پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٥٩٧)

بازدید
٦,٠٦٨
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سیاهی لشکر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

هتاک: همتای پارسی این واژه ی عربی به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: رسپاک rospāk ( پهلوی ) رسوا کننده ( دری )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

هتاکی: هتاک واژه ای عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: ایزواری izvāri ( مانوی: izvārih ) پرده ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

هتک حرمت: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: دشروی doŝravi ( پهلوی: duŝravih ) آبروریزی ( دری )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

هتک: همتای پارسی این واژه ی عربی، به ترتیب کمی سیلاب، اینهاست: رسپ rosp ( پهلوی ) ایزوار izvār ( مانوی ) رسواسازی ( دری )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

coccinella

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کفشدوزک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

فقدان: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نبود ( دری ) نَس ( اوستایی ) ویراه ( سنسکریت: viraha )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

دوز ( کلک، نیرنگ ) : این واژه در اوستایی دوِژه dveža بوده که رفته رفته دوژ و سپس دوز شده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

شهاب: این واژه ی عربی اگر چه در آن زبان شِهاب خوانده می شود، در پارسی شَهاب گفته می شود. همتای پارسی اینهاست: سیکا ( پارسی باستان: ثیکا şikā ) سیگد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مکاشفه: کار یا کارهایی که می تواند از راه های گوناگون ( شنیداری، دیداری و یا معنوی ) انجام داده شود و با آن خدا یا الوهیت خود را بر انسان می نمایاند ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آراز: این نام در سنسکریت فعل است و آراده ārādh خوانده می شود به معنی خرسند ـ خشنود کردن. dh در سنسکریت، در دیگر زبان های آریایی[ذ، ز خوانده می شود؛ ز ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تبرک: چیزی یا کسی را با واژه ها یا برخی رفتارها به گونه ای ویژه مورد توجه کردن که شایسته ی احترام همگان باشد و مردم آن را مورد حمایت ویژه ی خدا بدانن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سوء هاضمه: ( حاصل مصدر مرکب ) . همتای پارسی این ترکیب عربی، اینهاست: آخویراک āxvirāk ( سغدی ) اینتلا intelā ( کردی ) بدگواری، رودل ( دری ) .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

عبرت: آنچه برای کسی یا مردمی رخ داده که می تواند نمونه ای هشدار دهنده باشد و شنونده یا بییننده را به خوبی تحت تاثیر قرار دهد تا از آن بیاموزند. ( h ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

عدول: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: کوتاه آمدن ( دری ) لادان ( کردی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

متن اصلی بازنگری شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

گذاشتن: چرا این واژه با ذ نوشته می شود؟ برای این که ذ از واج های اوستایی است که در پارسی دری مانده است و عربی نیست؛ مانند خواهر که در پهلوی xvāhar بو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ماتینا، ماتینار: این نام در سنسکریت مَتینار و به معنی دارای اندیشه ی گرانبها می باشد. ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 776 ستون دو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سپاس: واژه ای گفتاری یا نوشتاری که با آن ارزشمندی کاری ( مادی یا معنوی ) را که کسی انجام داده، نشان می دهیم و بر مهربانی انجام دهنده گواهی می دهیم و ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شهوانی: شهوت واژه ای عربی است که ت آن برداشته شده و پسوند پارسی آنی که صفت نسبی می سازد ( مانند مستانی ) به آن افزوده شده است. همتای پارسی اینهاست: آ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سوء استفاده: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: بد زیام bad - zyām ( دری ـ سغدی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

شارح: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: زنداک zandāk ( پهلوی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

هوا و هوس: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ریژوکام rižo - kām ( دری )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ضامن: این واژه عربی است و ریشه ی پارسی ندارد. زیرا زا در اوستایی به این معنی هاست: 1ـ باعث باران شدن، ابرها را بارور کردن، بارانیدن، ریختن. 2ـ فروگذا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٧

تقاص: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: تاوان ( دری ) تزیش toziŝ ( مانوی: toziŝn )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

واسطه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ریبار ribār ( خراسانی ) میانجی ( دری ) میانچیک myāncik ( سغدی: miżāncik )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

ادا اطوار: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: غومبل qumbel ( مازنی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دروغ تاریخی در باره ی سیزده بدر: گزارش تاریخی نادرستی در باره سیزده بدر در برخی خبرگزاری ها پخش شده که مدعی هستند از کتاب استر برداشت کرده اند. این ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

نشات: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نیژن nižen ( سغدی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

الوهیت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: بیانیگ bayānig ( مانوی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مخدر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سست کننده ( دری ) فشناک feŝnāk ( سغدی؛ در فرهنگ سغدی - فارسی بدالزمان قریب، واژه ی فشنیک به معنی سست آمد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مقوی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نیروبخش، نیروزا، توانبخش ( دری ) پرویژن parvižen ( سغدی: parvežne )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

شینا: این نام در فرهنگ بزرگ کردی - فارسی هه ژار به معنی توانا می باشد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

خرمگس؛ در گویش مازنی به آن سپل sapel گویند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مفاد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: مگژ magž ( مانوی ) ژندس žandas ( سنسکریت: چهندس chandas )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

محدوده: این واژه در عربی از حد ساخته شده که آن هم از اوستایی هیته hita ساخته شده است؛ همتای پارسی اینهاست: هیتامیچ ( اوستایی: hita با پسوند سغدی میچ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

جهنم: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دوزخ ( دری ) آیب āyeb ( مانوی ) آبیچ ābic ( سغدی: ābeyci )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عنفوان: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: گونل gunal ( کردی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شعله ور: شعله واژه ای عربی است که پسوند پارسی ور به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی این است: آلاوین ālāvin ( دری )

پیشنهاد
٣

تعزیرات حکومتی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ازامان راینی ozāmāne - rāyeni ( سغدی - پهلوی با پسوند ی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تعزیرات: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ازامان ozāmān ( سغدی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تعزیر: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ازام ozām ( سغدی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اکتساب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ابیرت abyart ( سغدی ) استن estan ( پهلوی: stan )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشعل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: مزره mazre، جرغند jarqand ، جروند jarvand ( دری ) پلته pelte ( مازنی ) زمتیر zamtir ( سغدی: ذمتیر żamti ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غیر qayr ( در عربی ) qeyr ( در فارسی ) . این واژه در سنسکریت گَیره gayra می باشد که به عربی راه یافته و غَیر شده است. ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نهی: این واژه در مانوی نیهنز nihenz بوده است و عربی نیست؛ زیرا در آن زبان صرف نشده است. نگاه کنید به سایت https://tasrif. reverso. net یا در گوگل تصر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

When I was driving away, I saw Debra outside Ty's window وقتی داشتم با ماشین دور می شدم، دبرا رو از پنجره اتق تای دیدم. She got shot as we were driv ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٦

دور از چشم، بیرون از میدان دید

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

before they could get within range for pistol shooting پیش از آن که چندان به ما نزدیک شوند که بتوانند با ششلول به ما تیراندازی کنند If you're within ...