) گام برداری، حرکت ( با گام های شمرده . . . در دیدار با مقامات عالیرتبه کشوری دیگر ) ، مراسم تقدیم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( ornament ( ornaments زیورآلات، تزئینات، زرق و برق گول زننده، شیء زینتی ( پوشیدنی، دکور و. . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

آدم کله خراب - قاطی آدم تندخو - آدم زودجوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

frost

پیشنهاد
٢

respectfully yours

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

concubine

پیشنهاد
٣

be about to در آستانه/شرف اقدام به کاری I was just about to come looking for you همین الان داشتم راه می افتادم بیام که بگردم دنبالت

پیشنهاد
٢

seeds

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

seasoning

پیشنهاد
٢

casserole A casserole ( French: diminutive of casse, from Proven�al cassa 'pan'[1] ) is a variety of a large, deep pan or bowl, typically with a glas ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

زوال ذهنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

cognitive decline

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

این سبزی بیشتر شبیه جعفری و گشنیزه تا کلم و کلم برگ و کلم پیچ!!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Extra virgin olive oil is the highest grade of virgin oil derived by cold mechanical extraction without use of solvents or refining methods. It conta ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

cognitive شناختی ذهنی cognitive function عملکرد شناختی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

cognitive شناختی ذهنی cognitive performance عملکرد ذهنی

پیشنهاد
٢

break the bank informal to cost too much, or spend too much money: There are insurance policies available that will not break the bank. There are ...

پیشنهاد
٣

break new ground to do or discover something new: E. g. The marketing campaign on social networking sites is breaking new ground Cambridge dictiona ...

پیشنهاد
٢

Break ground ( بنای جدید و غیره ) پی کنی کردن، ساخت ساختمان یا تاسیسات جدیدی را شروع کردن، اولین کلنگ حفاری/ساخت و ساز را زدن E. g. break ground ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Break ground ساخت ساختمان یا تاسیسات جدیدی را شروع کردن - اولین کلنگ حفاری/ساخت و ساز کار یا پروژه ای را زدن - ( بنای جدید و غیره ) پی کنی کردن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

break even یر به یر شدن، نه سود کردن نه زیان دادن ( امور مالی و کسب و کار ) to have no profit or loss at the end of a business activity because you ...

پیشنهاد
٣

set out شروع بکار کردن We set out at the break of day اوایل روز شروع بکار کردیم

پیشنهاد
٢

set out شروع بکار کردن We set out at the break of day اوایل روز شروع بکار کردیم

پیشنهاد
٣

spring break

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

heat wave

پیشنهاد
٢

sweep بسرعت پخش شدن بین، ( در سرتاسر منطقه ای یا کشوری ) با سرعت گسترش پیدا کردن People wept when the news broke that the plant was closing for goo ...

پیشنهاد
٢

sweep بسرعت پخش شدن بین، ( در سرتاسر منطقه ای یا کشوری ) با سرعت گسترش پیدا کردن People wept when the news broke that the plant was closing for goo ...