پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٤٧٥)

بازدید
٥,٥٦٥
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بارانا: ( میوه دهنده، بارور ) پهلوی: bār ( میوه ) و آنای ( پدید آورنده، دهنده، تولید کننده ) . اگر این نام را از باران با پسوند آ بدانیم، نادرست است؛ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

استدعا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پیواهیش pivāhiŝ ( مانوی: pivāhiŝn )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شهرام: پهلوی ŝahr - ām ( دلاور شهر ) در ریشه شناسی این نام، آن را بهتر است همانند بهرام بدانیم و بپذیریم که این نام در ایران باستان بوده اگر چه در کت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نجابت: پرهیز خودخواسته از لذت های ناروای جسمی و روانی ( معنی امروزی ) . ( https://www. cnrtl. fr/definition/chastet� ) همتای پارسی این واژه ی عربی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1 - ان. مرد، مردان؛ زن، زنان، ؛ بامداد، بامدادان، شامگاه، شامگاهان و. . . 2 - ها. خانه، خانه ها، دفتر، دفترها. 3 - اس as این پسوند در زبان سنسکریت ...

پیشنهاد
٣

به جای ه گ و سپس ان آورده می شود. مانند: پخمه، پخمگان، خفته، خفتگان، مرده، مردگان، شسته، شسگان، خورده، خوردگان. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

حسابرسی: حساب واژه ای عربی است که رسی ( رسیدگی کردن ) به آن افزوده شده است. همتای پارسی این است: هماری hamāri ( پهلوی: hamārih )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اَسناد asnād: ( جمع سند ) همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پستگان postagān ( پارتی ) ِاسناد esnād ( نسبت دادن ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سند sanad: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پستگ postag ( پارتی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دفاتر. جمع بستن دفتر به شیوه ی عربی بر وزن افاعِل است که نادرست است؛ در عربی منبر را منابر، مقبره را مقابر، مورد را موارد، منزل را منازل، ظاهر را مظا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

زاگرس: در پهلوی زاگ و یا زاک به معنی تولید است و رُس به معنی رودخانه است. ( فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی ) یعنی کوهستانی که رودخانه های بسیار ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ناسیکو ( پارسی کهن )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

منیژه: این نام در پهلوی منیچ manic ( من هم ) و ژَه žah ( آرزو ) روی هم یعنی کسی که آرزوی داشتن او را دارم. ( فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیژن: این نام در پهلوی:بَی bay ( سَرور ) و žan ( زن ) بوده است، مرد خانه، خداوند خانه. که در گویش دری bižan شده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رشنو raŝno: این نام در اوستایی: raŝnu ( دادگستر، دادگر ) می باشد. ( فرهنگ واژه های اوستا، احسان بهرامی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سعه صدر: ویژگی که نشانگر نداشتن اندیشه ی بسته در هر موضوعی است، باز اندیشی که باعث می شود فرد نسبت به هیچ موضوعی تنگ نظر نباشد و از آنچه با دیدگاه وی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چکیده، عصاره. but the sum and substance of it was ولی چکیده بیانات او این بود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ذات، زندگی خصوصی، جوهر، ماهیت، سرشت. It's his essential nature این تو ذاتشه. he began to formulate for himself once more the essential nature of th ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

واقعیت: آنچه هست، جدای از آنکه با آن چه باید باشد همخوانی دارد یا ندارد. همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ریشتیاک riŝtyāk ( سغدی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واقعیت، حقیقت. I will in a few words show you the real state of the case می خواهم در چند کلمه حقیقت را برایت توضیح بدهم. But I want to report on th ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ایام: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: روزان. مولوی: جمله ذرات در عالم نهان با تو می گویند روزان و شبان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حقیقت. Here is the true state of the case: I was passing through the square just as you were leading this woman away حقیقت این است: وقتی که شما این ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حقیقت: آنچه خرد آن را درست می داند و باید آن گونه باشد و به عنوان یک آرمان فکری شمرده می شود ولی ممکن است با واقعیت بیرونی همخوانی نداشته باشد. ( h ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

صاعقه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آذرخش ( دری ) اسپیچن espican ( سغدی: esprincan )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بواسیر: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ارسنز arsanz ( سغدی: ارسنخ arsanx )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تسبیح: ابزاری که برای بر شمردن ویژگی ها و توانایی های خدا نزد خویش به کار می رود، ابزاری برای ذکر گفتن. همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: زیز za ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تسبیح: بر شمردن ویژگی ها ( صفات ) و توانایی های خدا نزد خویش. ( Le Petit Robert 1 ) برای همین به ابزاری که برای برشمردن این ویژگی ها و توانایی های خ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

راتین: این نام با همین گویش و نوشتار در سنسکریت به معنی بخشنده و هدیه دهنده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مکعب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سیجا sijā ( کردی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

درجه: هر یک از جایگاه ها در یک سیستم سلسله مراتبی، هر یک از بخش های یک اندازه گیری رو به بالا ( https://www. cnrtl. fr/definition/degre ) . همتای ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نمایش یا ترسیم عرض جغرافیایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

For this reason most of the hand to hand fighting had taken place at night, when the guns were blinded ولی هنوز از نزدیک نتوانسته بودند نبردی تن به ت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

متراکم: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: انشیسته anŝiste ( سغدی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاو نر بارکش.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خسارت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ویژات vižāt ( سغدی: vižat )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

الماس: این واژه در پهلوی الماس ( فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی ) و در مانوی اَرماس ( فرهنگ واژه های پارتی و مانوی ماری بویس ) و در یونانی و لاتی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

زاویه قائمه: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: کژداستاک každāstāk کژدا ( اوستایی: کَئُژده kaožda ) زاویه. اَستاک ( پهلوی ) قائم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

قائم الزاویه: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: اَستاکژدا astākaždā ( پهلوی: استاک اوستایی: کَئُژده kaožda )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

وتر: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اسناو esnāv ( اوستایی: snāvya )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اکسل: این واژه در سنسکریت اکشه akŝa و به این معنی هاست: 1ـ مهور [پهلوی: mexvar، mehvar] ( محور ) چرخ، اکسل، میله ای که چرخ به دور آن می چرخد، هر چیز ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترقوه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: چلامه calāma ( کردی: calama )

پیشنهاد
٢

عرض جغرافیایی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی و عربی شده، این است: پام اژنامانزایی pām - ežnāmānzāi پام؛ ( خراسانی ) عرض. اِژنا: ( سغدی žnā ) دانش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

جهل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: تانر tānr ( اوستایی: تانثر tānşr )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مذاکره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: گفتگو ( دری ) فراشن farāŝan ( پهلوی: fraŝn )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

آریشا āriŝā: این نام در پهلوی آریشای �ri - ŝāy ( شایسته ی کمال ) می باشد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اهل محل: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: کوچگی kucagi ( خراسانی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خلاف قانون: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: پادات pādāt ( پاد با پهلوی دات ) اِپزاته epazāte ( سغدی: اپذاته epażāte )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Most diverse thoughts and images occupied him simultaneously در آن واحد، اندیشه ها و پندارهای گوناگونی بر وی چیره می شد. Your life and my life will ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ممتاز: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: کایوس kāyos ( پهلوی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قحط الرجال: همتای پارسی این همساخته ی عربی، این است: نسراهشناس nasrāhŝenās نس ( اوستایی: فقدان ) راهشناس ( دری ) نظامی در هفت پیکر: غایت اندیش بود ...