شوکه

/Sokke/

لغت نامه دهخدا

شوکه. [ ک َ / ک ِ ] ( اِ ) ناوچه آهنی باشد که زر و سیم گداخته را در آن ریزند تا شوشه شود. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( از ناظم الاطباء ) :
بجنبانم عَلَم چندان در آن دو گنبد سیمین
که سیماب از سر حمدان فروریزد در آن شوکه.
عسجدی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) واحد شوک یکی خار . یا شوکه بیضائ . ۱ - باد آورد . ۲ - کنگر خر .
ناوچه آهنی باشد که زر و سیم گداخته را در آن ریزند تا شوشه شود .

فرهنگ معین

(شُ کِّ ) [ فر. ] (ص . ) دچار شوک شده .

فرهنگ عمید

ناوچۀ آهنی که سیم و زر گداخته را در آن می ریزند تا شمش شود.
خار.
ویژگی کسی که دچار شوک شده.
* شوکه شدن: (مصدر لازم ) [عامیانه] دچار شوک شدن.

واژه نامه بختیاریکا

وَهَک

دانشنامه عمومی

شوکه (راس الخیمه). شوکه یک منطقهٔ مسکونی در امارات متحده عربی است که در امارت رأس الخیمه واقع شده است. [ ۱] شوکه ۴۲۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس شوکه (راس الخیمه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

تعجب کرده
متحیر، سرگردان، حیران، مات، گیج، متعجب، سورپرایز
overwhelmed
جا خوردن و یکه خوردن
باور نکردنی
مبهوت

بپرس