پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٣٣٧)

بازدید
٤,٢٠٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گیلان در سنسکریت گیلَنه gilana و به معنی پرستو می باشد؛ در پهلوی: گیلان با همان معنی سنسکریت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترک tork ( جوان، زیبا، لطیف ) این واژه در پهلوی تَرُک tarok بوده که در ادبیات فارسی ترک شده و حافظ گفته: اگر آن ترک شیرازی به دست ارد دل ما را به خال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

ترک tork در سنسکریت توره که turaka ( از تبار آسیب رسان، از نژاد آزارگر ) و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ توره tura یعنی آسیب رسان. 2 ـ پسوند که ka که ص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برکت: هر خوبی ویژه، کارساز و به هنگام، چه از سوی کسی آرزو شده یا نشده باشد برای کامیابی، برتر سازی، رستگاری یا برون رفت از گرفتاری که خدا یا دیگری از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پارت در سنسکریت پارته pārth و پارص pārś به معنی پرتاب کردن است و پرتاب و پرت کردن نیز از همین ریشه است؛ و این که به یک قوم ایرانی پارت گفته شد برای ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پادشاه در اوستایی پَئیتیخشا paitixshā به معنی پیشوای آموزش دهنده، استاد راهنما می باشد؛ در پارسی باستان: پتیخشایثیه patixshāyaşya؛ در پارتی: پدیخشاه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معلم: همتای پارسی این وژه ی عربی، اینهاست: آتونātun ، آموزگار ( دری ) مژاک možāk ( سغدی ) آژاره āžāre ( سغدی: ācāre ) آمژاک āmožāk ( پهلوی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیوس در مانوی پَیُس payos و به معنی امید، انتظار، توقع می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوروش در اوستایی کوئیریس kuiris و به معنی گردنبند می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

داریوش در سنسکریت: دوریُدهَنه duryodhana ( شکست ناپذیر ) ؛ در پارسی باستان: داریَووش dAryavush ( شکست دهنده ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مینا در سنسکریت مِنا menA یعنی بلورین، مانند بلور؛ همچنین به معنی زن، ماده و نام یک رودخانه نیز بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوشنگ در اوستایی هَئُشیَنگهه haoshyangha؛ در پهلوی: هُشیَنگ hoshyang و هُشَنگ hoshang و به معنی خانه ی خوب، سازنده و معمار است؛ در افسانه های ایران ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نادیا در سنسکریت نَدیا nadyā به معنی نیزار، نیستان می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیرین در سنسکریت: کشیرین kshirin ( خوشمزه ) ؛ در پهلوی: شیرِن shiren؛ در مانوی: shirin ( دارای مزه ای چون شیر ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارژن در سنسکریت: ارجونه arjuna و به معنی سپید، درخشان می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اردوان در سغدی: اَزتِوان artevān؛ در مانوی: اَردَبان ardabān؛ در پهلوی: اَرتَپان و اردوان artapān، ardavān. و به معنی راست پیروز، کسی که از راه درست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ازغند در سغدی با همین گویش به معنی پیک، فرستاده، سفیر می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارم eram در سنسکریت: اَرَم Aram یعنی بسامان، خوب چیده شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ابزار: این واژه در اوستایی اپیزاوره: apizāvare ( با آن زورمند شدن ) ؛ در سغدی: ابچر abcar؛ در پارتی ابژار abžār؛ در مانوی: آبزار ābzār ؛ و در پهلوی ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آلودن در سنسکریت آلود ālud به معنی از خالصی در آوردن، آمیختن چیزی با چیز دیگر می باشد. که در پهلوی پسوند مصدری تن و دن به آن افزوده شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آکنده در سنسکریت آکنتهه Akantha به معنی تا گلو، تا گردن می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جایگزین پارسی بوران اینهاست: گَرناگ garnAg [مانوی]؛ دَمَک damak [پهلوی]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جایگزین واژه ی عربی مذکر، واژه ی پهلوی نَریک narik است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تغذیه در پارسی امروز دارای دو معنی است: 1ـ خوراندن که با فعل کردن به کار می رود و گفته می شود تغذیه کردن؛ که در سغدی خویر xvir گفته می شد و می توان ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

جایگزین واژه ی غذا در پارسی اینهاست: واسان ( پهلوی ) ، پیتو pitu ( اوستایی ) ، پَدِن paden ( پارتی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آش در سنسکریت آصه āśa به معنی خوراک است و ریشه ی آن آص یعنی خوردن است که این گونه صرف می شود: آصنامی āśnāmi می خورم، آصناسیāśnāsi می خوری، آصناتی āśn ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دیاکو در پارسی باستان با دو واژه آمده است: دائیئَککو dāiakku و دیائَکو dyāako؛ در اوستایی به صورت دو واژه ی جدا از هم دیده می شود: دائی یعنی دایه، پر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آرمین در سنسکریت آرمبهین Arambhin و به معنی آغاز کننده، بر عهده گیرنده، انجام دهنده، کسی که پروژه های بسیاری می سازد، انگیزاننده، پدید آورنده می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرشام در سنسکریت آرشَم ārsham و به معنی نژاد مقدس، تبار سپنتا می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سورنا در سنسکریت صورَنه śūrana به معنی دارای روحیه بسیار بالا، پرشور می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سبلان در سنسکریت صَبَلیمَن śabaliman و به معنی متنوع، رگه رگه بوده است؛ زیرا در دامنه ی این کوه، چشمه ی آب گرم و آب سرد با فاصله ی نزدیک یک متر از هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ملایر در زبان لری مِل ( گردن، گردنه ) و آئر ( آتش ) بوده یعنی گردنه ی آتش؛ مناسبت این نام برای آن بوده که فرمانروایان همدان کسانی را در پایین کوهی به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سارا در سنسکریت با همین گویش به معنی گرانبها، با ارزش، ارزشمند می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در سنسکریت سام فعل است به معنی آشتی دادن، فرو نشاندن، آرام ـ خاموش ـ ساکت کردن، تسکین دادن. که به صورت اسم به معنی آشتی دهنده، آرام کننده، تسکین دهند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آندریا در سنسکریت آندیرا AndeyrA و به معنی همیشه روشنایی بخش می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرمیتا در اوستایی آرمَئیتی Armaiti و به این معانی است: 1ـ کمال، اوج خردمندی، حکمت 2ـ فروتنی، تواضع، خشوع. 3ـ دینداری، تقوا، پاکی، پرهیزکاری. 4ـ نام ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آرینا در سنسکریت آریَنا āryanā و به این معانی است: 1ـ سازگار ـ هماهنگ با مردم آریایی. 2ـ رفتار کننده مانند یک آریایی. 3ـ یگانه شایسته، شایسته، درخور، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آتوسا در اوستایی هوتئوسا hutaosA و به معنی زن خوش نیت است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آریانا این نام در سنسکریت آریانه āryāna و به معنی ارمغان ـ پیشکشی ـ هدیه ـ کادوی آریایی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرتین در سنسکریت ارتهین arthin و دارای این معانی است: 1ـ آرزوکننده، خواهان، طالب؛ جستجوگر، دنبال کننده، پژوهش گر، محقق. 2ــ نماینده، وکیل، وکیل مدافع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آراد: این نام با همین گویش در پهلوی به معنی آراینده است. ( فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تینا در سنسکریت تینه tina و به معنی روز است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم در سنسکریت با پنج واژه آمده است: 1ـ آدم ādam ( پیشوند آ و فعل دَم ) فعل است به معنی رام ـ مهار ـ کنترل کردن. 2ـ اول شخص ماضی نقلی فعل آدا ( گرفتن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آخور در سنسکریت آکهره Akhara و به معنی جای خر است و از پیشوند مکان ساز آ و کهره به معنی خر ساخته شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قلعه در سنسکریت کله تره kalatra و به معنی پشتیبان دلنشین، بچه دان یا رحم مادر است؛ یعنی جایی است که از ساکنان خود همانند رحم مادر نگهداری می کند؛ کله ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ژرمن در سنسکریت: صرمن śarman و به معنی پشتیبانی و پشت و پناه بودگی می باشد؛ و واژه ی صرمنیه دصه śarmaṇya - deśa ( سرزمین پشتیبان، پذیرنده ی پناهجو ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انگور در سنسکریت انکوره ankura و از دو بخش ساخته شده است: انچ anc ( کمانی، خمیده؛ چون شاخه های درخت انگور راست نیستند ) و اوره ura ( سینه ) انگور یعن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انگلیس در سنسکریت انگرجه angareja و به معنی پیکر لرزان است؛ چون انگلیس جزیره ای است، در گذشته های دور گمان می کردند که روی آب شناور است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انگشت در سنسکریت انگوشتهه angushtha به معنی نگهدارنده ی تن ( زیرا همه کارهای تن آدمی از لباس پوشیدن و خوردن و. . . با انگشتان است ) ؛ در اوستایی: انگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افیون در سنسکریت آپهِینه āpheyna به معنی رسیدنده و نابود کننده؛ زیرا خوردن یک تکه ی کوچک آن به اندازه ی یک عدس آب شده در چای، هر ویروسی را درجا نابود ...